قانون های ذهنی خوشبختی را رضایت معنا می کنند . مهم نیست … چی داشته باشی یا چقدر، مهم اینه که از همونی که داری راضی هستی یا نه؟! چون یه وقتهایی آدم خیلی چیزها داره اما باز هم احساس خوشبختی نداره! و بر عکسش … پس این یه قانون وجود داره، که می گه میزان خوشبختی برابر میزان رضایت فرده .
حالا این سوال پیش می یاد که چه طوری میشه در کل ، احساس رضایت کرد؟
زندگی مجموعه ای از لحظه هاست! چون پشت این لحظه، لحظه ی دیگر یه … پس، اگه می خوای در کل از زندگی راضی باشی اول باید تمرین کنی تا در لحظه راضی باشی. “اگه کسی تصمیم بگیره فقط توی لحظه ی اکنون راضی باشه، بعد ، به لحظه ی بعدی که رسید ، باز در لحظه ی اکنون راضی باشه و بعد به لحظه ی بعدی که رسید باز …… می دونی چی می شه؟
اون فقط برای راضی و شاد بودن در یک لحظه تلاش کرده ، اما یک دفعه می بینه پنج ساله که راضی و خشنوده! اگه کسی از لحظه ی اکنونش نا راضی باشه، بعد ، از لحظه ی بعد هم نا راضی باشه ، بعد… یک وقت به خودش می یاد و می بینه پنجاه سالشه و همه ی این پنجاه سال رو نا راضی بوده .
به همین دلیل دانشمندان به لحظه ی اکنون می گن: لحظه ی ابدی اکنون. شرط رضایت اینه که در لحظه ی ابدی اکنون راضی و شاد باشی تا خوشبختی رو احساس کنی .
اصلا” مهم نیست داری در لحظه ی اکنون چی کار می کنی، فقط تصمیم بگیر مراقبه کنی که از هر کاری که داری در لحظه انجام میدی احساس رضایت و شادی کنی. و خوشبختی رو احساس کنی . به این کار می گن مراقبه ی لحظه ی ابدی اکنون . این کار ، اتفاقا” بر خلاف تصور، کار خیلی راحتی نیست. دانشمندان معتقدند در هر عمل و کاری که انجام میشه یه مقداری انرژی نهفته است و ما فقط در صورتی که روی اون کار تمرکز کافی داشته باشیم میتونیم اون انرژی رو دریافت کنیم.
مثلا” از صبح شروع می کنیم. از خواب بیدار می شیم، می ریم مسواک می زنیم و در همون حال به صد تا چیز فکر می کنیم غیر از مسواک زدن. بعد می ریم صبحونه میخوریم در حالی که فکرمون هزار جای دیگه است غیر از صبحانه خوردن. بعد… در واقع هر کاری که داریم انجام می دیم به همه چیز فکر می کنیم غیر از همون کار. این باعث می شه انرژی پنهان کارها رو دریافت که نمی کنیم، هیچ! کلی هم انرژی ذخیره شده مان را الکی خرج می کنیم!
شاید از مراسم چای در چین یا ژاپن شنیده باشید . اون در واقع یه جور مراقبه در لحظه ی ابدی اکنونه . تمرین هایی برای درک و لذت بردن در لحظه ی ابدی اکنون:
تمرین ۱ : برای خودتون یه استکان چای بریزید. با دقت سعی کنید فقط به کاری که دارین می کنین ، فکر کنین. بعد در یه جای آروم بنشینید و با آرامش چای رو میل کنید.به این فکر کنید که با هر جرعه ی چای، همه ی انرژی موجود در آن را دریافت می کنید و لذت می برید. به لحظه لحظه ی خوردن چای دقت کنید.( اگه فکر دیگه ای اومد توی ذهنتون، خودتون رو شماتت نکنید.فقط آروم سعی کنید دوباره به خوردن چای برگردید.) بعد از اتمام چای ، حتما” در دفتر ی از خودتون تشکر کنید.
تمرین ۲: مراقبه کنید در زمان مسواک زدن فقط به مسواک زدنتون فکر کنید. سعی کنید از این کار لذت ببرید.
تمرین ۳:مراقبه کنید زمان خوردن غذا فقط به خوردن غذا فکر کنید.مجسم کنید با هر لقمه، انرژی موجود در غذا به همه ی سلول های بدنتون میرسه.از هر لقمه ی اون لذت ببرید.
نکته: غذایی که با مراقبه خورده میشه هرگز باعث چاقی های موضعی نمیشه.(در واقع وقتی ما غذا می خوریم در حالی که به صد چیز غیر از خوردن غذا فکر می کنیم، باعث انباشته شدن اون در جاهای نامناسب می شیم. بر عکسش هم صادقه.یعنی کسانی که هر چیزی که می خورن، چاق نمی شن، اگه روی غذا خوردن آگاهانه، مراقبه کنن، همه ی انرژی موجود در غذا رو دریافت می کنن.حتی می تونین مجسم کنین که دوست دارین غذا در چه قسمتی از بدن شما باعث چاقی بشه! وقتی دارین غذا می خورین توی دلتون با لقمه هاتون حرف بزنید! از لقمه ی نون و پنیر صبحتون بخواهید که همه ی نیروش رو به شما انتقال بده.( جدی می گم! این یکی از مراقبه های هندوهاست)!
تمرین ۴:این تمرین برای سیگاری هاست. اگه روی کشیدن هر سیگار مراقبه کنید، خیلی زودتر ارضا می شید و به تدریج تعداد سیگارهاتون کم و کمتر می شه.
به تدریج خودتون رو عادت بدید که هر کاری که دارین انجام می دین، فقط به اون فکر کنید و تصور کنید با این کار همه ی انرژی نهفته در اون کار رو دارید دریافت می کنید. خیلی سخت نیست ، شدنیه! شاید باورتون نشه اما به تدریج حتی از کارهایی که دوست نداشتید، به شدت لذت می برید. این قانون رو به یاد بسپرید: بر هر چیز که تمرکز کنیم، انرژی اون رو دریافت می کنیم.
در بعضی از مکاتب هندی حتی بر گریه کردن و اندوه هم مراقبه می کنند و معتقدند از اون هم میشه انرژی دریافت کرد اما چون این بحث دیگه ایه و باید فرق بین ایجاد ماندن در لحظه رو با دریافت انرژی از اندوه رو بدونیم خواهش می کنم فعلا” در این مورد اقدامی نکنید .
خوب می خوام یه حکایت از یه گورو ی ( استاد بزرگ) هندی بگم. اون با مریدانش دسته جمعی با هم ، در جایی بیرون شهر، زندگی می کردند. همه ی مرید های اون موظف بودند سالها پیش اون زندگی کنند و آموزش ببینند. یک روز یه نفر به اون استاد مراجعه می کنه و می گه شما چه طوری به این قدرت رسیدید که می تونید با نگاه دیگران رو شفا بدین؟ وقتی من مرید شما بشم، در طی این همه سال که باید پیش شما بمونم، چه تمرین هایی انجام میدیم ؟در طول روز چه کار می کنیم؟
استاد می گه: ما صبح ورزش می کنیم. بعد صبحانه می خوریم. بعدکار می کنیم تا ناهار. بعد ناهار می خوریم. کمی استراحت می کنیم ، باز کار می کنیم و شب می خوابیم!
اون شاگرد عصبانی میشه و میگه امکان نداره! ما همه ی این کارها رو انجام می دیم اما قدرت شما رو نداریم. استاد می گه: هرگز شما مثل ما این کارها رو انجام نمیدید. شما صبحانه می خورید، کار می کنید، تفریح می کنید، در حالی که به چیز دیگه ای دارید فکر می کنید، اما ما وقتی صبحانه می خوریم فقط به خوردن اون فکر می کنیم! وقتی کار می کنیم فقط به اون کار فکر می کنیم. وقتی ….. بنابراین شما هیچ انرژی ای دریافت نمی کنید ! اما ما همه ی انرژی های موجود در طبیعت رو دریافت می کنیم و با بخشیدن فقط مقداری از اون به بیمارها، باعث شفای اون ها میشیم!
یک بار دیگه این مطلب رو بخون و تصمیم بگیر همه ی انرژی موجود در کلمات اون رو دریافت کنی. لبخند بر لب داشته باش.حالا آماده باش تا در لحظه ی ابدی اکنون ، شاد و راضی باشی. خوشبختی رو احساس کن . از همین حالا شروع کن! چون امروز اولین روز از روز های باقیمانده ی عمر توست .
1 دیدگاه
باسلام بنظر بنده هم انجام هرکاری با تمرکز بهتر و قوی تر انجام میشود .