درمان با هیپنوتیزم
۱۳۹۱-۱۲-۰۶
لکنت زبان چیست ؟
۱۳۹۱-۱۲-۰۶
Show all

خاطره ای که فراموش نمی شد .

خاطره ای که فراموش نمی شد

خاطره ای که فراموش نمی شد .خاطره ، دکتر حریری - هیپنوتیزم بیدار

خاطره ارسالی  یکی از بیماران

سالها از آن روز گذشته بود اما هنوز خاطره اش مرتباً در ذهنم جولان می داد . هر بار که با خودم تنها می شدم ، تصویر سینما گونه آنروز و خاطره دردناک آنهم سراغم می آمد و بغض گلویم را می فشرد و گریه امانم را می برید . تداعی خاطره آنروز زندگی روز مره ام را با مشکلات عدیده ای روبرو ساخته بود . افکارم مرا به سوی یاس و نامیدی سوق میداد . مرگ ناگهانی فرزندم همه زندگیم را تحت الشعاع قرار داده بود . از روزهای با او بودن فقط لحظه ای  به یادم می آمد که او را در کف خیابان با مغز متلاشی شده، دیدم . افراد زیادی توصیه می کردند تا با آرام بخش ها بتوانم به زندگیم سر و سامانی بدهم .اما همه انها جز خواب آلودگی ثمری دیگر برایم نداشت . خاطره آنروز باز هم بسراغم می آمد و درد و اشک و آه را در یکایک سلولهای بدنم جاری می ساخت . پس از گذشت سالها آخرین انتخابم رفتن نزد هیپنوتراپیست ( هیپنوتیزم درمان گر )  بود ، که ایکاش آن اولین انتخابم می بود .

منشی مرا به اتاق دکتر راهنمائی کرد . در همان بدو ورودم به اتاق و دیدن چهره مهربان و آرام دکتر گویا با دلم نجوای آشنائی کرد گویا به من می گفت می توانم اعتماد کنم و هر چه در دل دارم و آزارم می دهد برای او بازگو کنم . رفتار دکتر چون چهره اش مهربان و مودبانه بود . خیلی آرام به حرفهایم گوش می داد و نکته هائی را یادداشت بر می داشت . وقتی حرفهایم را شنید با تاسف گفت این همه سال تحمل درد و رنج خاطره بد را به سختی تحمل کردید ، فقط بخاطر اینکه از برکات هیپنوتیزم درمانی بی اطلاع بودید . و ضرب المثل معروف ” اما هر گاه ماهی را از آب بگیری،  تازه است” را گفت . لذا پس از انجام چندین تست هیپنوتیزم پذیری که از من گرفت و طی سه جلسه خاطرات خوب را در ضمیر ناخودآگاهم جایگزین خاطره آزار دهنده ام نمود . وقتی از حالت هیپنوتیزم در همان جلسه اول خارج شدم ، احساس میکردم بار سنگینی از روی شانه هایم برداشته شده است . لبخند که با آن بیگانه شده بودم آنروز بر لبانم نشست و مشتاقانه منتظر رسیدن جلسات تعیین شده بودم …

اینک چه بسیار احساس راحتی دارم و از نعمت زندگی توام با نشاط برخوردارم . خدایش خیر دهد .

دکتر حریری ، پزشک و هیپنوتراپیست ( هیپنوتیزم درمان گر ) و عضو انجمن علمی هیپنوتیزم بالینی ایران

22 دیدگاه ها

  1. hamid گفت:

    دکتر عزیز سلام .
    چندین مریض دیابتی (قند) درخواست حضور دارند آیا برای ذرمان قطعی آنان کاری میشه کرد یاخیر ؟لطفا پاسخ دهید برآوزد هزیه جه مقدار میشه .

    • سلام حمید جان
      درمان دیابت با هیپنوتیزم امکان پذیر نیست و فرد دیابتی حتما باید تحت نظر متخصص مربوطه باشد. در دیابت استرسها و اضطرابها میتواند موثر در افزیش قند خون باشدو از طریق هیپنوتیزم درمانی نسبت به درمان اضطراب و مدیریت آن اقدام نمود. موفق و سلامت باشید.

  2. داوود گفت:

    با سلام اقای دکتر
    من نزدیک ۶ ماهه ازدواج کردم .تا قبلش چندتا دوست دختر هم داشتم .تا اینکه ٢ ماه پیش تو اینستا با دختری صحبت میکردم که به من گفت تو نباید ازدواج میکردی تو دارای شگفتی هستی و بدن زنانه رو با الت مردانه دوست داری و اینده ینی تباهی.
    از اون رو به من من دچار استرس و اظطراب شدید شدم ودیگه نمیتونم به راحتی سکس داشته باشم همش به خودم شک میکنم. ایا مشگل من حل میشه ،؟ ایا من بیمار روانی هستم؟؟

    • سلام داوود عزیز.
      روی اضطرابهای شما میتوانم کار کنم و اطلاعات غلطی که به شما داده اند و تحت شرائطی در ذهن شما فرو رفته است.
      اما روی اختلالات جنسی کار نمی کنم. باید حضوری شما را ببینم. از مطب وقت حضوری بگیرید.
      موفق باشید.

  3. فاطمه گفت:

    با سلام و خسته نباشید
    من ۴۲ سالمه و حدود ۷ سال پیش در اثر گیر کردن تو حموم (قفل در حمام خراب شده بود ) دچار حمله پنیک شدم و تا حالا گهگاهی گرفتار این حمله میشم که به صورتهای مختلف و در وضعیتهای مختلف بروز می کنه بطور مثال از حمام رفتن ترس دارم وبارها تو حموم دچار حالت خفگی و اضطراب شدم یا وقتی تو یه جای دربسته مثل آسانسور قرار می گیرم یا حتی تو دندانپزشکی و گاهی هم بی جهت هرجایی که هستم… خیلی عذاب اور شده .آقای دکتر آیا با هیپنوتیزم درمان میشم؟

  4. علی.شیراز گفت:

    سلام .حالم خوب نیست خیلی ناراحتم و نا امید توی یه رابطه ۵سال بودم و هرچی تلاش کردم چیزی درست نشد.این رابطه یک طرفه بود و خیلی نابودم کرد ..نمیتونم خاطهایی که داشتپو فراموش کنم دارم زره زره اب میشم .دارم میمیرم از دلتنگی ..میخام همچیز فراموشم شه .چون میدونم طرفم هیچ وقت درست نمیشه کمکم کنید

  5. سمیرا گفت:

    با عرض سلام و خسته نباشید . نداشتن اعتماد به نفس و عزت نفس و کمرویی شدید آیا با این روش قابل درمانه ؟

  6. hamid گفت:

    دکترجان : منظورم بفکر جوانان بودن است . بنده با ۵۷ سال سن مدت ۴۰سال است که مطالعات کتب هیپنوتیزمی و…… داشته ام ولی با این وسعت اطلاعات آتهم علمی ومنطقی برحورد نکردام وهمیشه آرزو داشته ام که درجلسات هنگام درمان توسط شما حضور داشته باشم و با ارتباط ومساعدت شما انشالله بتوانم به این حواسته قلبی حود برسم .با آرزوی تندرستی وشادکامی برای جنابعالی و خانواده محترمتان

  7. hamid گفت:

    ازاینکه یک غلط املایی ذاشتم معذرت می حواهم. چرادر سراهای محله که خانواده ها حضور دارند برایشان سحنرانی وهمایش نمی گذارید آیانسبت به اشتغال وومشکلات کاری وازدواج آنان وبحصوص حودباوری آنان نطری دارید یاحیر آیاحاضر به همکاری در مناطق محروم هستید یا حیر؟

  8. hamid گفت:

    سلام دکتر: چون به هیپنوتیزم وریلاکسیشن عتاقه شدیدی دارم میخواهم با شما دوست باشم وازعلم وتجارب شما استفاده کنم خداوندیار ویاور شما باشد . کردگار ما بفکر کارماست فکرمادر کار ما آزار ماست

  9. فرزانه گفت:

    سلام:
    یه افرادی توی زندگیم هستن که وجودشون خیلی عذابم میده طوری که واقعا روی زندگیم تاثیر بدی دارن میتونم با این روش اون افراد رو از ذهنم پاک کنم یعنی وقتی میبینمشون دیگه نشناسمشون

  10. هنگامه کبیری گفت:

    با سلام و احترام ،
    با توجه به مطالعه کتاب سفر روح نوشته دکتر مایکل نیوتن ، متوجه شدم که روح چندین زندگی زمینی دارد تا به تکامل برسد. این موضوع توجه مرا جلب کرده است که آیا آگاهی از زندگی های گذشته روح خودم و اینکه در چه مرحله ای از سطح تکامل می باشم توسط هیپنوتراپیست های خودمان نیز صورت می پذیرد؟

    • سلام خانم هنگامه کبیری عزیز. سال نو مبارک.
      این فرضیه در سطح دانشمندان تراز اول دنیا مورد اختلاف و بحث و جدل است و به اتفاق نظر و قطعیت نرسیده اند. من هم به درستی این موضوع تردید دارم و در این زمینه کار نمیکنم. تراپی یعنی درمان و این کار، خارج از حیطه درمانی است. شادکام باشید.

  11. علی محمدی گفت:

    من دچار وسواسی و اضطراب در حد فوبیا هستم و اینک دچار کم میلی جنسی به همسرم هستم وضعیت پریشانی پیدا کردم آیا امید به بهبودی هست؟

    • سلام آقای علی محمدی عزیز.
      اضطراب و وسواس و فوبیا هر سه با هیپنوتیزم میتوانم برایتان درمان کنم و بهبود می یابید و چه بسا با رفع اینها مشکل مشغله های فکری شما حل شود و میل جنسیتان عادی شود ولی من بر روی اختلالات جنسی کار نمیکنم. شادکام باشید.

  12. حسنی گفت:

    با سلام
    احتراماً، به عرض می رساند بنده همسرم حدود یک سال قبل با دختر صاحب کارمان رابطه عاشقانه برقرار کرد و پس از تأکید های مکرر بر اعمال غیر طبیعی دختر برای اینکه از قافله عقب نمانم طی اصرار های شوهرم با آن دختر و همسرش رفت و آمد خانوادگی برگزار کردیم در این چند بار اوضاع من بد تر و بدتر می شد و دعواهایمان اوج می گرفت و شوهرم به من می گفت تو روانی هستی تو توهم ردی تا اینکه یه روز اس ام اس ههای عاضقانه اش را دیدم و از اون روز بود که زندگی ام روز به روز بدتر از قبل شد. شوهرم اول گردن نمی گرفت بعد از اینکه اطمینان من رو دید و تهدید های من رو که گفتم به همسرش خواهم گفت ( در واقع از آبروی خودش و موقعیت کاریش ترسید و چند بار بعد ها گفت تو اگه آبروریزی کنی من و خانوادم هم مجبور میشیم از این شهر بریم و صاحب کارخونه من رو می کشه و … ) گفت آره حق با توئه تو ۱۰ سال عمرت رو تو زندگی من گذاشتی با همه بدیهام ساختی من رعایت می کنم . که دو روز از حرفش نگذشته بود که دوباره دیدم با اون دختره خلوت کرده باز دارن صحبت می کنن. دیگه اعتماد دوباره من هم سلب شد. و دیگه هر وقت در مورد کار هم صحبت می کنند فقط خود خوری و زجر نصیب من میشه و فکرش رو بکنین من حدود یکسال هست که هر روز ۱۲ ساعت جلو چشمم اون دختره سعی می کنه بره تو وجود شوهر من و من هم حق ندارم واکنشی نشون بدم مبادا آبرومون بره یا به کارمون لطمه بخوره…
    الان حدود یه ماهی می شه که وضعیت روحی ام انقدر به هم ریخته هست که دچار حمله های گریه شدید در حد مرگ و حالت عصبی در حد مرگ میشم وقتی با شوهرم بحث می کنم و اون هم وضعیت من رو می بینه می گه تو هیچی ات نمیشه تو نمی میری نترس هر غلطی می کنی بکن…
    رفتم دکتر پروپرونالول و آلپارازوم و یه قرص آرام بخش دیگه داد ولی به خاطر کار ۱۲ ساعتم و خواب آور بودنش نمی تونم بندازم.
    تو رو خدا اگه توی شهر تبریز همکاری مثل خودتون ماهر در امر هیپنوتیزم اگه سراغ دارین به من معرفی کنید باور کنین تا سر حد مرگ می رم و شوهرم نگاهم می کنه و بی خیال می گه تو چیزیت نمی شه نترس. یعنی با این حرفاش بدتر حس سکته و مرگ به من دست می ده.
    التماستون می کنم نجاتم بدین
    ضمناً برای رهایی از خود خوریهام شروع کردم دارم می رم طب سوزنی نمی دونم اثر ساز خواهد بود یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    شرایطم غیر قابل تحمل شده ۱۲ ساعت جلو چشم من، معشوقه شوهرم هر لحظه سعی در دوباره از راه بدر کردن شوهرم داره و من باید تحمل کنم فقط تو خودم میریزم. شوهرم هم عین خیالش نیست در ضمن شوهرم وقتی با هم ازدواج کردیم دیوانه وار در حد خودکشی عاشق من بود. ( همکار هم بودیم .)
    سن من ۳۶ فوق لیسانس . التماستون می کنم زود پاسخ بنده را بدهید.
    متشکرم
    ۹۳/۱۰/۱۵

    • سلام خانم حسنی.
      شما مشکل در روابط بین فردی دارید و با هیپنوتیزم نمی توان این مشکل را برطرف کرد . آیا شما واقعا فکر میکنید که شما باید درمان شوید؟ یعنی فرض کنیم که شما دچار بدبینی و پارانویید نیستید و این نوع رابطه بین همسرتان و او وجود دارد ، ایا واقعا فکر میکنید که روشی هست که در عین حال که می بینید زندگیتان دارد از هم می پاشد شما بی خیال بنشینید ونگاه کنید؟ مثلا طب سوزنی که انتخاب کرده اید. جالب است یکبار خانمی آمده بود با آثار ضرباتی روی دست و صورتش ، میگفت شوهرش او را بشدت کتک میزند و قسمتهای دیگر بدنش هم مورد ضرب و شتم قرار گرفته است ( که من معاینه نکردم) میخواست طوری هیپنوتیزم شود که شوهرش که او را میزند دردش نگیرد! البته که این کار شدنی و اخلاقی نیست.
      شما به کارتان خیلی اهمیت میدهید شاید هم در شرایط شما این روش درست باشد، اما من به نظرم ما کار میکنیم که زندگی خوبی داشته باشیم، حالا باید ببینیم خوب یعنی چه؟!
      جالبه که ( بنا به گفته شما ) شوهرتان آن اوائل ترسیده و ملاحظه کاری کرده و الان تغییر روش داده است . موفق باشید.

  13. مهدی گفت:

    با سلام و احترام :
    خواهش میکنم به این سوال من پاسخ دهید > آیا میتوانم با خود هیپنوتیزمی سیگار را که طی سالیان طولانی (بیست سال ) میکشم ترک کنم . و اینکه چگونه میتوان افکار مثبت را با افکار منفی جایگزین کرد ؟
    با تشکر و سپاس از شما عزیزان

    • سلام مهدی جان.
      با خودهیپنوتیزم که در واقع خوددرمانی است شاید نتوانید به نتیجه برسید. افکار منفی شما را باید بررسی کنم تا بتوانم به شما راهنمایی بدهم. اصلا شاید وسواس فکری باشد یا اضطراب فراگیر باشد . موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.