در تعریف هیپنوتیزم می توان گفت که هیپنوتیزم یک پدیده نرمال مغزی است. کـسـی کـه بـیـدار اسـت مـی بـیـند، مـیشـنـود و بـه مـحـیـط واکـنش نشان می دهد. خواب طبیعی نیز یک حالت دیگر مغزی است که در آن کلیه فعالیت های درونی اندام های بدن به صورت طبیعی صورت می گیرد. اما مغز در یـک حالت stand by قرار دارد. مغز فردی که خوابیده نسبت به محیط واکنش خاص از همان نوعی که فرد بیدار است نشان نمی دهد. مثلا فـردی کـه خـوابـیده واکنشی نسبت به صحبت هایی که اطرافیانش می کنند نشان نمی دهد. هر حسی که از بیرون می آید باید از آستانه ای بالاتر باشد تا فرد خوابیده بتواند به آن واکنش نشان دهد. اگر فرد خوابیده را آرام صدا کنند بیدار نمی شود اما اگر با صدای بلند خطاب شود چون از آستانه خوابیدن بالاتر است، واکنش نشان می دهد و بیدار می شود.
در حـالـت خواب مغز فعالیت رویایی دارد. مغز اتفاقات طول روز را آنالیز می کند و در قالب رویا نمود پیدا می کند. اما فرد خوابیده نمی تواند تـصـمـیـم بـگـیـرد و اقـدام مـشخصی انجام دهد. خواب هم یک وضعیت نرمال مغزی است.
برخلاف خواب و بیداری که وضعیت های نرمال مغزی هستند، وضعیت های غیرطبیعی نـیـز وجـود دارنـد مـانـنـد بـیـهـوشـی. در بیهوشی توسط داروهایی فعالیت قست هایی از مغز را مهار می کنند به گونه ای که بیداری معمولی و متداول از بین برود. شخص علی الظاهر خواب است اما فرد خوابیده را می توان با تحریک های دردنـاک بـیدار کرد درحالی که فرد بیهوش در مقـابـل شـدیـدتـریـن دردهـای جـراحـی واکنشـی نـدارد چـرا کـه مغز سیگنالی دریافت نمیکند. در این حالت مغز shutdown است.
حالت غیرطبیعی دیگر delirium است که در اصطلاح به آن سرسام می گویند. در این حالت فرد کارهایی می کند و حرف هایی می زند که مغز آن را ثبت نمی کند. معمولا این کارها نسنجیده و بی رویه است. مثلا بیمار در بیمارستان سرم را از دست خود خارج میکند. پرخاشگری می کند و… اگر فردای آن روز از بیمار سؤال کنند کوچک ترین خاطره ای از این اتفاقات ندارد.
اما هیپنوتیزم هیچ یک از این موارد نیست. بلکه وضعیت جداگانه ای است. فرد هیپنوز شده تقریبا شبیه فرد خوابیده است بدن او ریلکس و چشمانش بسته است. البته در همه موارد هیپنوز کلینیکال هم این گونه نیست که فرد چشمانش بسته باشد. هیپنوز در حالت بیداری هم وجود دارد که به آن Alert Hypnosis گفته می شود.
ریشه نام گذاری هیپنوتیزم هم چون که هیپنو در لاتین به معنای خواب است از این رو گذاشته شده است. اما در حقیقت یک غلط مشهور است. هیپنوتیزم خواب نیست، اما چون شبیه خواب است این نام گذاری انجام شده است. هیپنوتیزم در واقع بیداری شبیه خواب است. فردی که در هیپنوتیزم قرار دارد به خوبی می شنود، محیط را و شرایط بدنی خود را حس می کند. مغز نیز به این شنیده ها واکنش نشان می دهد. مثلاً به فرد گفته می شود دستت را آهسته آهسته بالا می آوری؟ شخص به این تحرک عمل می کند.
بر اساس کتاب اصلی روانپزشکی (کاپلان و سادوک)
هیپنوتیزم یک روش درمانی است که با تغییر حالت هوشیاری و استفاده از سه مؤلفه تمرکز (جذبه)، انفکاک و تلقینپذیری مخاطب را در شرایطی قرار میدهد که میتوان فرآیند درمان هیپنوتیزمی را در مورد او بکار گرفت. در این حالت خاص هوشیاری، جملات درمان گر (تلقینات) در ذهن تحت آگاه و ناخودآگاه سوژه نفوذ کرده و در اعماق ذهن وی ثبت می شود. همین ویژگی، باعث تأثیر شگرف و پایداری درمان هیپنوتیزمی (هیپنوتراپی) می گردد.
دکتر لوبا دانشمند آمریکایی در این زمینه می گوید:
چکیده و اصلهیپنوتیزم در ایجاد و خلاقیت یک تمایل و توانایی خلاصه می شود که باید در فرد هیپنوتیزم شونده پدید آید. او باید بتواند از صحبتهای هیپنوتیزور و در ذهن روشن و فعال خود تصویری زنده و واضح بسازد و تمام تخیلات و تمرکز ذهنی خود را تنها در این راستا تجهیز و تمرکز بخشد. مطالبی که هیپنوتیزور به او ارائه می دهد ممکن است حقایقی قطعی یا سمبولیک باشند.
این تصویری که از هیپنوتیزمارائه گردید، با پدیده هایی که به صورت خودجوش در جریان زندگی روزمره ما به وجود می آیند، مطابقت می کنند. یعنی مواقعی که ما شدیداً توسط جریاناتی که در اطراف ما می گذرد ، جذب می شویم . برای شرح این پدیده بهتر است مطلبی از دکتر کلمن را عیناً نقل کنیم:
در زندگی روزمره ، ما بارها حالت خلسه یا از خود بی خود شدن را تجربه می کنیم. در حالاتی که وقایعی ، به اصطلاح ، ذهن ما را تسخیر می کنند. در این لحظات ما موقتاً آنچه را در اطرافمان می گذرند، فراموش می کنیم. برای مثال کسانی که مرحله نهایی یک مسابقه فوتبال را در تلویزیون مشاهده می کنند، تمام وجود خود را بر روی بازی متمرکز می سازند و نسبت به همه چیز، از جمله این که به چه صورتی روی مبل قرار گرفته اند یا این که همسرشان آنها را برای صرف غذا صدا می کند، بی توجه می گردند و این خود حالتی از هیپنوز است .
دکتر لوبا در مورد دیگر فرآیندهایی که در زندگی ، ما را جذب می کنند می گوید : بسیاری از ما در برخی از موقعیت ها، حالت عدم احساس درد یا حالت بی حسی را تجربه کرده ایم. مثلاً موقعی که عمیقاً مجذوب یک داستان پلیسی می شویم، برخی دردهای سبک بدنی را حس نمی کنیم. در بعضی از موقعیت ها از جمله در لحظاتی که عمیقاً مجذوب صحبت های دوستی می شویم، ممکن است صدای زنگ یا صدای فردی که مستقیماً ما را صدا می کند، نشنویم. عکس این حالت هم وجود دارد. در لحظاتی از زندگی تمام توجه خود را معطوف به احساس نامطبوعی کرده ایم. مثلا انتظار درد روی صندلی دندان پزشک یا توجه برای احساس بو یا طعمی ناخوشایند و حصول این احساس در پی آن. در لحظاتی که فردی قانع شده یا به او تلقین شده که از عهده کار خاصی بر نمی آید، نمی تواند به خوبی آن کار را هر چند ساده و آسان هم باشد، انجام دهد. ولی اگر ما اعتماد به نفس خودمان را به دست آوریم و مطمئن شویم که قادر به انجام این کار هستیم، حتما در انجام آن توفیق پیدا می کنیم.
با سلام و تشکر از شما بابت اطلاعات خوبتون میتونم خواهش کنم به من اطلاع بدید چطورى میتونم یه وقت و قرار ملاقات حضورى از جناب آقاى دکتر حریرى داشته باشم لطفا! إز شیراز مزاحمتون میشم.
2 دیدگاه ها
با سلام و تشکر از شما بابت اطلاعات خوبتون میتونم خواهش کنم به من اطلاع بدید چطورى میتونم یه وقت و قرار ملاقات حضورى از جناب آقاى دکتر حریرى داشته باشم لطفا! إز شیراز مزاحمتون میشم.
سلام پرپری جان .
تلفنهایی را که در سایت و وبلاگ اعلام کرده ام دوباره برایتان می نویسم :
۰۲۱۴۴۶۱۵۲۷۰ ۰۲۱۴۴۶۱۵۲۶۹ و ۰۹۱۲۳۹۸۹۵۸۷ متشکرم.