خطاهای شناختی
۱۳۹۱-۱۰-۲۴فوبیا یا ترس های ناشناخته
۱۳۹۱-۱۰-۲۴
گاهی افراد اسیر اضطراب و استرس میشوند و بعضی هم با آن کنار میآیند اما به ندرت آن را سرکوب کرده و مهار آن را به دست میگیرند. برخی مدت زیادی با این موارد یعنی اضطراب و استرس زندگی کرده اند و داروهای زیادی را جهت درمان آن مصرف کرده اند اما در نتیجه هیچ کدام از آنها به طور دائمی موثر واقع نشده و فقط درمان موقت نتیجۀ مصرف دارو و قرصهای مختلف بوده است .
گذشته از دلایل فیزیکی و جسمی مواردی بسیار مهم در بروز حالات اضطراب و استرس دست دارنداز جمله :
اگر کمی دقت کنیم درمییابیم که در تمام موارد بالا “ترس” وجود دارد. منظور اینکه ترس عامل اصلی تمام استرس ها و اضطرابهاست. اگر ما بتوانیم ترس را در خود از بین ببریم به راحتی استرس را از بین برده ایم. ما در واقع از چیزی میترسیم که یا اصلا وجود نداشته و یا اینکه احتمال به وجود آمدن آن کمتر از ۵۰% است. پس چرا بترسیم. به جملۀ معروف “تفکر مثبت اساس هر موفقیت است” میرسیم. ما با تفکر مثبت خودمان نسبت به هر چیز و هر موقعیتی به راحتی میتوانیم ترس خود را نسبت به آن موقعیت از بین ببریم.
مثال :اگر ما از وقوع حادثه ای میترسیم یا استرس داریم، کافی است که نوع نگاه خود را از آن موقعیتی که شاید حادثه زا باشد عوض کنیم. مثلا نگران اتومبیل فرزندمان هستیم که تصادف نکند. حال اگر با کمی تفکر با خود بیندیشیم که هم اتومبیل ترمز دارد و هم کمربند ایمنی و هم اینکه خیابانها شلوغ است و رانندگی هم خوب و در آخر اینکه مرگ و زندگی دست خداست و نیز برگی از شاخه نمیافتد مگر به اردۀ او، هرگز استرس و اضطراب ما را دچار نخواهد کرد.
مثال ۲ : اگر ما از بیماری میترسیم کافی است با خود تصور کنیم که هزاران نفر مانند ما یا در معرض بیماری هستند و یا این بیماری حاضر ما را دارند. پس چرا نگرانی؟ تا جایی که دلمان بخواهد قرص و دارو موجود است و در آخر مثلا ۵۰% از افرادیکه به این بیماری دچار بوده اند جان سالم بدر برده اند؛ چرا ما جزء آن ۵۰% سالم نباشیم؟ و درنهایت مگر نمیدانیم که زاد و مرگ دست خداست پس چرا نگران باشیم و تلاش برای بهبودی خود را کنار بگذاریم.
مثال ۳ : اگر ما از برآورده نشدن خواسته نگرانیم به این دلیل است که خودمان هم هنوز شک داریم که انتخاب این خواسته درست است یا خیر. اگر هم ایمان داریم نباید نگران برآورده نشدن آن باشیم چون خواستۀ ما بسیار خوب و معقول بوده و در راستای پیشرفت و تعالی ماست. اما اگر نشد چه میشود؟ (این جمله منفی است) پاسخ این است که اگر نشد، نشد. اصلا مهم نیست. دوباره تلاش میکنم.
در کل استرس و اضطراب از ترس ناشی میشود که ترس هم از عدم وجود باور قوی به قدرت و توانایی فکر است.
اما نوعی دیگر از استرس وجود دارد که ناگهان فرد دچار استرس و اضطراب میشود که این میتواند دلایل ژنتیکی داشته و یا عوامل جسمی روحی در آن دخیل باشند. تنشها و ناملایمات روزمره تقریبا یکی دیگر از عوامل بوجود آورندۀ این نوع استرس است.
۱ – تپش قلب
۲ – احساس درد در قفسۀ سینه (گاهی خیلی شدید)
۳ – احساس خفگی
۴ – احساس خواب آلودگی
۵ – خستگی چشم
۶ – نیاز به دفع مزاج
۷ – اسهال، تهوع و استفراغ
۸ – حوصلۀ هیچ کس را نداشتن
۹ – سردرد و داغی بدن
۱۰ – فشار خون بالا
۱۱ – مشکل در تنفس
۱۲ – خشک شدن دهان
۱۳ – تعریق زیاد
۱۴ – سرگیجه
۱۵ – سوزش معده
اکنون که علائم حالت استرس و اضطراب را دریافتیم، باید به دنبال راههای مهار آن باشیم. ابتدا بدانیم که مغز انسان بهترین داروها را میسازد و بهترین درمان ها را در خودش گنجانده است. فقط راه استفاده از آنها را باید یافت و آن هم نیاز به کمی تمرین و ممارست دارد. در اینجا به راههای مهار استرس میپردازم :
۱ – نفس عمیق به مدت چند دقیقه
۲ – پیاده روی و قدم زدن
۳ – سرگرم شدن به کاری خاص مثلا نظافت منزل یا رانندگی (پرت کردن حواس خودمان به جایی دیگر)
۴ – تماس با چند دوست (حضوری یا تلفنی)
۵ – گوش دادن به یک موسیقی بیکلام
۶ – ورزش و تحرک (ترجیحا در جمع)
۷ – تفکر و تجسم مثبت از موقعیتی دیگر و مکانی دیگر
۸ – در آغوش کشیدن کسی که دوستش داریم
۹ – عدم توجه به علائم استرس
۱۰ – بکار گیری فنون “خود هیپنوتیزم بیدار”
۱۱ – تماشای طبیعت، دریا
۱۲ – توکل به خدا و سپردن همه چیز به دست او
باز هم بدانیم که مغز ما مهمترین منبع بوجود آورندۀ استرس و در مقابل بهترین از بین برندۀ آن است. نگران نباشیم. همه چیز در جای خود و به بهترین نحو اجرا میشود. این خودمان هستیم که شرایط را سخت میپنداریم و در نتیجه آنها را جذب مینماییم.
مطالب مرتبط :
2 دیدگاه ها
سلام من۲۴ سالمه مشاوره رفتم گفت پنیک دارم.اما الان من فقط علایم سردوگرم شدن بدن واظطراب را گاهی وقتادارم ازقبل بهترم.اماقبلالرزش وترس از مرگ داشتم.الان هم میترسم در آینده مشکلات قلبی وتنفسی پیدا کنم به خاطرپنیک. نمیدونم چراافکاروسواسی سراغم اومده وترس خوب نشدن.چیکارکنم با افکارم؟گاهی وقتا هم احساس پوچی وناامیدی میکنم.ترم آخرم و از اینکه نمیتونم کامل درس بخونم میترسم /کمکم کنید لطفا
سلام مهتاب خانم
جهت درمان با تلفنهای دفتر تماس بگیرید مشکلات ذکر شده شمانشان از استرسهای زیاد است که قابل درمان با هیپنوتیزم است .