مسیر درمان
مواجهه با بیماری های مختلف در زندگی اغلب چالش بر انگیز است و برای فرد احساس نارضایتی ، سر درگمی استرس و اضطراب را به همراه دارد . گاه در مواجهه با مسائل فردی ، خانوادگی ، اجتماعی و تحصیلی نیاز به راهنمائی و مشورت با افراد متخصص را احساس می کنیم . در این زمینه دریافت کمک تخصصی کنترل بهتر و سریع تر مشکل را با احتمال خطای کمتر میسر می سازد و فرد را به خود رهبری می رساند .
هیپنوتیزم بیدار
هیپنوتیزم بهترین درمان اضطراب
درمانهای روانشناختی پیچیدگیهای خاصی دارند. کسانیکه دچار چنین معضلاتی هستند بخوبی با مشکلاتی که آن مسئله برایشان پیش آورده است آشنا هستند و اغلب هم سالها آن مشکل را بدوش کشیده اند. حتی گاهی بدفعات زیاد مراجعه داشته اند ولی پزشک یا روانشناس مربوطه از بیان تشخیص بیماری دریغ کرده اند و فقط دارو تجویز کرده اند و یا توصیه هایی کرده اند درحالیکه بیمار حق دارد تشخیص بیماریش را بداند. گاهی هم مراجعین گلایه میکنند که درمانگر برایشان وقت کافی صرف نکرده است و به حرفهایشان اصلا گوش نکرده است. انتظارات مراجعین از درمان و درمانگر، گوناگون و مختلف است که گاهی منطقی و گاهی معجزه وار هست و معضلاتی هم که درمانگر با آن روبروست زیاد است.
قدم اول برای شروع مسیردرمان، تهیه شرح حال از بیمار است تا درمانگر ( چه پزشک و چه روانشناس) ببیند و بداند چه مشکلی را باید حل کند یعنی تشخیص بگذارد و براساس تشخیص، درمان لازم را شروع کند. گاهی بیمار شرح حالی که ارائه میدهد آشفته و مغشوش و بدون رعایت سیر زمانی و یا بدون رعایت اولویت است حتی گاهی مواردی را که اکنون با آن دست بگریبان است با مشکلاتی که قبلا داشته و برطرف شده در هم می آمیزد و حتی گاهی در حین شرح و بسط مشکلش بیاد شخص دیگری می افتد که او هم چنین مشکلی داشته و به بیان معضلات او میپردازد.
گوش کردن و یادداشت برداری برای تهیه یک شرح حال خوب و لازم و کافی، یک هنر است. درمانگر باید بداند مراجعه کننده کجا لازم است آزاد باشد تا بتواند همه حرفهایش را بزند و کجا باید بیمار را هدایت کند تا گفتارها به حاشیه نرود، کجا باید توضیح بیشتری بخواهد و چه زمانی حتی اگر توضیحی لازم دارد سکوت کند تا مراجعه کننده حرفهایش را تمام کند و بعدا از او بپرسد.
بیماران و مراجعه کنندگان گاهی در بیان شرح حال خود عجول هستند و حوصله ندارند و برخی وقایع را سانسور میکنند؛ و وقتی از آنها توضیح لازمی خواسته میشود، بیحوصلگی نشان میدهند به خیال خودشان میخواهند در وقت صرفه جویی کنند و سریع به درمان پرداخته شود حتی گاهی فکر میکنند حالتهایی که دارند شبیه هر کسی دیگر است که به این بیماری مبتلاست و لذا بعضی سوالات درمانگر را بدیهی فرض میکنند.
در درمان، هرچند اگر دو نفر یک مشکل یا یک بیماری برایشان تشخیص گذاشته شود اما هر مراجعه کننده ای با مراجعه کننده دیگر فرق دارد؛ احساسات، طرز تلقی فرد از مشکلش، سابقه فرد، شدت مشکل، نحوه حساس شدن فرد نسبت به مشکلش، مقدار و حجم عوارضی که بیماری برای او ایجاد کرده است؛ همه و همه در نحوه و شکل درمان نقش دارد. در نحوه طراحی تلقینات درمانی با هیپنوتیزم نقش دارد.
بعد از شرح حال باید تستهای هیپنوتیزم پذیری انجام شود براساس نتیجه این تست و شرح حال، پلن درمانی را طراحی میکنم. وقتی صرفا درمان مطرح است، انجام تستهای چهار جوابی مورد نیاز نیست و ضرورتی ندارد شرح حال و تست هیپنوتیزمی کاملتر از آن است. نتیجه تستهای چهارجوابی گاها همان چیزی هست که بیمار خودش هم میداند مثلا اینکه تو اضطراب شدید داری یا ایندکس وسواسی تو بالاست و عددی هم مطرح میشود. اگر لازم باشد کار پژوهشی برای نوشتن مقاله انجام بشود که بطور مستند (Documented) بخواهید در مجامعی مطرح کنید که این بیمار طبق این تست اینقدر افسردگی داشت و بعد از درمان تست مجدد انجام شد و اینقدر کمتر شد، بله تست لازم است که البته هزینه آنرا یا بیمار میپردازد یا اگر بودجه ای از سازمانی برای انجام آن تحقیق تخصیص داده شده باشد از آن تامین میگردد. گاهی برخی افراد میخواهند روند درمان را تغییر دهند، مثلا اول تستهای هیپنوتیزمی انجام شود بعد شرح حال، دلیل آنها هرچه که باشد، باعث تخریب روند درمانی میشود و برخلاف نظر آنها اینکار به سرعت بهبودیشان کمکی نمیکند. حتی برخی میخواهند این دو مرحله کنار گذاشته شود و مثلا به قول خودشان درمان اصلی شروع شود؛ خب من اینکار را نمیکنم!
بعد از انجام تستهای هیپنوتیزمی برای نتیجه بخش بودن درمان، مقدماتی باید فراهم شود، متاسفانه برخی مراجعین فکر میکنند باید همان جلسه اول که هیپنوتیزم شدند، مستقیما به آنها تلقین شود که مثلا: دیگر اصلا نمی ترسی و در نتیجه دیگر هرگز نخواهند ترسید! مشخص است که چنین چیزی دور از واقعیت است، فکر میکنند با یک جلسه نیم ساعته هیپنوتیزم میشوند و ناگهان دوباره متولد میشوند؛ ناگهان بهتر میشوند؛ واضح است که چنین نیست که با نیم ساعت چیزی درمان بشود که سالها مشکل اصلی فرد بوده است. فکر میکنند پزشک میتواند و یا باید ناگهان و با نیم ساعت هیپنوتیزم چیزهای آزار دهنده را از ذهنشان “پاک” کند. خب شاید کسانی جاهایی چنین چیزهایی گفته اند و برای این افراد به باور تبدیل شده است. اما واقعیت چنین نیست.
در درمانهای هیپنوتیزمی که انجام میدهم اصول و تکنیکهای رواندرمانی لازم و مورد نیاز را میگنجانم، شامل مواجهه سازی تدریجی بصورت صحیح نه مخرب، غرقه سازی صحیح نه مخرب، تخلیه احساسات، تغییر نگرشها، تداعی آزاد، استعاره ها، شناخت درمانی، رفتار درمانی، شناخت-رفتار درمانی، ایجاد آرامش، ایفای نقش، الگوگیری، ایجاد توانایی نگاه کردن به مشکل بصورت خنثی بدون قضاوت و سایر موارد مورد نیاز.
وقتی که اینکارها انجام شد و شرطی سازیها صورت گرفت و درمان به انسجام رسید آنگاه است که اتنظار ما به ثمر میرسد و درمان شکل میگیرد.
در این صفحه لینکهایی را که مشاهده می کنید هر کدام مسیر درمان هیپنوتیزمی و جریان بهبودی مراجعه کننده ای را نشان میدهند که از جهتی برجسته و متفاوت هستند یعنی یا اینکه کیس مشکل و پیچده ای بوده است که مثلا سالها شخص در گیر آن بوده و یا با روشهای مختلف درمان نشده است یا اینکه اصلا تشخیص بیماری پنهان مانده و با روشهای من به تشخیص رسیده و درمان شده اند یا اینکه فرد مشکل خیلی آزار دهنده ای داشته و زندگی شخص را از جهاتی و یا کلا فلج نموده است. مراجعه کنندگان زیاد دیگری هم هستند که هرکدام ماجرای متفاوتی دارند. بعضی از آنها را بتدریج می نویسم و برایتان نشر میدهم.
بهبودی کامل پانیک و وسواس فکری با هیپنوتیزم
ارائه و سخنرانی در دانشگاه
سوشال فوبیا و فوبیای رانندگی
آقایی از هلند آمده بود
پانیک نبود
افسردگی نه، اضطراب پنهان
نجات از معلولیت با هیپنوتیزم
جریان آقای ب
خاطره ترک سیگار با هیپنوتیزم
اختلال خواب اعظم خانم
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
هیپنوتیزم و رفع پرخاشگری پدرام
گزارش از یک پرونده واقعی
امروز روز خوبی بود
بیماری که امروز خدمت شما معرفی می شود آقای یوسف الف، آقائی ۳۱ ساله هستند که در جمع حضور دارند و در انتهای جلسه امکان معاینه ایشان توسط پزشکان محترم و گفتگو با وی وجود دارد.
ما ایشان را از اوایل سال ۸۷ ببعد مورد بررسی قرار می دهیم، زمانیکه بعلت مشکلات و وقایعی که برای وی پیش آمد، در ناحیه کشاله ران چپ دچار صدمات جدی شد. توجه بفرمائید که ما به قبل از این نقطه وارد نمی شویم، کاری نداریم به اینکه ایشان موتور سیکلتی داشتند و بهر حال نحوه رانندگی موتور سیکلت سواران و نقش عوامل ناخود آگاه و خود آگاه در این را مورد بررسی قرار نمی دهیم فقط در توضیح شروع اولین جلسه هیپنوتراپی اشاره ای گذرا خواهم کرد ادامـــه
