یکی از راههای درمان استرس و مقابله با عوامل فشار( استرس )، شهامت برخورد با واقعیت است. هر رویدادی که اتفاق می افتد باید آن را بپذیریم و بعدازپذیرش،در پی آن باشیم که چگونه از آن اتفاق به صورت مثبت بهره برداری نماییم. به بیان دیگر همه چیز می تواند به یک فرصت تبدیل شده و قابل استفاده باشد. پذیرش مسئولیت فشار(استرس ) تنش زاست پس باید این واقعیت را بپذیریم و در فکر این باشیم که چگونه باید عمل کرد تا بتوانیم از موضوع به صورت مثبت از آن استفاده کنیم؟ زیرا یکی از هنرها درشرایط بحرانی ، تبدیل معضلات (هرچند ناگوار) به فرصت است. اگر انسان نتواند واقعیت ها را بپذیرد و از آن ارزیابی مثبت داشته باشد تدریجاً دچارحالتی می شودکه اصطلاحاً به آن تحلیل رفتگی می گویند.یکی ازآثارتحلیل رفتن، پیدایش روحیه ازدست دادن کنترل کارهاست، عدم علاقه به کار نیز نشانه دیگری از درماندگی است، نشانه دیگر این حالت احساس عدم رضایت از کار و فعالیت روزمره است، به گونه ای که شخص نسبت به ادامه کار بی علاقه و بی انگیزه می شود و احساس عدم توانایی می کند. در ضمن احساس گناه و قصور در انجام وظایف خود، تمایل به بی اعتبارکردن کار، احساس مفید نبودن در فرآیند کار، کج خلق شدن، آداب معاشرت را رها کردن، همه نشانه تحلیل رفتگی یا بقول عامه بریدن درکار است، احساس قدر ناشناسی از جانب دیگران، احساس اینکه فرد می خواهد همه چیز را رها کند، همه نشانه های فشار شدید روحی و تحلیل رفتگی است. یکی از راهکارهای پیشگیری از تحلیل رفتگی و درماندگی کاری تأکید بر حفظ ارتباطات اجتماعی است، باید دوستانی داشته باشیم که به رغم وجود نواقص در کارمان ما را تایید کنند. یکی از راهکارها حمایت اطلاعاتی است. دوستان و آشنایانی باید داشته باشیم که به ما اطلاعات بدهند و یا تجربیات خود را در اختیار ما قرار دهند تا بتوان در مواقع ضروری با آنها مشورت نمود. افزون بر این حمایت های مالی نیز در برخی موارد می تواند از شدت فشار بکاهد.
یکی دیگر از راههای مقابله با استرس ایجاد داشتن روحیه ای صبورانه ، تلاش گر و خوش بین در خود برای رویاروئی با معضلات است. زیرا با ایجاد نگرش مثبت در خود می توانیم خیلی از رویدادها را عامل فشار عصبی تلقی نکینم. در این راستا باید توجه داشت که افراد دو نوع حالت ذهنی دارند: حالت های ذهنی خوشایند و حالت های ذهنی ناخوشایند. برای مثال یک صحنه تصادفی را که می بینیم ناراحت می شویم، کسی لطیفه ای تعریف می کند می خندیم، شخصی حرفی می زند و انتقاد می کند عصبانی می شویم، فردی از ما تعریف می کند خوشمان می آید، بنابراین محرک های محیطی ما را از حالتی به حالتی دیگر می برند از این رو اگر انسان کنترل حالت های ذهنی خود را در اختیار داشته باشد همواره می تواند خود را در بهترین حالت های ذهنی قرار دهد. زیرا ما می توانیم با خودگوئی های منفی ذهن خود را منفی شکل دهیم یا با خودگوئی های مثبت تلقی مثبتی از کار و زندگی پیدا کنیم. به عنوان مثال رئیس محل کارمان ما را به اتاق خود فراخوانده است در این حالت می توانیم در ذهن خود تصور کنیم که رئیس به دلیل عملکرد مثبت ما قصد دارد از ما تشکر کند به همین خاطر با چهره ای خوشایند وارد اتاق رئیس می شویم، یا می توانیم در ذهن خود این تصور منفی را ایجاد نمائیم که رئیس هر وقت ما را ملاقات نمود جز سرزنش و تنبیه چیز دیگری در کار نبوده است! بنابراین خود را برای تنبیه شدن آماده می کنیم و قاعدتاً با حالتی ترسیده وارد اتاق رئیس می شویم، یا خانمی که همسرش برای رسیدن به منزل تأخیر نموده می تواند تصور کند که وی تصادف کرده در نتیجه زخم و خون، بیمارستان، عمل جراحی و درد و رنج در ذهن وی متصور خواهد شد، حال چنانچه مثبت اندیش باشد می تواند تصور کند که همسرش احتمالاً به بازار رفته تا بعد از مدتی برایش هدیه خریداری کند و با این تصور مثبت انتظاری خوشایند در ذهن خود داشته باشد. از این موضوع می توان نتیجه گرفت که واقعیت یک چیز است، در اصل مسأله یکی بود ولی تعبیر و تفسیری که ما می توانستیم داشته باشیم متفاوت است. از همین رو، حالتهای ذهنی مثبت یا منفی که در خود به وجود آوردیم کاملاً متفاوت و متضاد بود. به بیان دیگر می توان هر رخدادی را زیان آور یا سودمند تصور کرد و حالتهای ذهنی متناسب با آن تصور را یافت. عامل دیگر تأثیرگذار در کاهش فشار و استرس، داشتن شخصیت خستگی ناپذیر و تلاش گر است. شخصیتهای مبارز و خستگی ناپذیر ویژگیهایی دارند: اولین ویژگی اینکه تغییر و دگرگونی را جزء لاینفک حیات می دانند و آنرا نه تنها اجتناب ناپذیر بلکه یک فرصت و در خدمت خود می بینند. ویژگی دیگر آنها وجدان کاری و تعهد و پشتکار است، پیگیری بی وقفه هدف تا رسیدن به نتیجه. خصوصیت دیگر آنها مسئولیت پذیری است، خود را مسئول اعمال خویش می دانند، افزون بر این دیگر مشخصه آنها ارزش ها و معیارهای درونی آنها است. به همین علت کاری را که لازم می دانند انجام می دهند. فردی که خود را مسئول رفتارهای خودش می داند و معیارهای وی درونی است کمتر مسائل و عوامل بیرونی و محیطی را در پیروزی یا شکست خود سهیم می داند و فشار کمتری متحمل می شود. در مجموع ویژگی های فوق باعث می شود تحمل ما در برابر فشار بیشتر شود. یکی دیگر از راههای کم کردن تنش بیادآوردن خاطرات خوب است بخصوص در زمانی که فکرهای ناراحت کننده و ناامیدکننده بر ذهن ما هجوم می آورد. در ضمن راهکارهایی مانند بالابردن شناخت و آگاهی افراد نسبت به توانائیها، حساسیتها و نقاط ضعف خود، کسب دانش و آگاهی افراد نسبت به استرس، علل، علائم و نشانه های آن. سنجش و ارزیابی وضعیت خود در مقابله با استرس، تجدیدنظر در شیوه زندگی و کم کردن استرسها، تعیین هدف و خودآگاهی بیشتر به آن، شناخت و تعیین ارزشهای خود، مدیریت کردن بر زمان و تعیین اولویتها، ایجاد برنامه برای استراحت، تغذیه مناسب و ورزش، آموزش تکنیکها و روشهای آرام سازی عضلانی، آموزش ریلکس شدن وگفتن تلقینات مثبت به خود ، گرفتن راهکارهای مناسب از متخصصین روانشناسی و روانپزشکی در کاهش استرس مؤثرند.
مطالب مرتبط :
استرس را چگونه دفع کنیم
تعریف خوشبختی
۱۱ تکنیک برای کشف مهارتهایتان
تفاوت افکار ثروتمندان و آدمهای معمولی
تفکر مثبت
راه غلبه بر مشکلات
راه مقابله با استرس
راه مقابله با حساس بودن
مدیریت احساسات ناخوشایند
روش فراموش کردن خاطرات یک مقطع از زندگی
سخنان پند آموز
دکتر حریری ، پزشک ، هیپنوتراپیست و اعضو انجمن علمی هیپنوتیزم بالینی ایران
19 دیدگاه ها
سلام پنج سال پیش دربارداری واستراحت مطلقم دچار اضطراب شدم تا حدی که در ccuبستری شدم دوبار مشکوک به امبولی وتپش قلب شدید بودم.الان که دوباره تصمیم به بارداری گرفتم همه علایم برگشت.همش دچار ترس از بیماری وافت فشار خستگی بی حوصلگی شدم.روانپزشک اس سیتالپرام تجویز کرد اما حتی خوردن این قرص ها هم عصبیم میکه لطفا راهنمایی کنید
سلام خانم صدیق.
با شرح حال کاملی که از شما میگیرم، مشخص میشود که آیا دچار فوبیا شده اید یا پانیک و پلن درمانی شما طی حدود ۸ جلسه تکمیل میگردد و بهبودی پیدا می کنید.
موفق باشید.
آقای دکتر حریری
با سلام خدمت شما
من ٢٠ سال تو تهران زندگی می کنم از دوران دانشجویی تا الان که ۴٠ سالمه- بعد سالها کار و تلاش قصد خرید خونه در تهران رو داشتم که متاسفانه به گرونی بعد عید سال ٩٧ خورد و متاسفانه نتونستم تهران خونه بخرم- به ناچار در شهری دیگر دور از تهران که محل کارم نیز هست خونه خریدم- من ۵ ساله که کارم تو یه شهر دیگه هست و رفت و آمد می کنم هفته ای سه روز شهرستانم و بر میگردم تهران- زندگی دایم تو اون شهر رو نپذیرفتم و بنابه شرایط موجود کشور و بخاطر از دست ندادن ارزش پول مجبور بخ خرید خانه در انجازشدم- تهران یه خونه کوچک اجاره ای دارم و مجرد هستم- الان نزدیک به ٢ ماه هست که اضطراب کل وجودم رو گرفته اینکه تو زندگیم شکست خورم همه چی رو باختم – منی که پتانسیل بالایی داشتم الان خودم رو در شرایط بسیار پایین می بینم امید به زندگی و وضعیت مطلوب رو دور از دسترس میدونم اینم بگم که من کار ثابت دارم یعنی استخدام کشوری هستم ولی با همه اینا اصلا خوشحال نیستم و کل روز من با نگرانی سپری میشه و شبا از ساعت ۴ صبح ناخودآگاه بیدار میشم و تا آخر شب کماکان طوفانی از فکرهای منفی سراغم میاند و هر خبر گرانی یا زیاد شدن قیمت چیزی روی من تاثیر وحشتناکی داره و قصد روبرو شده با دوستایی که تو تهران خونه خریدن رو ندارم چون فکر می کنم همه چیو باختم و هر جایی صحبت از خونه و خرید خونه هست شدیدا مضطرب میشوم ممنون میشم راهنمایی فرمایید
سلام حسین جان.
کاری که میشود برای شما کرد این است که چند تکنیک آرامش بخشی با هیپنوتیزم را به شما آموزش بدهم تا بتوانید با آن سلامت روحی روانی خود را حفظ کنید تا بتوانید با ارامشی که بدست میآورید بهترین برنامه را علیرغم وضعیت موجود اجرا کنید.
موفق باشید.
سلام آقای دکتر
خسته نباشید
من به واسطه شغلم مجبورم در جلسات متعدد شرکت کنم و لازم هست که در جمع بتونم صحبت کنم.من از بچگی آدم خجالتی بودم.دوران دانشگاه با استرس زیاد ولی کمتر از الان کنفرانس میدادم.استرسم شدید بود ولی به هرحال یجوری بهش غلبه میکردم.طوری که شروعش با صدای لرزان و به سختی نفس میکشیدم ولی ادامه میدادم و بعد از چند دقیقه ریلکس میشدم.ولی الان حتی دیگه قدرت رویارویی با استرس جلسات رو ندارم و حتی الامکان از این موقعیتها فرار میکنم و حتی مرخصی میگیرم و کلی دروغ و بهانه برای غیبتم میبافم.لازمه بهتون بگم من دوساله وارد این کار شدم و اوایل کار حتی صحبت با همکارام و حتی صحبت کاری تلفنی برام خیلی سخت بود ولی الان این مشکل برام خیلی کمرنگ شده تنها مشکل اصلی من صحبت در جلسات و جمع که باعث شده از کارم متنفر باشم و احساس کنم اصلا مفید و بدرد بخور نیستم.همین مساله باعث شده اعتماد بنفسم روز به روز کمتر بشه و حتی در جمع های خانوادگی هم استرس پیدا میکنم.آقای دکتر آیا من قابل تغییرم یا این یه جبر ژنتیکیه و باید قبول کنم من همینطوری ام؟ آیا راهی وجود داره از دست این استرس نفسگیر خلاص بشم؟
خواهش میکنم خیلی صریح و روشن جواب بدید و از طریق صحبت های انگیزشی جواب من رو ندید چون تا بحال ازین طریق جواب موثری نگرفتم. متشکرم
سلام حسین جان.
هیچ نوع صحبت انگیزشی در کار نیست. شما سوشیال فوبیا دارید و با ۸ جلسه هیپنوتیزم درمانی بهبودی پیدا میکنید.
موفق باشید.
باسلام آقای دکتر الان من حدود ۲۰روز دچار پانیک شدم همش اضطراب دارم بدون دلیل .آدم بیخیالی هم هستم ولی اصلا خودم نمیدونم چرا این جوری شدم دلم مثل سیرو سرکه میجوشه پیش متخصص اعصاب و روان هم رفتم فرق نکردم چی کار کنم
سلام علی جان
پانیک با هیپنوتراپی و یا هیپنوتیزم درمانی با روش من با ۸ جلسه قابل درمان است . جهت هماهنگی میتوانید با شماره مطب ۰۲۱۴۴۲۹۵۵۹۶ بین ساعت ۱۱ صبح تا ۸ شب تماس بگیرید. سلامت و موفق باشید.
باسلام آقای دکتر الان من حدود ۲۰روز دچار پانیک شدم همش اضطراب دارم بدون دلیل آدم بیخیالی هم هستم ولی اصلا خودم نمیدونم چرا این جوری شدم دلم مثل سیرو سرکه میجوشه پیش متخصص اعصاب و روان هم رفتم فرق نکردم چی کار کنم
سلام علی عزیز.
تلفنی وقت بگیرید حضوری ببینمتان.
موفق باشید.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما
آقای دکتر من حدود ۳ ۴ ساله که دچار بیماری وسواس شدم توی این مدت درمانهای زیادیو انجام دادم اما متاسفانه هنوز بهبودی کامل پیدا نکردم
به نظر شما هیپنوتیزم میتونه به من کمک کنه؟!
سلام دکتر
من در کودکی لکنت داشتم ولی در نوجوانی خوب شدم, یک روز دوستم به دوست دیگرش گفت این وقتی توی راهنمایی بودیم لکنت داشت دوستش گفت الان که نداره….من با خودم فکر کردم آره اون موقعه زبونم می گرفت ولی الان دیگه نمیگیره……همین فکر باعث شد لکنتم دوباره شروع بشه….هرموقع میخام خودمو معرفی کنم چی تو دانشگاه چی باکسی که تازه آشنا شدم خیلی خیلی میترسم قلبم میخاد از دهنم بیاد بیرون احساس ناتوانی میکنم زبونمم میگیره……ولی وقتی تنهام اسمم رو میتونم ۱۰۰بار راحت بگم خیلی راحت حرف بزنم ولی جلوبقیه بعضی موقعه ها خوبم بیشتر وقتاهم بد….کمک S.O.S
سلام حسین جان.
شما قطعا به درمان حضوری احتیاج دارید. تکنیکهایی برای درمان لکنت زبان در۱۲ جلسه دارم. در بیشتر موارد افرادی که اختلال لکنت زبان دارند ، ترس دوران کودکی وجود دارد و همچنین در شرایط اضطرابی لکنت تشدید میگردد مثل اضطراب حضور در صحنه، لذا من با هیپنوتیزم روی ترس اولیه، اضطراب، اجتنابها، عادات، نحوه گویش و غیره کار میکنم و افراد بسیاری خوب شده اند. من از هیچ نوع کمک متعارفی به شما دریغ ندارم . چه نوع کمک دیگری غیر از موارد گفته شده نیاز دارید؟ موفق باشید.
سلام |آقای دکتر من همش نگرانم و بیماری که داشتم مدام تو ذهنم تکرار میشه چیکار کنم؟
سلام مژگان خانم
جهت پاسخ به توضیحات بیشتری نیاز است .
آقای دکتر حریری
با سلام خدمت شما
من وقتی استرس زیادی دارم دچار لرزش دستها و همچنین مشکلات گوارشی می شوم لطفاً مرا راهنمائی کنید ؟ آیا با هیپنوتیزم درمانی امکان از بین رفتن آن وجود دارد ؟ ممنون از پاسختون
سلام نغمه خانم
برای غلبه براسترس و لرزش دستها به شما تمرینات تن آرامی یا ریلکسیشن را توصیه می کنم. خصوصا حرکات مربوط به بخش دستها و بازوها را بیشتر تمرین کنید تا بر عضلات بدن تان تسلط یابید زمانی که به دفعات این تمرین را انجام دهید می توانید بعد از مدتی بدون سفت و شل کردن عضلات و ماهیچه ها، خود را ارام کنید.
تمرین تن آرامی یا کاهش تنش
به پشت تکیه دهید و تا حد ممکن وضعیت راحت و آسوده ای اختیار کنید . چشمان خود را به آ رامی ببندید . آهنگ تنفس تان را تنظیم کنید (مکث کنید ) به تنفس موزون و آهنگین خود توجه کنید . (مکث کنید ) نفس دیگری بکشید . این بار کمی عمیق تر ، حالا احساس آرامش ، آسودگی و آرمیدگی می کنید . (مکث کنید ) حالا بیشتر و بیشتر بدنتان آسوده تر و آرمیده تر می شود؛ دست راست خود را مشت کنید و به آرامی مچ خود را بفشارید . آن را محکم تر و محکم تر بفشارید و تنشی را که ایجاد کرده اید مرورکنید. آن را فشرده نگه دارید تا در مچ، دست و ساعدتان تنش را احساس کنید.
مکثی کوتاه کنید . حالا عضلات دستتان را رها و شل کنید ، بگذارید که انگشتان دستتان رها و شل باشند . به مغایرت احساس تنش و احساس آرمیدگی فعلی خود توجه کنید . (مکثی کوتاه کنید ) حالا همه بدن تان به سوی آرمیدگی پیش می رود و حتی آرمیدگی بیشتر و کامل تر . (مکثی کوتاه کنید ) حالا از ناحیه آرنج هر دو دست خود را خم کنید و تنش را در عضله دو سر دستتان وارد کنید. آن ها را محکم تنیده کنید تا تقریباً بلرزند . آن ها را سفت نگه دارید و تنشی را که ایجاد کرده اید، مرور کنید. (مکثی کوتاه بکنید) حالا به آرامی دست هایتان را از طرفین دراز کنید . دست هایتان شل می شوند و حالا احساس سنگینی و آرمیدگی دردست های تان دارید . به تنشی که از عضلاتتان رخت بر می بندد و آرمیدگی که بجای تنش می نشیند ، توجه کنید. حالا بگذارید این آرامش در بقیه اندامتان جریان و گسترش یابد ، حالا آرمیده تر می شوید . (
از این به بعد ، وقتی مکث می کنید که به نظرتان برای تحقق تنش زدایی و آرمید گی به مقداری زمان نیاز دارید .) همه توجه خود را معطوف گرد ن ، شانه ها و قسمتهای بالایی پشت تان کنید . همان طور که به آرامی نفس می کشید ، تصور کنید که شما تنش را از گرد ن ، شانه ها و قسمت های بالایی پشت تان رها م ی کنید و این قسمت ها سنگین تر و بیشتر و بیشتر آرمیده تر می شوند . وقتی شما تنش را در بازوها ، گردن ، شانه ها و قسمت بالایی پشت تان رها می کنید ، احساس می کنید موج آرمیدگی از ناحیه تنه ، قسمت های پایین تر پشت و شکم تان به سوی پایین بدنتان حرکت می کند. با هر تنفس شما بیشتر و بیشتر آرمیده تر می شوید.
حالا عضلات نشیمنگاه و ران هایتان را محکم منقبض کنید . برای انقباض ران هایتان ، در حالتی که انگشتان پاهایتان از زمین فاصله دارند، پاشنه هایتان را بر زمین فشار دهی د ، تنش را نگه دارید. عضلات ران را محکم و تنیده کنید. حالا عضلات را شل و رها کنید .
حالا به تفاوت بین آرمیدگی و تنیدگی عضلات ران ها و نشیمنگاه خود توجه کنید بگذارید احساس آرامش را هر چه عمیق تر و کامل تر احساس کنید.
حالا مثل زمانی که می خواهید روی نوک پنجه راه بروید ، انگشتان پاهایتان را روی زمین بگذارید و آن را فشار دهید. احساس می کنید عضلات پشت ساق پاهایتان محکم و تنیده تر می شو د . تنش را نگه دارید . تنش را در این گروه عضلات مرور کنید و حالا آرمیدگی.مقاومت بین تنش و احساس مطبوع آرامش و آرمیدگی عمیق تان را احساس کنید . در حالی که شما آرمیدگی بیشتری احساس می کنید، قسمت های پایینی بدنتان سنگین تر می شود.
در ضمن انجام ورزش منظم به خصوص ورزشهایی که با اب سر و کار دارد مثل شنا و .. به شما توصیه جدی می شود.
شاهکار و هنر هیپنوتراپی یا هیپنوتیزم درمانی ، مدیریت استرسها و رفع اضطرابهای گوناگون است .
از سوال شمامتشکرم.
خیلی ممنون از مطالب خوبتون اقای دکتر من یه سوال داشتم ایا می شود استرس را با هیپنوتیزم درمان کرد ؟ چه مدت طول میکشه که استرس درمان بشه ؟ لطفاً نظر خودتون رو اعلام کنید؟
سلام نسیم جان . اصل شاهکار هیپنوتیزم در درمان و رفع استرس و اضطراب و ایجاد آرامش هست . بسته به فرد مراجعه کننده ۳ تا ۴ جلسه درمان لازم است. متشکرم از پرسشتون. موفق باشید.