درعلم روانپزشکی به شخصی که از سلامت بدنی برخوردارهستند ولی خود را بیمار می پندارند هیپوکندریاک یا خودبیمارانگار می گویند. هیپوکندریا یعنی نگرانی مفرط درباره سلامتی ، مانند هر تشخیص بالینی دیگر جدی است . برای تشخیص تنها رفع ظن بیماری جسمی کافی نیست بلکه وجود یک اضطراب اغراق آمیز هم باید در فرد تشخیص داده شود . هیپوکندریازیس غالباً نوعی پاسخ به حالتهای استرس و یا بیماریهای روحی مانند اضطراب و افسردگی است . هیپوکندریازیس در شرایط مختلف و بصورتهای کوتاه مدت و بلند مدت مشاهده می شود . بلندمدت بدین معنا که ، برخی افراد از زمان کودکی به آن مبتلا بوده اند . این افراد از سنین کودکی دچار اضطراب بوده و برای آنها نگرانی از ابتلا به بیماری به عادتی تبدیل شده که مایه استرس است . آنها بدون اینکه بدانند بیماری را دستاویزی برای رهاشدن از کارهائی که باعث نگرانی آنها می شود ، قرار می دهند و هزینه و زمان زیادی را برای دیدن پزشکان متخصص صرف می کنند . برای مثال در مورد نوع کوتاه مدت آن ، شخصی که یکی از نزدیکان خود را در اثر ابتلاء به تومور مغزی از دست داده است ، در صورت دچار شدن به سردردهای مزمن ، ممکن است اینگونه فکر کند که او هم به این بیماری دچار گردیده است .
باید گفت که شیوع هیپوکندریا در زنان و مردان یکسان است و در میان همه گروههای سنی و طبقات اجتماعی ممکن است پدید آید .در تمام سنین میتواند اتفاق بیفتد، اوج ابتلاء در مردان در سنین سی سالگی و در زنان در سنین چهلسالگی است.
تشخیص این حالت زمانی صورت می گیرد که شخص طی حداقل شش ماه علیرغم اطمینان خاطر از لحاظ پزشکی ، خود را متقاعد نموده که بیمار است و یا می ترسد که بیمار باشد .
ترس بیمارگونه یا اعتقاد به داشتن یک بیماری جدی با وجود اینکه بیمارئی وجود ندارد.
ـ هرکدام از اعضاء بدن ممکن است درگیر شوند. از همه شایعتر درگیری سیستمهای گوارشی و قلبی عروقی است.
ـ بیمار اعتقاد دارد که بیماری یا اختلال کارکرد جسمی وجود دارد.
ـ معاینه بالینی یا جواب منفی آزمایشها، تنها به مدت کوتاه موجب اطمینانبخشی بیمار میگردد. ولی بعد علایم برمیگردد (در هذیان جسمی، نمیتوان به بیمار اطمینانخاطر داد).
ـ اختلال حداقل شش ماه طول میکشد.
ـ اعتقاد، شدت هذیانی ندارد.
علل ممکن است روانزاد باشد، ولی بیمار ممکن است به شکل مادرزادی به عملکردها و احساسهای بدنی، حساسیت بیش از حد داشته باشد و آستانه تحملش برای درد یا ناراحتی جسمی پائین باشد.ـ پرخاشگری نسبت به دیگران از طریق قسمت خاصی از بدن، به سمت خود برمیگردد.
ـ عضو مبتلا ممکن است معنای نمادین مهمی داشته باشد و بنابراین به گونه ای نمادی از بدن به سخن میآید و ابراز ناراحتی میکند.
علائم فیزیکی همیشه موجودند اما ممکن است عادی باشند ( مانند سردرد ، درد شکم ، سرگیجه ، بی اشتهائی و … ) که به غلط ، خطرناکتر از آنچه هستند تفسیر می شوند .
هر چند که احتمال طولانی شدن دوره درمان وجود دارد و تمایل به داشتن نگرانی مفرط از سلامتی ممکن است کاملاً از بین نرود . بهرحال ، بیمار مبتلا به هیپوکندریا می تواند دریابد که دچار اضطراب است و یک بیماری جسمی ندارد و بتدریج از اضطراب خود بکاهد . این اولین قدم است .
انواع موقتی هیپوکندریا معمولاً با هیپنوتیزم درمانی و مشاوره و گاه با مصرف داروهای ضداضطراب قابل درمان است . اما در نوع بلندمدت ، پزشکان از روند درمان آنها رضایت ندارند ، چرا که دائماً فهرستی از علائم را متذکر می شوند که آزمایشات ، عدم وجود بیماری مربوط به آنها را تأیید می کنند و این اشخاص به هیچ وجه به اطرافیان اطمینان کامل از سلامتی خود را نمی دهند .
درمان داروئی علایم؛ داروهای ضداضطراب و ضدافسردگی برای اضطراب و افسردگی؛ و داروهای سروتونرژیک برای افسردگی و اختلال وسواس فکری – عملی مفید هستند. مصاحبه با کمک دارو میتواند باعث پالایش (catharsis) و بهبودی بالقوه نشانههای بیماری شود، با این وجود، معمولاً این بهبودی، تنها موقتی است.
۱. رواندرمانی پویش روانی مبتنی بر بینش، معنای نمادین نشانه را مشخص میکند و مفید است. به بیمار جملاتی مانند ”همه اینها در ذهن تو است“ نباید گفته شود. ارتباط طولانیمدت با پزشک یا روانپزشک، همراه با اطمینانبخشی به بیمار که بستری جنسی ندارد، مفید است.
۲. هیپنوتیزم و رفتاردرمانی برای رفع اضطراب و استرس و ایجاد آرمیدگی بسیار مفید واقع می گردد .
23 دیدگاه ها
سلام جناب دکتر.ممنون از مطالب آموزنده تون!
آقای دکتر! خواهر من بارداره و از ترس اینکه خودش یا بچه اش دچار بیماری نشوند، غذا و آب نمیخوره! همش درحال آزمایش و چکاپه!
شرایط روحی و جسمیش خیییللللی بده! حتی چندجلسه شوک درمانی هم انجام داده،ولی نتیجه ای نداشته متاسفانه!
حالا نگرانیم بعد از زایمانش اوضاع بدتر بشه! چیکار باید بکنیم?
البته ایشون وسواس در نمازخوندن هم چندساله که داره! هرنمازش چندین ساعت طول میکشه!
باتوجه به اینکه خواهرم تهران ساکن نیست،میخواستم بدونم جلسات درمان شما با چه فاصله زمانی باید انجام بشه و فکرمیکنید درمانش چقدر طول میکشه؟ اصلا آیا درمان میشه؟!
سلام زهرای عزیز.
ایشان احتمالا دچار هیپوکندریاز یا وسواس خود بیمارانگاری شده اند. اگر بارداری ایشان ماه های آخر هست که سنگین هستند و نمیتوانند مدت لازم برای هیپنوتیزم درمانی قدری بیحرکت بنشینند، بعد از زایمان مراجعه کنند.
بله با روش من حدود ۱۲ تا ۱۴ جلسه درمان میشوند ویا به درجاتی بهبودی پیدا میکنند.
موفق باشید.
سلام آقای دکتر، بنده به مدت دو سال هست که درگیر کمردرد مزمن شده و پیرو مراجعات مکرر برخی از پزشکان علایمی را تشخیص و برخی دیگر معتقدند به هیپوکندریاس مبتلا شده ام. آیا شما درمانی برای این بیماری و یا روشی برای تشخیص اینکه بیماری واقعی ست و نیاز به جراحی دارد و یا به دلیل وسواس فکری تشدید شده است، دارید؟
از پاسخگویی شما سپاسگزارم…
سلام سارای عزیز.
بله درمان هیپوکندریاسیس که جزء وسواسهاست با ۱۲ تا ۱۴ جلسه امکان پذیر هست. از مطب وقت حضوری بگیرید.
اگر پزشکان متخصص ستون فقرات ایرادی که دیده اند میگویند دردهای شما بعلت این مسئله نیست، پس میتواند هیپوکندریاسیس باشد. از مطب وقت حضوری بگیرید
موفق باشید.
سلام دکتر من چند ماهی هست درگیر خود بیمار پنداری هستم به گونه ای که هر روز نگران این هستم که یک عضئ از بدنم دچار سرطان شده وبعد از ازمایشات و تایید سلامت چند روزی خوبم اما با کوچیک ترین نشانه در گیر عضو دیگری از بدنم میشه من ۳۱ سال دارم میخواستم بدونم ایا این بیماری قابل درمان هست
سلام دکتر من دچار خود بیمار پنداری هستم اما در بعضی از ساعات روز دکتر من هر چند وقت درگیر یک عضو از بدنم هستم و بعد از تایید سلامت چند روز خوبم ولی بعد استرس و ترس از سرطان در یک عضو دیگه دیوانم میکنه ایا این بیماری درمان میشه
سلام اقای دکتر چرا جواب نمیدین؟
سلام ویان جان.
پاسخ شمارا در همین صفحه در ذیل پرسش قبلیتان نوشته ام. شادکام باشید.
سلام من به مدت یک ساله که دچار این بیماری شدم حدود چند ماه پیش یک آزمایشم دادم که خوب بود ولی بازم میترسم حتی میترسم برم و آزمایش چکاپ بدم
سلام اقای دکترخسته نباشید ممنون بخاطر سایت مفیدتون
من۲۳سالمه,حدود دوسال پیش بخاطر دل درد کولونوسکوپی دادم ک معلووم شد خم طحالی کولونم قوس زیادی داره,درد زیادی درحین کولونوسکوپی کشیدم ک هنوزم کابوس,شب و روزنه,بعدش دل درد های زیادی گرفتم,طوری ک نمیتونم غذا بخورم ینی میترسم چون بعدش درد میاد سراغم,عز طرفی اگ ی لقمه بیشتربخورم خودم چون از درد بعدش ترس دارم میرم و به زور استفراغ میکنم,بااینکه دکترهای زیادی رفتم حتی تهران هم کلینیک گوارش اومدم,و عکس ها وازمایشهای مختلفی دادم ک ششکرخدا همه نرمال بودن وتشخیص دکترها فقط ای بی ااس ه,اما من بااین شرایط ک همش درد دارم نمیتونم قبول کنم ک سالمم,ینی بنظر شما ممیشه یه فرد سالم تحمل غذا نداشته باشه؟میشه بعدد هرغذایی تحت هرشرایطی درد بکشه؟بنظر شما من هیپوکندریا دارم؟بعضی دوستام میگن تو هیستریکی ینی خودتو میزنی مریضی,اما بخدا من حسرت یه روز غذاخوردن بدون درد رو دلم مونده,,کلی وزن کم کردم تقریبا سوتغذیه م گرفتم از بیی اشتهایی,ی مدت سیتالوپرام مصرف کردم ک فقط واسم خواب اور بود,روی درد بعد غذا م تاثیری نداشت,منم چون دانشجوم,نمیتونم خیلی گیج یزنم مصرفشو بعد یه ماه قطع کردم
بنظرشما من هیستریکم؟هیپوکندریا دارم؟
ممنون میشم اگ جواب بدین,ببخشین ک خیلی وقتتون رو گرفتم
سلام viyan جان.
باید تمام مدارک پزشکی شما را بررسی کنم مخصوصا اگر سونوگرافی شکم هم داشته باشید . دردهای روان تنی و بیماریهای روان تنی و آی بی اس با هیپنوتیزم قابل درمان است. شادکام باشید.
با سلام آقای دکتر. من مدت ۳ سال است که با وجود انجام آزمایش های تشخیص ایدز که همگی منفی بودند (هر سال برای آزمایش می روم) به هیپوکندریا مبتلا هستم خواهش می کنم کمکم کنید.
سلام سحر جان.
پس وسواس فکری عملی شما خفیف است و محدود به سالی یک آزمایش است و مشکل دیگری ندارید ، خب سالی یک آزمایش میدهید و خیالتان راحت میشود و مقرون به صرفه تر است! اگر نظر دیگری دارید یا برای درمان با هیپنوتیزم اصرار دارید دوباره مطرح بفرمایید. موفق باشید.
سلام و خسته نباشید.آقای دکتر چه فرقی بین پانیک با وسواس و بیمار خودانگار پنداری چیست.من در تشخیص این ۳ نوع در تشخیص آن فرقشان را متوجه نمیشم.من از مریضی به خصوص اچ ]ی وی میترسم.واگر در مکانهایی چون آرایشگاه یا بیمارستان برم ونکات بهداشتی که آن طور که دوس نداشته باشم انجام شود میترسم آن بیماری بشه.یک سری کارها را مجبور می کنم انجام بدهم و اگر انجام ندهم اضطراب و فکرهای بد به سرم میزنه.وقتی آزمایش میدم وخیالم راحت میشه میگم نکنه هپاتیت باشه و خلاصه افکار چرخشی دارم.از چاه و سقوص در آن میترسم.این ۳ نوع بیماری پانیک و……در اول گفتم واسه این پرسیدم چون هر روانشناس یا پزشکی که رفتم یکی از اینها را تشخیص داد.۴سال هست که آسنترا میخورم وکلا ۴ سال مریض شدم.
سلام sh جان.
این سه تا کاملا با هم فرق دارند هرچند ریشه هر سه اینها اضطرابی است . اینطور که نوشته اید : ” یک سری کارها را مجبور می کنم انجام بدهم و اگر انجام ندهم اضطراب و فکرهای بد به سرم میزنه” به یقین وسواس است . گاهی افراد در توضیح علائمشان به نحوی صحبت میکنند که با چیزهای دیگر اشتباه میشود؛ روشی که من برای جلوگیری از این اشتباه پای بند به آن هستم و در مورد بیماری که با چند تشخیص مختلف و گوناگون مراجعه می کند بکار می برم این است که چندین بار به شکلهای گوناگون در مورد ماهیت بیماری از مراجعه کننده ام سوال میکنم تا به تشخیص دقیق برسم . موفق باشید.
سایت بسیار آموزنده و پر محتوایی دارید. از مطالب آموزنده تون سپاسگذارم
میعاد عزیز
از لطف شما سپاسگزارم.
سلام
من به مدت ۵ سال هست که به طرز وحشتناکی مبتلا به هیپوکندریا هستم ..زندگی من بواسطه ی این بیماری فکری به یک جهنم تمام عیار تبدیل شده میخوام بدونم امیدی برای درمان قطعی وجود داره یا نه؟؟؟؟؟
سلام سایه خانم
هیپوکندریا و یا خود بیمار انگاری با تکنیکهای هیپنوتیزمی من با هفت جلسه قابل درمان است . جهت تعیین وقت و هماهنگی با مدیر دفتر من خانم صادقی با شماره ۰۹۱۲۳۹۸۹۵۸۷ تماس بگیرید . موفق باشید .
سلاااااااام استاد عزیز
برای جیمیلتان پیام فرستادم
سلام عیسی عزیز
در فرصت مناسب پاسخ خواهم داد. سپاسگزارم .
سلام وقتتون بخیر من ۱۹ سالمه و الان ۳ سالی هست که ترس از بیماری دارم و کلا تمام روز من با استرس میگذره حتی بالا رفتن یکم از دمای بدنم منو کلا از پا در میاره حتی ازمایشم دادم گفتن سالمی ولی همش فک میکنم مریضم یه خس مریضی دارم یعنی ممکن خودبیمار انگاری باشه
سلام . وقت بخیر.
شما نسبت به بیماری دچار فوبیا شده اید ؛ در هر صورت اگر در شرح حال شما متوجه بشوم که خودبیمارانگاری هم هست ، هر دوی این موارد با هیپنوتیزم درمانی قابل درمان هستند.
تعداد جلسات یا حدود ۸ ویا حدود ۱۲ جلسه خواهد بود.
برای اطلاعات درمان با شماره های ۴۴۲۹۵۵۹۶ و ۴۴۲۹۵۵۹۷ تهران و یا موبایل ۰۹۱۲۳۹۸۹۵۸۷ تماس بگیرید. موفق باشید.