سخنرانی دکتر حریری در جمع پزشکان ۱۱/۷/۹۲
۱۳۹۲-۰۷-۱۱خشم و عصبانیت
۱۳۹۲-۰۷-۱۱
مهارتهای زندگی شامل مجموعه ای از تواناییها هستند که قدرت سازگاری و رفتار مثبت و کارآمد را افزایش میدهند . در نتیجه شخص قادر میشود بدون این که به خود یا دیگران صدمه بزند ، مسئولیتهای مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالشها و مشکلات روزانه زندگی به شکل مؤثر روبهرو شود .
محققان تأثیر مثبت مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد ، استفاده از ظرفیت ها و توانمندی های هوشی و شناختی ، پیشگیری از رفتارهای خشونتآمیز ، افزایش خود اتکایی و اعتماد بنفس و … مورد تأیید قرار دادهاند. به ویژه در کاهش سوء مصرف مواد بر نقش کلیدی مهارتهای زندگی تأکید می شود . هم چنین آموزش این مهارتها به عنوان یک روش عام پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی مورد تأکید بودهاست. در مطالعه اسمیت (۲۰۰۴) نشان داده شد که آموزش مهارتهای زندگی بهطور قابل توجهی منجر به کاهش مصرف الکل و مواد مخدر در جوانان میگردد. اسمیت و گری (۲۰۰۵) نیز نشان دادند آموزش مهارتهای زندگی اثر معنیداری بر توانائیهای رهبری و مدیریت در جوانان دارد. فرایند نقش مهارتهای زندگی در ارتقای بهداشت روان را به شکل زیر میتوان نشان داد :
یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی ، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر این کسب این مهارتها نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می دهد . به همین خاطر کسب مهارت های زندگی هم شخص را تغییر می دهد و هم محیط را ، و این اصل دو سویه ، ارتقای بهداشت روان را شتابی دوچندان می بخشد .
نیازهای زندگی امروز ، تغییرات سریع اجتماعی فرهنگی ، تغییر ساختار خانواده ، شبکه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع ، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی انسان ها را با چالشها ، استرسها و فشارهای متعددی روبرو نموده است که مقابله مؤثر با آنها نیازمند توانمندیهای روانی- اجتماعی می باشد . فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی ، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات آسیب پذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی ، اجتماعی و رفتاری قرار میدهد . ظرفیت روان شناختی یک فرد عبارت است از ” توانایی شخص در مواجهه با انتظارات و دشواریهای زندگی روزمره. ” بالابودن ظرفیت روانشناختی ؛ این امکان را به شخص میدهد که زندگی خود را در سطح مطلوب روانی نگه دارد و این توانایی را به صورت رفتار سازگارانه و عمل مثبت و مؤثر متبلور سازد. یکی از راههای پیشگیری از بروز مشکلات روانی و رفتاری ارتقاء ظرفیت روانشناختی افراد میباشد که از طریق آموزش مهارت های زندگی جامه عمل میپوشد.
مهارت های زندگی عبارت است از مجموعهای از تواناییها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم میآورند. پژوهشهای متعدد و گستردهای تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد ، پیشگیری از رفتارهای خشونتآمیز ، تقویت اتکا به نفس ، افزایش مهارتهای مقابله با فشارها و استرسها ، برقراری روابط مثبت و مؤثر اجتماعی و … نشان دادهاند.
پژوهشهای بیشمار نشان دادهاند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی ریشه های روانی اجتماعی دارند از جمله پژوهش در زمینه سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مهم با سوء مصرف مواد رابطه دارند که عبارتند از عزت نفس ضعیف ، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی ( مک دانالد و همکاران ، ۱۹۹۱) . همچنین زیمرمن و همکاران (۱۹۹۲) بین احساس خود کارآمدی شخصی و موفقیت تحصیلی همبستگی معنا داری یافتند . مطالعات زیادی دلالت بر آن دارند که بین عزت نفس ضعیف و سوء مصرف الکل و دارو ( سینگ و مصطفی ، ۱۹۹۴) ، بزهکاری ( دوکزو لورج ،۱۹۸۹) ، بی بندوباری جنسی کدی، ۱۹۹۲) و افکار خود کشی ( چوکت ، ۱۹۹۳) رابطه وجود دارد . بنابراین با توجه به مدارک و شواهد علمی و به منظور پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی مانند خودکشی ، اعتیاد ، خشونت ، رفتارهای بزهکارانه و اختلالات روانی لازم است به موضوع بهداشت روانی و اهمیت آن توجه بیشتری شود .
از طرفی ماهیت مشکلات روانی اجتماعی به گونه ای است که مقابله با آن در سطوح بعدی مداخله ( پیشگیری ثانویه و ثالث ) نه تنها هزینههای قابل ملاحظهای را از نظر نیروی انسانی و مسایل مالی بر جوامع تحمیل میکند ، بلکه اثر بخشی و کارآمدی آن نیز بسیار محدود و حتی در مواردی ناچیز است . به عنوان مثال بررسیها نشان میدهد که وقتی یک شخص وابستگی دارویی ( اعتیاد ) پیدا کرد ، در خوشبینانهترین حالت ۲۰ الی ۳۰ درصد موارد احتمال بهبود وجود خواهد داشت و حتی تحت این شرایط نیز احتمال عود مجدد مشکل وجود خواهد داشت ( کاپلان و سادوک ، ۱۹۸۸؛ تایلور ،۱۹۹۵) .
این واقعیات باعث شده که صاحبنظران و متخصصان حیطه بهداشت روانی در جهان تمام کوشش و توجه خود را حول محور برنامههای پیشگیری در سطح اول متمرکز سازند . به همین منظور برنامههای پیشگیری هم در سطح عام و با هدف کاهش و کنترل انواع آسیبهای روانی – اجتماعی و هم در سطح خاص و در رابطه با کاهش و کنترل مشکلات خاص ( از قبیل وابستگی دارویی ؛ افسردگی ؛ و …) در نقاط مختلف جهان طراحی و به مورد اجرا گذاشته شدهاست.
الف ) افزایش سلامت روانی و جسمانی
۳- کمک به تقویت و توسعه ارتباطات دوستانه ، مفید و سالم
۴- ارتقای سطح رفتارهای سالم و مفید اجتماعی.
ب) پیشگیری از مشکلات روانی ، رفتاری و اجتماعی شامل پیشگیری از :
۲- بروز اختلالات روانی و مشکلات روانی – اجتماعی
۵- شیوع ایدز
۶- بیبند و باری جنسی
مهارتهای ۱۰ گانه زندگی عبارتند از
خودآگاهی
روابط بین فردی
ارتباط
تفکر نقادانه
مهارت تفکر خلاق
ممکن است از خود بپرسید چرا باید تفکر خلاق را یاد بگیرید. به مواقعی که در زندگیتان احساس رده اید به بن بست رسیده اید فکر کنید زمانی که واقعاً مستأصل مانده اید و نمی دانسته اید چه باید بکنید. اصلاً نمی دانسته اید راهی که به صلاحتان باشد کدام است و با مشکل خود چگونه کنار بیایید. در این میان به دنبال کسی می گشتید که از او راه حل بخواهید و البته گاه با پیدا کردن راه حل خیالتان راحت می شد و بعد با خود می گفتید : اِه، چه جالب، چرا به فکر خودم نرسید؟خلاقیت، در واقع به جریان انداختن قوه تخیل و تواناییهای فکری است و این به جریان افتادن در رویارویی با موانع فکری یا عملی خود را نشان می دهد. فرد خلاق هم ایده های جدید می آفریند و هم ایده هایش را به عمل نزدیک می کند تا از آن نتیجه بگیرد. تا زمانی که فکر در ذهن باقی بماند تنها فکر است و به هیچ دردی نمی خورد. چون اگر به عمل در نیاید چیزی در مسیر زندگی شما عوض نمی شود. دنیا پر از افکار گوناگونی است که به عمل در نیامده اند و به همین سبب فایده ای هم به صاحب فکر نرسانده اند.تفکر در تمام ادیان و فلسفه ها مورد ستایش بوده است ولی مهم تر از آن به جریان درآوردن تفکر است.منظور ما از این مهارت این است که بیاموزید تفکر خلاق را به شیوه ای خودآگاهانه تر و به صورت فنی برای آفرینش آنچه به راستی می خواهید – خواه محبت، توفیق، شادمانی، روابط دلخواه، کار رضایت بخش، بیان نفس، تندرستی، زیبایی، ثروت، توانگری، آرامش درون و هماهنگی، و خواه هر مراد دیگر دلتان به کار برید. استفاده از تفکر خلاق، کلید دستیابی به ذخائر و فراوانی زندگی را در اختیارتان می گذارد.
تصمیمگیری
استرس، عبارت است از واکنش های فیزیکی، ذهنی و عاطفی که در نتیجه تغییرات و نیازهای زندگی فرد، تجربه می شوند. تغییرات می توانند بزرگ یا کوچک باشند. پاسخ افراد به تغییرات زندگی متفاوت است.استرس مثبت می تواند یک انگیزش دهنده باشد در حالی که استرس منفی می تواند در زمانی که این تغییرات و نیازها فرد را شکست می دهند، ایجاد شود.ما دو نوع استرس داریم :استرس حاد : به سرعت بروز می کند، خیلی شدید است و معمولاً پنج تا سی دقیقه زمان می برد مثلاً استرس ناشی از آتش سوزی در خانه استرس مزمن : شدت زیادی ندارد. لذا قلب و تنفس شما را مثل استرس حاد متأثر نمی کند و ممکن است روزها، هفته ها، ماه ها یا سالها طول بکشد مثل غم از دست دادن عزیزان یا رد شدن در کنکور.شناسایی استرس مداوم و آگاه شدن از اثرات آن بر زندگی ما، برای کاهش اثرات زیان آور آن کافی نیست. همانطور که منابع زیادی برای استرس وجود دارد، امکانات بسیاری هم برای اداره آن وجود دارد. ولی آنچه بدان نیازمندیم،تلاش برای تغییر است، تغییر منبع استرس و یا تغییر واکنش نسبت به آن منبع. برای این منظور از منابع استرس، واکنشهای هیجانی و بدنی خود آگاه شوید.به ناراحتی و تشویش خود توجه کنید. آنها را نادیده نگیرید. مشکلات خود را به اجمال بررسی نکنید. بدانید چه رویدادهایی شما را ناراحت می سازد. چگونگی پاسخ بدنتان را نسبت به استرس مشخص کنید. استرس و اضطراب با یکدیگر تفاوت دارد و نباید این دو مقوله را با یکدیگر اشتباه بگیرید به طور کلی اضطراب واکنش روان به عامل آسیب رسان تعبیر می شود در حالی که استرس (احساس تهدید شدن) است بدون در نظر گرفتن عامل ایجاد کننده تهدید که ممکن است واقعی یا ناشی از توهم باشد.صادقانه بگوییم زندگی بدون استرس، خواب و خیال است اما، شما می توانید استرس ها را کنترل و مهار کنید تا نتوانند زندگی طبیعی شما را مختل کنند.
خشم مقدمه پرخاشگری است. اگر چه خشم احساس طبیعی است که جزء هیجان های پایه به شمار می رود ولی با توجه به این که خشم می تواند منجر به رفتار پرخاشگرانه شود، شناسایی و مهار خشم و ابراز رنجش به شیوه ای جامعه پسندانه و غیر پرخاشگرانه ضروری است.این توانایی فرد را قادر می سازد تا هیجان ها و خشم را در خود و دیگران تشخیص دهد، نحوه ی تأثیر هیجان ها و خشم بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف دهد. اگر با حالات هیجانی، مثل غم و خشم یا اضطراب درست برخورد نشود این هیجان تأثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی خواهد گذاشت و برای سلامت پیامدهای منفی به دنبال خواهد داشت.
خشم احساسی است که به صورت جسمانی و هیجانی ابراز می شود. خشم واکنش طبیعی ارگانیسم نسبت به شرایطی است که فرد دچار ناکامی می شود. این احساس می تواند از یک احساس خفیف ناخوشایند شروع شده و تا یک احساس شدید عصبانیت را در برگیرد.یکی از مهم ترین دلایل خشمگین شدن ما، تفکرات و تصورات درونی ماست نه رویدادهای بیرونی که اتفاق می افتد. یکی دیگر از دلایل خشمگین شدن های فوری و آنی تربیت غلط دوران کودکی ماست. کودکی که به طور افراطی همه نیازهایش برآورده شده وقتی بزرگ تر می شود (نوجوان، جوان، بزرگسال) طبعاً بیشتر در معرض ناکامی قرار می گیرد چون افراد جامعه را موظف می داند همانند خانواده اش به او خدمت رسانی افراطی کنند. مثلاً دوست ندارد در صف نانوایی منتظر بماند.
همدلی
آیا تا کنون از خود سؤال کرده اید که چرا دلتنگ یا افسرده و غمگین هستید ؟ چرا برخی از مواقع حال و حوصله انجام هیچ کاری را ندارید و خود را کاملاً گرفتار و مستأصل احساس می کنید؟ افسردگی چیست؟ افسردگی عبارت است از احساس غم، دلسردی یا نا امیدی به مدت حداقل ۲ هفته در اغلب روزها و اغلب ساعات روز به علاوه علایم همراه.برخی علائم شایع افسردگی عبارتند از : از دست دادن علاقه، بی حوصلگی و دل زدگی، ناتوانی از لذت بردن، احساس ناامیدی، بی حالی و خستگی، بی خوابی، خواب زیاد یا ناراحتی، گوشه گیری اجتماعی، بی اشتهایی یا پرخوری، از دست دادن میل جنسی و . . . برای بیماری افسردگی واقعی هیچ علت یگانه و روشنی نمی توان متصور بود. بعضی از عوامل زیست شناختی مثل بیماری های جسمی، اختلالات هورمونی یا بعضی داروها، عوامل اجتماعی و روانی، اختلالات ارزشی می تواند در بروز افسردگی نقش داشته باشد.اگر شما مصمم هستید با دلتنگی، افسردگی و غمگینی به مبارزه برخیزید ابتدا سعی نمایید که وضعیت اجتماعی و اقتصادی خود را همانطور که هست بپذیرید با موقعیت زندگی خود کنار بیایید و قبول کنید که شرایط نگران کننده کنونی دائمی نمی باشد و گذراست، باورتان شود که این وضعیت یک شبه به وجود نیامده است که در یک روز بتوان آن را دگرگون نمود. از این رو لازم است در مرحله اول برای مدتی شرایط موجود را پذیرا شوید و کم کم برای دگرگون نمودن آن تلاش کنید.
عنایت اله شهیدی