افسردگى اغلب بهطور همزمان با بسیارى از بیماریها مثل بیمارى قلبى، سکته مغزى، سرطان و دیابت میتواند بروز پیدا کند.
افسردگى موجود همراه این بیماریها اغلب فراموش شده و درمان نمیشود. مطالعات اخیر تأکید بر این نکته دارد که براى حصول نتیجه خوب از بیماریهاى ناتوانکننده بالا باید افسردگى و زمینه آن را بهدرستى تشخیص و درمان کرد.
شواهد قوى وجود دارد که وجود افسردگى ریسک بیمارى قلبى را در افراد افزایش میدهد. آنالیزهاى آمارى ثابت کردند که وجود افسردگى شدید (عمده) در افراد ۴برابر آنها را در مقابل انفارکتوس قلبى در یک دوره ١٣-١٢ ساله آسیبپذیرتر میکند.
حتى در افرادى که افسردگى خفیف دارند، احتمال ابتلا به بیمارى قلبى دو برابر بیشتر است. اکنون سؤال اینجاست که آیا درمان افسردگى احتمال ابتلا به بیمارى قلبى را کاهش مى دهد یا خیر؟ سؤالى که تحقیقات آینده جواب آنراخواهد یافت.
تحقیقات دانشمندان نشان میدهد که افسردگى اغلب با اختلالات اضطرابى مثل (ترس، وسواس، ترس از اجتماع یا …) همراه است.
اما هنوز مشخص نیست که آیا افرادى که علائم این دو اختلال را دارند به دو بیمارى مجزا مبتلا هستند و یا اینکه یک بیمارى واحد است که علائم هر دو اختلال را با هم دارا میباشد. مطالعات نشان داده است که ٢٠ تا ٩٠ درصد مبتلایان به هراس، دورههاى اختلال افسردگى عمده دارند.
از علائم این اختلال توأم میتوان موارد زیر را نام برد:
لرزش، طپش قلب، خشکى دهان، ناراحتى معده ـ روده و موارد دیگر. براى درمان آنها از داروهاى ضداضطراب و افسردگى استفاده میشود و رواندرمانى و هیپنوتراپی ( هیپنوتیزم درمانی ) بسیار مؤثر میباشد.
افسردگى در طول زندگى هر شخص را میتواند هدف قرار دهد. ولى وقتى شخص دچار دیابت است مشکل بسیار حادتر است.
این اتفاق در میان ١۶ میلیون آمریکایى روى داده است. درمان بیمارى افسردگى در بیماران دیابتیک بهطور قابل توجهى به بهبود کیفیت زندگى و همچنین کنترل دیابت کمک میکند. از طرفى مطالعات زیادى در کالیفرنیا و واشنگتن نشان داده است که وجود دیابت احتمال افسردگى در شخص را دو برابر میکند.
علت زمینهاى که بین دیابت و افسردگى وجود دارد هنوز ناشناخته است. افرادى که دچار دیابت هستند و همزمان اختلالات افسردگى را از خود بروز میدهند، بهطور قابل توجهى عوارض دیابت در آنها بیشتر است.
افسردگی و ارتباط افسردگی با سایر بیماریها
افسردگى و چاقى
بهطور کلى تحقیقات نشان داده است که در بعضى از افراد افسرده افزایش وزن مشاهده میشود.
در این افراد کاهش وزن بهطور قابل ملاحظهاى به اعتماد به نفس آنان و همچنین کیفیت بهتر زندگى و بهبودى آنان از افسردگى کمک میکند.
افسردگى و تیرویید
افسردگى در طیف وسیعى از بیماریها میتواند اولین نشان بیمارى باشد مثل کمکارى غده تیرویید. بنابراین پزشک باید در ابتداى درمان علاوه بر معاینه کامل جسمى و عصبى و آزمایشات معمول عملیات تشخیص مربوط به کارکرد تیرویید و همچنین غده فوق کلیوى را انجام دهد.
همان طور که گفته شد افسردگی درجاتی از یک حالت احساسی زود گذر تا یک اختلال شدید را در برمی گیرد. برای فهم بهتر این نکته، لازم است اشاره ای به انواع افسردگی داشته باشیم:
افسردگى شدید (عمده) (Major Depression)
نوعى از افسردگى که بیش از هفتهها و یا ماهها طول میکشد و شامل نشانهها و رفتارهاى عمیقى است که عملکرد شغلى، روابط بین فردى و رفتارهاى اجتماعى را تحت تأثیر قرار داده و شخص را بهطور کلى از محیط خود دور میسازد.
اختلال افسرده خویى (Dysthymia)
این اختلال خفیفتر از افسردگى شدید (عمده) میباشد و با خلق افسرده (تحریکپذیر در کودکان و نوجوانان) همراه است که در بخش عمده روز و اکثر روزها وجود دارد.
معمولاً مردم این افراد را بهعنوان افرادى بداخلاق، ترشرو و ملالآور تلقى میکنند. این گروه قادر به برقرارى ارتباط بین فردى مناسب با دیگران نیستند و افرادى جدى، کجخلق و درونگرا هستند.
اختلال افسردگى جزئى (Minor Depression)
در این اختلال علائم افسردگى با شدتى کمتر از دو مورد فوق و با دورههاى محدودتر همراه است. این نوع افسردگى در همه گروههاى سنى دیده میشود و تأثیر کمترى در زندگى فرد میگذارد.
این نوع افسردگی در زنان و پیش از دوره قاعدگی رخ میدهد و با بیثباتی خلق، اضطراب، افزایش خستگیپذیری، عدم تمرکز، تغییرات اشتها و خواب، سردرد و موارد دیگر همراه است. همه این علائم در دوره قاعدگی از بین میروند.
نوعی یا دوره ای از افسردگی است که معمولا در پاییز و زمستان تجربه می شود و یکی از عوامل مهم آن نور ناکافی است. احتمالا نور ناکافی تغییرات معنی داری را در سطوح برخی از هورمون ها به ویژه “ملاتونین” ایجاد می کند و از طرفی تغییرات دما و نور موجب به هم خوردن ساعت درونی بدن که الگوهای خواب و بیداری را کنترل می کند، می گردد و این تغییرات منجر به بروز این اختلال می شود.
افسردگی ناشی از داغدیدگی یا واکنش سوگ
داغدیدگی یا واکنش سوگ غمی است که در اثر فوت نزدیکان بوجود می آید. وقتی رابطه ی مهمی پایان می یابد، بیشتر بازماندگان حالتی را تجربه می کنند که معمولا این حالت نیز کاملا عادی است، مگر آنکه واکنش های سوگ به صورت طولانی باقی بماند.
علل افسردگى ترکیبى از عوامل ژنتیکى، بیولوژیکى و محیطى (روانى ـ اجتماعی) میباشد.
در بسیارى از مردم نیز، علت افسردگى ناشناخته باقى میماند. بهطور کلى مشخص شده است که افسردگى در نتیجه یکسرى از فعل و انفعالات شیمیایى در مغز اتفاق میافتد.
این فعل و انفعالات که نورو ترانسمیتر نامیده میشود در تمامى اعمال و رفتارهاى بدن بهطور بیولوژیکى وجود دارد.
*عوامل ژنتیکى افسردگی
ثابت شده است که در بعضى از اقوام و خانوادهها افسردگى شایعتر بوده ولى وجود یک فرد افسرده در یک خانواده لزوماً دلیل بر وقوع این امر در بقیه اعضاء خانواده نمیباشد اما هرچه درجه خویشاوندى نزدیکتر باشد، به همان نسبت آسیبپذیرى براى افسردگى بیشتر میشود.
*عوامل بیولوژیکى
تغییرات زیستى متعددى در مغز افراد روى میدهد. این تغییرات شامل تغییر در ارتباطات عصبى سیستم غدد درونریز و هورمونها، تغییر در سیستم انتقالدهندههاى شیمیایى و تغییر در فعالیتهاى الکتریکى مغز است.
*عوامل محیطى (روانى – اجتماعی)
فاکتورهاى استرسزاى اجتماعى و روانى بهعنوان ریسک فاکتورهاى بروز افسردگى شناخته میشوند.
استرس در فرم فقدان یکى از اقوام نزدیک مثل پدر و مادر و دوستان بهعنوان ماشهاى براى بروز افسردگى در افراد آسیبپذیر، بهشمار میرود. بهطور کلى تحقیقات ژنتیک ثابت کرده است که عوامل استرسزاى محیطى فرصت بروز آسیبپذیرى یک ژن بخصوص را افزایش داده و آنها را به سوى یک بیمارى پیشرفته افسردگى هدایت میکند.
با این حال در برخى از افراد این افسردگى بدون عوامل استرسزاى محیطى بهوجود میآید. تحقیقات دیگرى در این زمینه مشخص کرده است که عوامل استرسزا در قالب ایزوله بودن در اجتماع و یا محرومیت دوران کودکى منجر به تغییرات پایدار در فعالیت مغز شده و باعث افزایش حساسیت نسبت به بروز علائم افسردگى میشود.
٭ افسردگی و رویدادهاى زندگى و استرسهاى محیطى
استرسها و موقعیتهاى زندگى میتوانند نقش اولیه را در ایجاد افسردگى داشته باشند، هر چند که در این مورد اختلافنظر بین دانشمندان وجود دارد.
عدهاى معتقدند که سوگ و از دست دادن عزیزى میتواند منجر به افسردگى گردد. مطالعات نشان داده است که مرگ همسر بیشترین نقش را به عهده دارد. همچنین به دنیا آوردن فرزند، بازنشستگى، یائسگى و استرسهاى عمده دیگر میتوانند در ایجاد افسردگى نقش عمده داشته باشند.
٭ عوامل شخصیتى
همه افراد با تیپها و خصوصیتهاى شخصیتى مختلف ممکن است دچار افسردگى گردند، اما افرادى با انواع شخصیتى وسواس، و شخصیت نمایشى بیشتر ممکن است دچار افسردگى گردند.
٭ عوامل یاد گرفته شده
بر اساس این عامل ارتباطات اجتماعى ناخوشایند که منجر به ارزیابى منفى فرد از خود میشود باعث ایجاد افسردگى است. زیرا این افراد با توجه به خصوصیات خاص خود نمیتوانند محبت، همدردى و ارتباط عاطفى لازم را از دیگران به دست آورند.
بنابراین این افراد هم در مورد خودشان ارزیابى منفى داشته و هم دیگران را صادق نمیدانند و بهتدریج آزرده و ناکام شده و افسردگى در آنان پدید میآید.
افرادى که داراى افکار منفى در مورد خود، زندگى و آینده هستند، دچار افسردگى میگردند. این افراد به جنبه منفى هر چیزى فکر میکنند و به نقایص خود خیلى توجه نموده و مرتباً خودشان را با دیگران مقایسه میکنند. نکته مهم اینکه این افراد هر نوع اطلاعات را سوء تعبیر میکنند.
مصرف داروها
٭ بعضى از داروها مثل داروهایى که در تنظیم فشار خون بالا مصرف میشوند و داروهاى خواب آور باعث بهوجود آمدن افسردگى میشوند.
٭ کمبود مواد غذایى مثل کمبود اسید فولیک و بعضى ویتامینها مثل ویتامین ب١٢ باعث کاهش اثرات داروهاى ضداضطراب شده و درمان را با مشکل روبرو میکند.
٭ اعتیاد به بعضى از داروها، مواد مخدر و یا الکل باعث بهوجود آمدن افسردگى میشود.
عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:
اگر نخستین افسردگی پیش از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد.
اگرنخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد.
اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد.
اگر فرد نسبت به استرس ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیرتر باشد.
با سلام . پسر من ۱۴ساله است . ناخن جویدن شده کار شب و روزش . خیلی عصبی. توخونه پرخاشگر میکنه. همش قهر میکنه با همه. احساس مسولیت در درسها ند اره. آیا راهی برای به آرامش رسیدن پسرم هست و درمانی با هیپنوتیزم دارد؟
سلام زهرا خانم
اختلالات عادتی مثل ناخن جویدن و همچنین اضطرابی که زمینه ساز ناخن جویدن پسر شماست با هیپنوتیزم بخوبی درمان میشود. بنظرم میرسد حدود هشت جلسه نیاز داشته باشند. با تلفن دفتر من ۰۲۱۴۴۲۹۵۵۹۶ و ۰۲۱۴۴۲۹۵۵۹۷ تماس بگیرید تا راهنمایی شوید. موفق باشید.
2 دیدگاه ها
با سلام . پسر من ۱۴ساله است . ناخن جویدن شده کار شب و روزش . خیلی عصبی. توخونه پرخاشگر میکنه. همش قهر میکنه با همه. احساس مسولیت در درسها ند اره. آیا راهی برای به آرامش رسیدن پسرم هست و درمانی با هیپنوتیزم دارد؟
سلام زهرا خانم
اختلالات عادتی مثل ناخن جویدن و همچنین اضطرابی که زمینه ساز ناخن جویدن پسر شماست با هیپنوتیزم بخوبی درمان میشود. بنظرم میرسد حدود هشت جلسه نیاز داشته باشند. با تلفن دفتر من ۰۲۱۴۴۲۹۵۵۹۶ و ۰۲۱۴۴۲۹۵۵۹۷ تماس بگیرید تا راهنمایی شوید. موفق باشید.