در آذرماه ۱۳۹۱ فرصتی دست داد تا در انجمن لکنت ایران حضور به هم رسانم و سخنرانی کوتاهی در خصوص اثر هیپنوتیزم در لکنت زبان داشته باشم . این سخنرانی باعث شد تا اعضای محترم و دوست داشتنی آن انجمن به طرح نظرات و پرسش هایی بپردازند که مرور آنها و پاسخ های ارائه شده خالی از لطف نیست. نظر شما را به این گفتگوها جلب میکنم :
۰۹:۳۹ عصر)نوشته شده توسط mohammad rajabi :
سلام آقای دکتر حریری ، ممنون بابت ایجاد این تاپیک ، چون گفته بودید سوالات رو جمع آوری کنید من مجددا مطلب خودم را اینجا میذارم و اگه ممکنه لطف کنید بگید با کدومش موافقید و در مورد کدومش حرف دارید و چه نکاتی احتیاج به موشکافی داره ، ممنون
اولین بار برای هیپنوتیزم رفتم قم پیش یک استاد هیپنوتیزم که مدعی درمان کامل بود ، بعد از اون اومدم اصفهان و پیش یک متخصص هیپنوتراپی رفتم و دو دوره در خدمتشون بودم ، نتیجه اینکه هیپنوتیزم یک آرام سازی سطحی و موقتیه که میتونه با استفاده از قدرت تلقین ، به شرطی که شخص وارد خلسه بشه ، سیکل گفتار صحیح را به شخص القا کنه ، که این کار با یک روخوانی از روی متن با روش و استفاده از جملات مثبت هم حاصل میشود .
و این هم در صورتی که شخص وارد خلسه بشه حاصل میشود وگرنه افراد زیادی وارد خلسه هم نمیشوند.
و به نظر من هیپنوتیزم روش کاملی برای درمان لکنت نیست ولی میتونه در کنار گفتار درمانی ، تاثیر مثبتی داشته باشه ، من خودم بعضی از موقع ها خودهیپنوتیزم انجام میدم و به آرام سازی لحظه ای میرسم.
مطرح شدن درمان لکنت با هیپنوتیزم برای طیف گسترده ی ما افراد دارای لکنت که اکثرا همه ی درمان ها رو امتحان کردند و خسته شدن و چشم به راه روزنه ای هستند ، خیلی شیرینه ولی انتظار داشتم که توی صحبت هاتون بگید که حتی توی کتاب استاد کابوک هم به یک مورد اشاره شده که هیپنوتیزم روی لکنت اون شخص تاثیر داشته نه همه ی افراد !!! و معتقدم هیپنوتیزم مانند طب سوزنی، طب سنتی ، گیاه درمانی و لیزر درمانی و دارو درمانی …. یک تاثیر موقتی و لحظه ایه که بدون گفتار درمانی و تمرین های گفتاری ، تاثیرش خیلی زود از بین میرود.
پاسخ :
سلام Mohammad Rajabi عزیز . خب موافقم که درمان ترکیبی تاثیر مضاعف داره ولی باید با هماهنگی و هارمونی انجام بشه . یعنی برنامه ریزی شده و دقیق باشه. معتقدم اگه با ضمیر ناخودآگاه ارتباط برقرار بشه و باورها و افکار بازسازی بشه رفتار بیرونی تغییر میکنه و تاثیر دائمی داره . این عجیب هست که آرام سازی شما سطحی موقتی و لحظه ای است بنظرم شما یک مقاومتهای ناخود آگاهی دارین که تعداد زیادی از تلاشهای شما را به ( احتمالا ) بن بست رسانیده و باید آنها بررسی و موشکافی بشه. بنظر میرسه شما با گفتار درمانی روش و تمرین های گفتاری بیشتر حال میکنی و اعتقاد دارین ، خب این روزنه خوبی برای پیشرفت شماست و احتمالا هیپنوز میتونه از همینجا به شما کمک کنه . و اگه نگرش شما در حال حاضر خستگی و ناامیدی هست روی این و آن مقاومتها باید کار بشود. متوجه انتظاری که مطرح کردین نشدم اما سربسته بگم که مرجع ما کتابهای معتبر پزشکی است. کارهایی که پیشینیان در زمان خودشان انجام داده اند و از خودشان نامی به جا گذاشته اند قابل احترام هست ولی امروزه تکنیکها تغییر کرده است. سربلند باشید.
۱۹۲۰۰۳ نوشته شده توسط majid:
سلام آقای دکتر.
ضمیر ناخودآگاه رو چطور میشود تغییر داد؟ به فرضم تغییر دادین، ضمیر آگاه که فعال هست و می داند آن شخص لکنت دارد، و لکنت خود یک عادت است، و ترک عادت هم با تکرار عادت صحیح و جایگزینی بسیار تدریجی با عادت قدیمی شدنی است، به نظر شما با چه مکانیزمی در هیپنوتیزم می شود لکنت را خوب کرد؟
دومین سوالی که از شما بزرگوار داشتم ، این هست که سالهای سال پیش کسی در تهران قصد داشت بنده رو هیپنوتیزم کنه، آدرس حدودیش هم خیابان حافظ شمالی بود، از برادران آذری زبان بودند، بعد از سه چهار جلسه ، حتی نتوانست بنده رو هیپونتیزم کند، و آخر هم به ما گفت شما جز آن دسته افرادی هستید که نفوذ پذیری به شما بسیار مشکله، به نظر شما درجات نفوذپذیری افراد تا این حد متفاوت است که اصلا نشود شخص خاصی را هیپنوتیزم کرد؟؟؟
با تشکر و سپاس.
پاسخ : سلام مجید جان . شما از تاثیر ضمیر آگاه و ناخودآگاه بریکدیگر صحبت میفرمایید.
علاوه بر آن به واگویه های ذهنی که اثرات تلقینی قوی دارند اشاره میکنید. بله درست است ، افراد در طول روز بارها به مشکل خود آگاهانه فکر میکنند و میگویند من این مشکل را دارم ، من این مشکل را دارم ، من این مشکل را دارم ، واین احساس خیلی قوی هست و به عمق ضمیر ناخود آگاه میرود و دوباره تاثیر مضاعف میگذارد . از طرفی وقتی به درمان فکر میکنند احساس ضعیفی نسبت به بهبودی دارند که با آن تلقین قوی قدرت مقابله ندارد . بدتر ازآن وقتی به درمان فکر میکنند احساس ناامیدی و یاس می آید . به چنین شخصی در ابتدا باید تلقینهای منفی را شناساند و آموزش داد که تلقینهای مثبت را جایگزین کند و تلقین اشتباه به خود ندهد.
لکنت زبان بطور خاص، مجموعه ای از مشکلات همراه با یکدیگر است که بر هم اثر هم افزایی دارند و به مرور زمان مشکل را افزایش داده اند. مجموعه شکستها و خدای نکرده تحقیرها و ترحم ها ، اعتماد به نفس و عزت نفس را تخریب کرده است ، اجتنابها را افزایش داده است ، جرات ورزی را کم کرده است آرامش جسمی و روحی را سلب کرده است . تیکها را افزایش داده و حضور در جمع را کم کرده است. سیستم سمپاتیک را دایما در حالت آماده باش قرار داده و موجب میشود در زمانهای احساس تهدید و مواجهه ، به سرعت ضربان قلب و تعریق و انقباض عضلانی ایجاد شود .
در این مقطع هیپنوتیزم میتواند در رفع معضلات فوق کمک کننده باشد.
آموزش عادات صحیح و جایگزینی تدریجی آنها هم با مساعی گفتار درمانهای محترم قابل انجام هست که باید باپشتکار درمانجو انجام شود . حتما میدانید که انجام دادن تکلیف همیشه سخت بوده است و کم هستند کسانی که از روی عشق و علاقه و انگیزه قوی تمرین و تکلیف را انجام دهند و در مقاطعی دیر یا زود احساس خستگی میکنند و بین تمرینها فاصله می اندازند و یا حتی در مواقعی که لازم است شیوه ها را بکار ببرند آنها را بکلی فراموش میکنند.
در این مقطع هیپنوتیزم میتواند انگیزه و علاقه را افزایش دهد و خستگی را به حداقل برساند یا رفع کند تا درمانجو تمرینات خود را تمام وکمال به انجام برساند و مداومت ورزد و موقع لزوم بکار ببرد.
در مورد آن شخص آذری زبان ، من با تعبیر ایشان در مورد نفوذپذیری موافق نیستم . اصلا نفوذ گری معنی ندارد . این تصورات مربوط به زمانی بود که میگفتند هیپنوتیزور قدرت برتر است و با اراده خود بر سوژه غلبه میکند. اصلا صحبت غلبه و زمین زدن و نفوذ کردن در دژ دفاعی درمانجو مطرح نیست . خدای نکرده صحنه ی جنگ و دشمنی و مبارزه که نیست . یک همکاری دوطرفه برای کمک به رفع یک معضل است .
هر کسی توانایی تصور و تجسم داشته باشد و ذهن فعال و پویا و قدرت تمرکز معمولی داشته باشد میتواند هیپنوتیزم پذیر باشد و از برکات آن استفاده کند.
موفق باشید.
————————————————————————————————————-
(۸-۱۹-۱۳۹۱ ۱۰:۴۷ عصر) نوشته شده توسطmohammad rajabi :
….معتقدم اگه با ضمیر ناخودآگاه ارتباط برقرار بشه و باورها و افکار بازسازی بشه رفتار بیرونی تغییر میکنه و تاثیر دائمی داره….
سلام آقای دکتر
راستش برام خیلی جالبه که شما توی صحبت هاتون به تاثیر دائمی اشاره میکنید.!
به نظر من افکار و باورهای ما از روی اعمال ما شکل میگیره ، شخصی که موفقیت را تجربه میکنه به صورت ناخودآگاه باور مثبتی درون اون شخص شکل میگیره و همینطور شخصی که شکست رو تجربه میکنه .
به نظر شما تصور خوردن غدا انسان رو بیشتر سیر میکنه یا عملا خوردن غذ ا ؟
منظورم اینه که قدرت هیپنوتیزم در مورد تغییر باورها و افکار قوی تره یا شخصی که با مثبت اندیشی و تمرین های گفتاری صحیح و اجرای اون توی اجتماع ، میتونه با عمل ، باور مثبت جدیدیا توی خودش شکل بده که جایگزین باور ها و افکار منفی قبلی میشه؟
من معتقدم هیپنوتیزم مانند ریلکسیشن و مدیتیشن میتونه تو کاهش اضطراب و استرس بهمون کمک کنه ولی این باور که شخص دارای لکنت تصور کنه با هیپنوتیزم میتونه به راحتی لکنتشا درمان کنه به نظر بنده غلطه ،
منا ببخشید اگه توی صحبت هام زیاده روی کردم ، دوست دارم ابهامات ذهنی من و سایر دوستان توسط پاسخ های کاملتون برطرف بشه.
ممنون
پاسخ : سلام محمد رجبی عزیز و از شما متشکرم.
خب، احتمالا شاید گزافه نگفته باشم !، علی الخصوص اگر یک نیاز بیولوژیک و غریزی مثل غذا خوردن را با یک موضوع نگرشی و شناختی مخلوط نکرده باشم !
شما هم از تاثیر ضمیر آگاه و ناخودآگاه بریکدیگر صحبت میفرمایید.این یک سیکل کامل است اینکه فقط قسمتی از سیکل را ببینیم ما را از حقیقت دور میکند .
ریلکسیشن راه ورود به هیپنوتیزم و مقدمه آن است.کار هیپنوتیزم هم این نیست که بگوید : تو دیگر لکنت نمیکنی، تو دیگر لکنت نمیکنی، ویا تو روان صحبت میکنی ، تو روان صحبت میکنی ، هرگز هم جایگزین تمرین های گفتاری صحیح و اجرای اون توی اجتماع نیست.
لکنت زبان بطور خاص، مجموعه ای از مشکلات همراه با یکدیگر است که بر هم اثر هم افزایی دارند و به مرور زمان مشکل را افزایش داده اند. مجموعه شکستها و خدای نکرده تحقیرها و ترحم ها ، اعتماد به نفس و عزت نفس را تخریب کرده است ، اجتنابها را افزایش داده است ، جرات ورزی را کم کرده است آرامش جسمی و روحی را سلب کرده است .تیکها را افزایش داده و حضور در جمع را کم کرده است. سیستم سمپاتیک را دایما در حالت آماده باش قرار داده و موجب میشود در زمانهای احساس تهدید و مواجهه ، به سرعت ضربان قلب و تعریق و انقباض عضلانی ایجاد شود .
در این مقطع هیپنوتیزم میتواند در رفع معضلات فوق کمک کننده باشد.
آموزش عادات صحیح و جایگزینی تدریجی آنها هم با مساعی گفتار درمانهای محترم قابل انجام هست که باید باپشتکار درمانجو انجام شود . حتما میدانید که انجام دادن تکلیف همیشه سخت بوده است و کم هستند کسانی که از روی عشق و علاقه و انگیزه قوی تمرین و تکلیف را انجام دهند و در مقاطعی دیر یا زود احساس خستگی میکنند و بین تمرینها فاصله می اندازند و یا حتی در مواقعی که لازم است شیوه ها را بکار ببرند آنها را بکلی فراموش میکنند.
در این مقطع هیپنوتیزم میتواند انگیزه و علاقه را افزایش دهد و خستگی را به حداقل برساند یا رفع کند تا درمانجو تمرینات خود را تمام وکمال به انجام برساند و مداومت ورزد و موقع لزوم بکار ببرد.
همچنین با تایید تاثیر مثبت اندیشی در درمان و ارتقای اعتماد به نفس ، تاکید میکنم که مثبت اندیشی هم نوعی از تلقین به خود و نوعی از خود هیپنوتیزم و تاثیر واگویه های ذهنی فرد به خودش است.مکانیسم اینها یکی است.خیلی خوشحال شدم که این موارد را مطرح کردین واقعا لذت بردم.
————————————————————————————————————–
(۸-۲۰-۱۳۹۱ ۱۲:۰۳ عصر)نوشته شده توسط یاسین :
سلام دکتر حریری
از صحبت های شما در همایش استفاده بردم
ولی شما در همایش فقط این روش رو تعریف کردید و توضیحات شما خیلی کلی گویی بود
اگر اجازه میدادید مقداری از زمان تان به سوال و پرسش میگذشت بهتر بود
دوستان این روش رو میشناسند ولی ابهام دارند و این بهام ها باید سوال شود
ممنون
از محمد رجبی هم ممنونم که سوالهای زیبا و کارشناسانه ای را بیان میکنند
سلام یاسین جان.
حق با شماست برای مطلبی با این حجم وقت خیلی کم بود.خودم را مقید و متعهد کرده بودم که از زمان خود تجاوز نکنم و این تعهد را قبل از همایش در سایت مکتوب کرده بودم.چون چانه زنی های تلفنی من با دوست بسیار عزیزم آقای بابایی برای افزایش وقت سخنرانی به نتیجه نرسیده بود ، حق هم داشت معذوریتها و محدودیتهای خودشان را داشتند و فشار کاریشان زیاد بود ، واقعا دست مریزاد . همه خیلی خوب تلاش کرده بودند که هماهنگی و نظم ایجاد کنند و من حق نداشتم تکروی کنم و نظم را به هم بزنم.در تمام طول مدت ۴۸ ساعت قبل از سخنرانی خیلی سعی کردم تا توانستم این موضوعات را فقط در پانزده دقیقه که تعیین کرده بودند، تیتروار بگنجانم .در واقع همین مختصر مطلبی که میخواستم بگویم باید حداقل یکساعت وقت میداشت . آنقدر تند وتند گفتم که احساس میکردم با شیوه های آرام گوییهای شما در تضاد است و احساس خوبی نداشتم. امیدوارم این گفتگوها برای دوستان دارای لکنت روزنه کمکی باشد .
بنظرم نمیرسد که در همایش مانع پرسش کسی شده باشم .فقط یک خانم محترمی سوالی پرسیدند که در حین پاسخ گفتن، جناب آقای خجسته فر به روی سن تشریف آوردند و در توضیح و تکمیل مطلب بیاناتی خطاب به جمع داشتند که از ایشان هم ممنونم .و بعد از آن ندیدم کسی دست بلند کرده باشد تا سوالی بپرسند و عمدا توجهی نکنم ، میدانید که این کار بی ادبی است. زمان بندی همایش اجازه نمیداد که وقت سایر سخنرانان و دوستان را تلف کنم ! در هر صورت در این تاپیک در خدمت دوستان مشتاق هستم .
————————————————————————————————————–
(۸-۲۱-۱۳۹۱ ۱۲:۵۱ صبح)نوشته شده توسطmohammad rajabi :
سلام آقای دکتر حریری عزیز ، ممنون که به سوالات ما پاسخ میدید
اگر درست متوجه شده باشم ،توی پست قبلی فرمودید :
هیپنوتیزم جایگزین تمرین های گفتاری صحیح و اجرای اون توی اجتماع نیست.
بعد یک تعریف کلی از لکنت کردید که مجموعه ای از مشکلات همراه یکدیگر است
وگفتید هیپنوتیزم میتونه این مشکلات را حل کنه و انگیزه و علاقه را برای انجام تمرینات گفتار درمانی افزایش میده .
اینها مشکلاتی بود که گفتید هیپنوتیزم میتونه حل کنه :
مجموعه شکستها و تحقیرها و ترحم ها
اعتماد به نفس و عزت نفس تخریب شده
کاهش اجتنابها
افزایش جرات ورزی
بدست آوردن آرامش جسمی و روحی
کاهش تیکها
به نظر شما هیپنوتیزم چطوری میتونه اجتناب هامونا کم کنه یا باعث بشه شکست هامونا فراموش کنیم؟ با بردن شخص تو حالت خلسه و قدرت تلقین؟
من هیپنوتیزم و تاثیر اون رو رد نمیکنم ولی با بزرگ نمایی اون مخصوصا به عنوان یک درمان کامل مخالفم ، معتقدم که شخصی که یک جلسه هیپنوتیزم را تجربه میکنه تاثیرش مانند شخصیه که در طول روز با خودش جملات مثبت میگه .
بازم منا ببخشید که نظرما میگم و مشتاقانه منتظرم که پاسخ شما را بخونم .
سلام محمد رجبی عزیز.
از لطف شما سپاسگزارم.
رویکرد یک روش درمانی با مشکلات گوناگون ، مختلف است. و با تمام مشکلات حیطه خود به یک روش برخورد نمیکند. شکست ها و ناکامیها صرف نظر از اینکه میتوانند نتیجه عملکرد خود ما باشند ، یک عامل بیرونی هستند این عامل بیرونی را نمیشود فراموش کرد و اگر هم بشود فراموش و سرکوب کرد کار اشتباهی است . اتفاقا برعکس ، رواندرمانی سعی در آشکار کردن تعارضات ، شناخت آنها ، گفتگو پیرامون آنها و آوردن آنها از عمق پنهان ضمیر ناخودآگاه به سطح خودآگاه دارد و سعی درتصحیح نگرش فرد به اتفاقات ناخوشایند دارد. ( اگر در همایش حضور داشتید متوجه شده اید که عرض کردم یکی از کارهای حین هیپنوز ، رواندرمانی است ) .
هیپنوتیزم یک روش درمانی است که مزایا و محدودیتهای خودش را دارد . و اگر شما بر این باور خود پایدار بمانید که : ” تجربه تنها یک جلسه هیپنوتیزم ، تاثیرش مانند شخصیه که در طول (۱۲ ساعت ) روز با خودش جملات مثبت میگه ” ، خود همین سرعت ، به تنهایی ، یک مزیت بزرگ است. که صد البته اگر ملاک ما در قبول اظهار نظرهای مختلف در حوزه های علمی بالینی، آرای بزرگان همان علم بالینی باشد، نظر ایشان این است که تاثیر واگویه های خودآگاه نسبت به حین هیپنوز ، مختصر است.
یک چیز دیگر هم بگویم . ” تلقین قدرتی ندارد . این تو هستی که قدرت داری ، تو یک موجود منفعل ومغلوب نیستی ، یک توان عظیم هستی ، این توان تو هست که باید هدایت شود ” .
موفق باشید.
————————————————————————————————————-
(۸-۲۱-۱۳۹۱ ۱۲:۳۷ عصر) نوشته شده توسط سهراب :
سلام
اقای دکتر تشکر میکنم از سخنرانی خوب شما واز اینکه در جمع ما حضور داشتین از این بابت خیلی خوشحالم.
من تا به حال چهار درمانگر داشتم که یکی از انها کارشناس ارشد گفتار درمانی و دانشجوی دکترای علوم اعصاب بوده جای تاسف داره با وجود اینکه همگی اذعان دارن که لکنت ساختار پیچیده ای داره ولی باز به گفتار درمانی تنها تاکید دارن وچقدر برای من جالب بود که خانم دارمانگر و اقای دکتر خاموشی وشما هر سه تاکید به تیم درمانی داشتین وانجمن ما پتانسیل خوبی رو داره که شما ها رو در کنارش داره.و تیم درمانی یه متد درمانی مدرن در کشورهای پیشرفته به حساب میاد. کودکان درمانی صد درصد و زود بازده دارن ودرمان در بزرگسالان مستلزم تلاش بیشتر با بازدهی کمتر و امکان بازگشت لکنت حتی بعد از تثبیت است.کمی تفکر روی این قضیه به راحتی مسئله رو برای من روشن میکنه که اصل موضوع ضمیر ناخودگاه است چر اینکه کودکان رفتارهای توام با ناخودگاه دارن وهمانند کاغذی سفید است که گفتار درمانگر به راحتی با ضمیر ناخوداگاه ارتباط برقرار میکند وبر روی این کاغذ سفید نوشتار میکند ودریچه ورود در بزرگسالان از خوداگاه است واقای دکتر خاموشی مسئله رو چقدر خوب روشن کردن که گفتار درمانی همانند نقاشی است که ظاهر را رنگ و لکنت در باطن پنهان میشود.پس کاملا روشن شد هیپنوتیزم یه درمان کمکی بسیار مفیددر کنار گفتار درمانی است.سوالی که بنده از شما داشتم ایا بهترین راه دسترسی به ضمیر ناخوداگاه یا به قول خانم درمانگر امیگدالا و هیپوکامپ هیپنوتیزم است؟ایا روشی بالاتر برای دست رسی به این قسمت در دنیا مطرح شده یا نه؟ولکنتی که چندین سال با همه ماها هست و کاملا با ضمیر ناخوداگاه عجین شده از احساس های مغلوب شده ای در جمع که حالا به ناخوداگاه غالب شده ایا هیپنوتیزم در کیفیت بالا اینقدر قدرتمند هست که تصویر های سیاه رو از امیگدالا پاک کنه.واین پاک شدن مستلزم تعداد جلسات درمانی بیشتری هست نسبت به بیماری فوبیا یا اسکیزوفرن کلا بگید تا چند درصد میتونه موفق عمل کنه
ممنون از اینکه وقتتون رو در اختیار ما قرار دادین
سلام سهراب عزیز . شما را که در همایش دیدم و به همدیگر معرفی شدیم احساس عجیب و خوبی به من دست داد . احساس کردم یک دنیا عشق هستی. من به نوبه خود از شما تشکر میکنم و تلاشهای تمامی درمانگران و اساتید را ارج می نهم. بلی احتمال نزدیک به یقین هیپنوتیزم تنها روش دسترسی به ناخودآگاه است. چون قدرت این روش از قدرت خود سوژه که یک منبع عظیم انسانی ـ الهی است سرچشمه میگیرد هیپنوتراپیست تنها یک هدایت کننده است . مولا امیرالمومنین میفرماید : اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر ــ آیا میپنداری تو یک جسم کوچک وناچیز هستی ؟ چنین نیست بلکه در تو یک جهان بسیار بزرگ پنهان است. آن روح الهی که در ما دمیده شده است شمه ای از خصلت ” فعال ما یشاء ” را دارد. در همایش هم گفتم تعداد جلسات مورد نیاز برای هر کسی بسته به شرایطش فرق میکند. در ضمن درمان اسکیزوفرنی داروها و کارهای روانپزشکی است. متشکرم.
————————————————————————————————————–
(۸-۲۴-۱۳۹۱ ۱۲:۱۸ صبح) نوشته شده توسطLAILA556:
سلام آقای دکتر حریری
من به نوعی همکار شما هستم .اگر در آینده عمری بود حوزه تخصصیم را برایتان باز گو می کنم
اما سوال من غیر مرتبط با سوالات این تاپیک می باشد که امیدوارم پاسخ بدهید
۱- آیا درست است که شما روانپزشک می باشید…..اگر علاقمند به کار در این حوزه میباشید بخش پزشکی انجمن به کمکهای شما استاد گرامی نیازمند است
۲- یکی از موضوعاتی که روز همایش نظر مرا جلب کرد این بود که شما و همسرتان مرتب از مراسم همایش فیلمبرداری میکردید………..برام خیلی جالب بود که اینقدر به اعضا انجمن علاقمندید .خیلی لذت بردم اما خواستم دلیل اینکار را از زبان خودتان بشنوم
۳- یکی دیگه از موضوعات جالب شما همفکری و همسویی عقایدتون با اهداف این انجمن بود…..بابت این مساله خیلی خوشحالم……به نظر شما ایا هیپنوتیزم در کنار گفتار درمانی باید باشه یا هر کدوم مسیر خاصی دارند ؟
۴- فکر کنم شما بیشتر از همه حضار از مراسم فیلمبرداری کردید.میتونم در حضورتان جسارت کنم و از شما بخوام که اگر میتوانید این فیلمها را برایم ارسال بفرمایید
۵- با توجه به دوری مسیر و اینکه نمیتوانم در تهران درمان شوم امکان درمان تلفنی وجود داره؟با توجه به درمانهای مختلف برای میگرنم و عدم دریافت جواب قطعی(مثل لکنت میمونه درمان کامل نداره)علاقمند شدم از این شیوه برای درمان میگرن استفاده کنم اگر امکان درمان تلفنی وجود داشته باشه
متشکرم
سلام لیلای عزیز .
از آشنایی با شما خوشوقتم ؛ الان که عمر هست قدرش را بدانید و وقت را هدر ندهید! ـ
از منشا علاقه من به اعضای انجمن تعجب کردی و من هم از تعجب تو تعجب کردم و کلا عجیب تعجب در تعجب شدم . آخه مگه جمع به این با صفا و با محبتی را میشه دوست نداشت . بهرحال همینقدر بگویم که : عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست…..
خب، من روانپزشک نیستم، پزشک عمومی و دانش آموخته انجمن علمی بین المللی هیپنوتیزم بالینی ایران هستم، آیا دعوت شما هنوز به قوت خود باقیست؟! ـ ما فقط از بخش موسیقی فیلم برداری غیرحرفه ای کردیم بقیه اش عکسهای غیرحرفه ای بود از هر سخنرانی یک یا دو عکس ، تئاتر را نشد فیلم بگیریم لووباتری بود. پرسیده اید :” هیپنوتیزم در کنار گفتار درمانی باید باشه یا هر کدوم مسیر خاصی دارند” خب بهرحال هر روش درمانی تکنیکهای مخصوص به خود و مجزایی را دارد، این یک امر بدیهی است که در گفتار درمانی مباحثی وجود دارد و در هیپنوتیزم مباحثی دیگر ، ولی در هر صورت علوم مختلف با یکدیگر در تضاد نیستند و برهمین مبناست که مدتی است علوم بین رشته ای رشد کرده اند. گفته اند: یک دست صدا نداره و یدالله مع الجماعه . متاسف شدم که شما درگیر با میگرن هستید ، کلا درمان از راه دور و غیرحضوری در پزشکی متعارف تعریف نشده و جایگاهی ندارد اما ایمیلم را که دارید اگر فکر میکنید میتوانم کمکی کنم شرح حال پزشکی و سیر بیماری و درمان خود را بفرمایید ، در خدمتم.
————————————————————————————————————–
(۸-۲۹-۱۳۹۱ ۱۲:۵۷ عصر) نوشته شده توسط سهراب:
سلام سلامممممممم
اقای دکتر من خواستم یه سوالی رو اینجا مطرح کنم ودیدم چقدر خوبه اگه بتونم این پاسخ رو از شما بگیرم که هم پزشک هستید و هم در زمینه لکنت اشنایی دارین
من حدود دو سال پیش به زیارت امام رضا رفتم بعد از زیارت و دعا برای لکنتم یک ساعت بعد از خواب شبانه حدود ساعت یک ونیم یه احساس خیلی عجیبی من داشتم تمام بدنم به شدت میلرزید فکر میکردم گرگی به من حمله کرده وبا من گلاویز شده به شدت ترسیده بودم واقعا مرگ رو به چشم دیدم وفکر میکردم همه چیز تمومه خواب نبودم به مکان اشنایی داشتم و با تمام قدر ت فریاد میکشیدم بعد از تقریبا یک دقیقه فریاد این حس حمله گرفته شد باورم نمیشد که تخیل بوده اصلا نمیشد باور کنم خواب بوده الانم باور نمیکنم خیلی عجیب بود من خواب زیاد دیده بودم ولی این یکی فرق داشت خیلی به واقعیت نزدیک بود خانواده من به شدت ترسیده بودن به شدت عرق کرده بودم و ضربان قلب من بسیار بالا بود وقتی توضیح میدادم که چه اتفاقی افتاده موقع بیان احساس برای اولین بار اصلا لکنت نداشتم که همه مبهوت نگاه من میکردن از این جریان که میگذشت حنجره من از شدت فریاد گرفته بود تا یک هفته یک ماه طلایی زندگی کردم بدون لکنت کاملا برطرف شده بود حتی موقعی که خیلی تند حرف میزدم .بهم میگفتند شفا گرفتی ولی باورش سخت بودولی متاسفانه لکنت یواش یواش برگشت و من شدم ادم سابق.
اقای دکتر من قبول ندارم که معجزه ای رخ داده ولی شاید بشه قبول کرد که سرنخی برای درمان پیدا شده.واقعا در درون مغز من ان شب چه اتفاقی افتاد که منی که با شدت لکنت زیاد یک ماه بدون لکنت بودم یه فعل و انفعالات شیمایی حتما رخ داده لکنت با ترس شروع میشه و با یه ترس وحشت ناک نزدیک به مرگ متوقف میشه مثل درمان هومیوپاتی که از همان مشکل با دوزی متفاوت از خود مشکل به جنگش میرن
یک هورمونی که با دوز بسیار زیاد در بدن من ترشح شده ادرنالین که صد درصد بوده شاید کورتیزل هم ترشح شده دیگه چه هورمون هایی میتونه در این وضعیت ترشح بشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟شاید ترس زیاد موجب رسش قسمتی معیوب از مغز شده.اقای دکتر اگه بشه کلید این معما رو پیدا کرد شاید لکنت هم درمان زود بازده ای داشته باشه اقای دکتر خیلی گیجم علامت سوال های ذهنم حل نمیشن!!
شاید خنده دار باشه ولی این روزها دنبال یه چیزی شبیه به این حس وحشت ناک میگردم که دوباره تجربه کنم وبا تمام قدرت فریاد بکشم خیلی دوست دارم اثرش و ببینم .به ما یه مسئله مدار بدن بگن با انتگرال سه گانه حلش کن ولی تو سیاه چاله پزشکی نندازنت اصلا حسابش دودوتا چهار تا نیست
عذر میخوام اگه زیاد حرف زدم
سلام سهراب جان. خیلی ممنون که پست گذاشتی برام . از جمله آخرت بگم که خیلی هم خوشحال میشم که مطلبتو گفتی و مرا و دوستان را شریک در تجربه هات کردی. بله سرنخهای زیادی توی حرفات هست و امیدهایی هست . وقتی یکبار بتونی مدت یکماه بدون لکنت باشی ، باز هم میشه البته بدون گرگم به هوا بازی ،! وقتی ذهن و بدنت ( به فرمان ذهنت ) یکبار اینکار را کرد باز هم قابل تقلید و انجام هست . ایشاللا موفق میشی.
————————————————————————————————————–
(۸-۲۹-۱۳۹۱ ۰۳:۱۰ عصر) نوشته شده توسطLAILA556:
ببین آدم رو به چه کارهای سختی وادار میکنید
از هینوتیزم صحبت میکنید و ما هم برای اینکه از قافله عقب نمونیم مجبور میشیم بریم در مورد اون تحقیق کنیم
اقای دکتر حریری در کتابی خوندم که هیپنوتیزم باعث میشود عادتهای بد از بین رفته و عادتهای مطلوب جایگزین ان شود
از طرفی در کتابی رفتار درمانی اوومده که رفتار گرایان لکنت را نوعی عادت میدونند
برایم جالب بود ایا میتوان این دو مطلب را به هم پیوند داد و گفت تاثیر هیپنوتیزم به این علت است که عادت لکنت را از بین میبرد
و ایا میشود بر سر این مساله تحقیق کرد که عادت خوب اجرای شیوه را با هیپنوتیزم در افراد ایجاد کرد؟
تاثیر هیپنوتیزم در مورد لکنت چند مدت باقی میمونه؟
لیلا جان مطالعه در علوم مختلف خیلی مفید هست. بسیار خوشوقت شدم که دریچه جدیدی برای مطالعه به روی شما گشوده شد و شما با پشتکار و سعی خود این نیاز روحیتان به مطالعه و بررسی را سیراب کردید.یکجا در پاسخ یکی از دوستان در همین سایت نوشتم که علوم مختلف با هم در تضاد نیستند . همچنین در سخنرانیم در همایش اشاره کردم که هیپنوتیزم در درمان و رفع بیمایها ، حالات و عادات ، و معضلات کاربرد دارد و برای هرکدام از این سه ، مثال هایی گفتم که روی پاورپوینت هم بود. همچنین اشاره کردم که در زمینه انجام شیوه ها ، هیپنوتیزم میتواند به اجرای شیوه کمک کند با سه تکنیک : اول ایجاد علاقه و انگیزه در شروع و انجام شیوه دوم رفع خستگی در حین و بعد از انجام تمرینها ، و سوم انگیزه برای تداوم تمرینها و در ادامه آموزش خودهیپنوتیزم میتواند فرد را به مهارتی برساند که در حالت عادی در روبروی اشخاص دیگر بتواند شیوه را اجرا کند . نقش آموزش خودهیپنوتیزم برای طولانی شدن تاثیر درمان است . گاهی لازم میشود بعد از مدتی ، یک جلسه یادآور گذاشت گاهی هم لازم نمیشود . موفق باشید .
————————————————————————————————————–
(۸-۲۹-۱۳۹۱ ۰۹:۵۵ عصر) نوشته شده توسطLAILA556:
سلام
وقتی دیدم . . . . و دوربین عکسبرداریتون نبود این خاطرات خوب واسه همیشه محو میشد اما الان که عکسها رو میبینیم تمام خاطرات واسمون مرور میشه . . .
اااااااااااا،ببخشید اصلا این حرفها چه ربطی داشت به هیپتونیزم(خودمم نمیدونم)
سلام خانمی . در هر صورت نظر هست دیگه و اسم موضوع هست : نظرات و سوالات شما عزیزان در همایش دوم . اتفاقا نظرتون به آدم قوت قلب میده و موجب خشنودی است ، به یکی از عزیزان نوشتم اگه بعضی عکسها حذف بشه خاطرات دوستان خراب میشه . خوشحالم که شما هم تقریبا همین حرف را میزنید . ممنونم.
———————————————
(۸-۲۹-۱۳۹۱ ۱۰:۱۱ عصر) نوشته شده توسط سهراب:
اقای دکتر اگه توضیح بیشتری در این قضیه به ذهن شما میخوره که چه عاملی باعث روانی من شده یا این حس ترس رو چطور میشه دوباره شبیه سازی کرد ممنون میشم بگید
راستی سهراب جان یادم رفت بگم زیارت قبول ! زیارتت قبول ایشاالله . تعبیر خواب یکی از کارهای روانشناسان هست و من در این زمینه تبحّری ندارم . هرچند که در یک جلسه رواندرمانی و مصاحبه امکان دارد مشابهتهایی از گذشته اتان و سمبلهایی که ذهن شما با آن آشنایی دارد و خوابتان را بتوانم به هم مربوط کنم. اما اینکه چرا روان صحبت کردید از نظر من کاملا واضح هست . شما یک باور قوی و ایمان پیدا کردید که با دعا در حین زیارت خوب میشوید ، که اگر جز این بود به زیارت نمیرفتید و خالصانه دعا نمیکردید. این باور در ذهن شما به ثمر نشست و نتیجه داد . بعد اتوماتیک وار آگاهانه به خودتان یکماه تلقین کردید که : ” با وجودیکه بهم میگن شفا گرفتی ولی باورش سخت هست ” و ” من قبول ندارم که معجزه ای رخ داده ” ( باور نمیکنم شفا گرفته ام یعنی شفا نگرفته ام و این حالت الکی و موقتی است ) این تلقینات هم به ناخودآگاه رفت و اینها هم ثمر داد ! هم خوب شدن شما کار ایمان شما و بزرگواری ائمه و تلقین بود و هم برگشتنتان کار تلقین بود . تلقینها کار کرده اند . به همین سادگی و وضوح !
دوم : در پاسخ به شما در مورد ایجاد ترس گفتم که الزاما نیازی به شبیه سازی ترس نیست . ( گفته بودم گرگم بهوا لازم نیست ) میتوانید دوباره روان شوید . تکنیک مفصّلی دارد که مقدمات مفصّلی دارد .
————————————————————————————————————-
(۹-۱۴-۱۳۹۱ ۱۲:۰۵ عصر)نوشته شده توسطfzaeri@gmail.com :
سلام جناب دکتر حریری
آیا از گفتار جنابعالی میتوان این استنباط را کرد که خوابها همان استنباط ذهنی ما از وقایع و مسائل بیرونی است ؟
سلام سرکار خانم زائری . من خیلی عذر میخوام که پاسخ شما خیلی بطول انجامید . حقیقت این است که من مدتی طولانی است که نتوانستم به سایت انجمن و تالار بیایم. در هر حال بله فرمایش شما صحیح است ذهن ما وقایع را با استعاره هایی به تصویر میکشد و باز نمایانی میکند . گاهی هم از به هم آمیختن پیش فرض ها و وقایع ، نتایجی که هنوز ببار نیامده است را به ما نمایان میکند که گاهی درست از آب در می آید و گاهی نادرست. دانش پاراسیکولوژی دیدگاه بخصوصی در زمینه خواب دارد و همچنین برخی کتب مذهبی و احادیث هم نظرات مخصوص به خود را دارند که من بکل وارد هیچکدام از آنها نمیشوم . متشکرم.
————————————————————————————————————–
پاسخ دکتر حریری به مطالب دیگر افراد انجمن لکنت
—————————————————————————-
(۹-۱۲-۱۳۹۱ ۱۲:۲۴ عصر)نوشته شده توسطbasirat :
ترحم به کسایی که با لکنت حرف می زنن خیلی طبیعیه و نباید انتظار دیگه ای از مردم داشت.
من وقتی با لکنت حرف می زنم نگران ترحم نیستم.
بیشتر نگران این هستم که مبادا فکر کنن من مشکل ذهنی دارم
این مشکل تو محل کارم خیلی زیاد پیش میاد. حتی مستقیما هم بهم گفتن!! خصوصا اوایل کارم!
بسیار خوب . شما به این درک رسیده اید که از مردم نباید انتظار داشت که در برابر یک مسئله حتما و لزوما صحیح رفتار کنن و مثل یک کارشناس مربوط به اون حیطه ، عکس العمل درست نشون بدن. این عالیه که شما به این شناخت رسیده اید. حالا کمی که دقت کنین می بینین که اونهایی که فکر میکردن شما مشکل ذهنی دارین به خاطر این بوده که بلد نبودن طور دیگه ای فکر کنن . بضاعت فکریشون همین قدر بوده . کسانی هم که مستقیم بهتون گفتن ، علاوه بر نداشتن بضاعت فکری کافی، حتی بلد نبودن نزاکت به خرج بدن و یا دستکم صبور باشن. در هر صورت عیب از شما نیست که موجب نگرانی شما بشه . سرفراز باشید.
————————————————————————————————————–
(۹-۱۲-۱۳۹۱ ۰۶:۴۶ عصر)نوشته شده توسطM.Salehi :
سلام پرستار روانشناس و دکتر عزیز ،لیلای عزیزم.
امروز توی دانشگاه اولین کنفرانسمو ارائه دادم…..عالی بودم…..بعدش از دوستام و استادم خواستم که ارزیابیم کنن…..ازشون پرسیدم که لکنت داشتم یا نه؟….گفتن که خیلی خوب تونستی کنترل کنی…..فقط یه جاهایی از استرس طبیعی که داشتم،باعث تند گفتنم و واضح نبودن چند کلمه شد…..درکل این که از دوستام بازخورد خواستم..برام خیلی خوب بود…..
تبریک میگم خانم صالحی و یقین دارم که عالی بودین. و با تمرینات بیشتر آمادگی هاتون را حفظ میکنین و افزایش میدین.
————————————————————————————————————-
(۹-۱۴-۱۳۹۱ ۱۲:۵۳ صبح) نوشته شده توسط یاسین:
اما نمیدونم چرا من همیشه لکنت رو از نگاه دیگران به عنوان ترحم میبینم !!!!
نگاه نقص !!!
نگاه محتاج کمک !!
نگاه جمله رو کامل کردن !!!
پاسخ دکتر:
خب برای اینکه عموم مردم ، بیشتر از این بلد نیستن. افزایش آموزش جمعی هم که متولی فعال نداره؛ فرهنگ سازی هم که خودبخود بوجود نمیاد.
————————————————————————————————————–
(۸-۱۷-۱۳۹۱ ۰۸:۵۸ عصر) نوشته شده توسط یاسین:
سهراب جان
دوست دارم این بحث بین دوستان بیشتر در جریان بیفتد
همان طور که همه مان در ذهن داریم
یک خواب مصنوعی
یک ریلکسیشن
پاسخ: سلام بر همگی .
مثل اینکه این مطالب از بخشی دیگر به این قسمت منتقل شده اند و ظاهرا از اولین گفتگوهاست . بهرحال دوباره خدمت دوستان عرض میکنم: اول اینکه ، ریلکسیشن مقدمه و دروازه ورود به هیپنوتیزم است. و طبعا تاثیرات آن نیز محدودتر از هیپنوتیزم است . دوم هر چند کلمه لاتین هیپنو به معنی خواب است اما بکار بردن کلمه خواب و خواب مصنوعی غلط مصطلحی است که از همان اوایل پیدایش این روش رواج پیدا کرد و خود جیمز برید هم که این نامگذاری را انجام داد موقعی متوجه شد که هیپنوتیزم عملا با خواب تفاوت دارد که دیگر خیلی دیر شده بود و این کلمه رایج شده بود و نتوانست آنرا تغییر دهد و رواج دهد . الان هم اگر یک هیپنوتراپیست مسامحتا کلمه خواب را بکار ببرد قاعدتا باید فبل از آن این توضیحات را داده باشد تا تعابیر نادرست ایجاد نشود.
مشاهدات بالینی حاکی از آن است که :
در حالت خلسه هیپنوتیزمی سوژه با هیپنوتراپیست در ارتباط و همکاری است وبا دریافت بعضی تلقینات مخصوص واکنش نشان میدهد.
در حالت خلسه هیپنوتیزمی تلقینات تاثیر گذار هستند.
در حالت خلسه هیپنوتیزمی سوژه به زمان و مکان و جسم و فکر خودش آگاهی دارد.
در حالت خلسه هیپنوتیزمی اگر خواسته ای بیان شود که با روحیات سوژه متنافر و در تضاد باشد ، سوژه بسرعت از خلسه خارج میشود.
در حالت خلسه هیپنوتیزمی اگر سوژه مطلبی یا رازی را مایل به فاش کردن نباشد هرگز بیان نخواهد کرد و در صورتیکه اصرار صورت پذیرد خلسه اش سبک خواهد شد و یا به اتمام میرسد.
تلقینات درمانی که در حالت خلسه هیپنوتیزمی ارائه شده بعد از خروج از خلسه ، ماهیت درمانی خود را بروز میدهند.
در حالیکه در خواب هیچکدام از این پدیده ها اتفاق نمی افتد.
در شرایط آزمایشگاهی نیز دیده شده که :
در حالت خلسه هیپنوتیزمی امواج مغزی که توسط دستگاه نوار مغزی EEG گرفته شده شبیه حالت بیداری است و شبیه خواب نیست.
در حالت خلسه هیپنوتیزمی نتیجه اسکن مغزی PET SCAN که با داروی رادیو اکتیو عکسبرداری میشود شبیه حالت بیداری است و شبیه خواب نیست.
در حالت خلسه هیپنوتیزمی نتیجه ام آر آی مغزی f MRI که فعالیت مغزی را نشان میدهد شبیه حالت بیداری است و شبیه خواب نیست.
(۹-۲-۱۳۹۱ ۰۱:۴۵ صبح) نوشته شده توسط سکوت اجباری:
سلام من خودم روانشناسم خیلی زشته اینو بگم اما چه کنم که هنوز عجولم و یاد نگرفتم
پاسخ : گرم و خالصانه سلام .
تو همانی که می اندیشی .
آیا می اندیشید که شما یک فرد عجول هستید و خب دیگه عجول هستید و کاریش نمیشه کرد ؛ یا اینکه یک فردی هستید که همیشه ( و واقعا همیشه ) عجله میکنید و خب میتونید عجله نکنید ، یا لااقل گاهی عجله نکنید ، یا اغلب عجله نمیکنید . یک کاغذ برمیدارید هر وقت در یک موردی عجله کردید تاریخ ساعت موقعیت علت بهانه احساستون و سایر خصوصیاتش را همون موقع بنویسید.( نه اینکه مثلا آخر شب همه را بنویسید ، همون موقع بنویسید) بعد از مدتی اینرا مطالعه و بررسی میکنید و بقیه راه را هم بلدید . . . . . البته اینها را هم بلد بودید .
آیا می اندیشید که شما قطعا و قهرا اسیر جبر هستید ؟
آیا می اندیشید که شما قطعا و قهرا باید اسیر سکوت باشید ؟
————————————————————————————————————–
بازدید کننده محترم؛
لطفا در صورتیکه قصد دارید هر یک از مطالب این وبلاگ را به هر شکل، اعم از شفاهی، مکتوب و یا دیجیتالی، نقل یا منتشر فرموده یا به اشتراک بگذارید، خواهشمندم لینک مستقیم و اشاره صریح به سایت هیپنوتیزم بیدار دات کام www.HypnotismBidaar.com داشته باشید.