علائم فیزیکی افسردگی علائم فیزیکی افسردگی را نادیده نگیرید. علائم فیزیکی افسردگی عبارتاند از درد و تغییرات دیگر در سلامتی، میتوانند اولین نشانههای افسردگی باشند و دانستن علائم فیزیکی افسردگی میتواند به تشخیص و درمان زودهنگام بیماری کمک کند. این مقاله را بخوانید و ببینید آیا شما هیچکدام از این علائم هشداردهنده را دارید؟
اگرچه علائم اصلی افسردگی روحی و روانی هستند (مانند احساس ناراحتی و ناامیدی)، اما افسردگی ممکن است با برخی علائم فیزیکی افسردگی مانند حالت تهوع، اسهال، درد و تغییر در وزن نیز همراه باشد. اما مردم معمولا این مشکلات سلامتی را نادیده میگیرند یا نمیتوانند درمان مناسب برای آنها پیدا کنند، چراکه متوجه منشأ این مشکلات نمیشوند.هیپنوتیزم، خودهیپنوتیزم، آموزش خود هیپنوتیزم، هیپنوتیزم درمانی، پدر هیپن
مشکلات گوارشی مشکلات گوارشی در افرادی که دچار افسردگی و اضطراب هستند، بهویژه در کودکان و نوجوانان بسیار رایج است. هایت میگوید: «معدهی بسیاری از کودکان مشکل دارد و هنگامی که آنها را معاینه میکنید متوجه میشوید که این مشکلات معمولا به اضطراب ناشی از مدرسه یا روابط با همسالانشان مربوط میشود.» بزرگسالانی که به افسردگی مبتلا هستند نیز ممکن است از مشکلات گوارشی رنج ببرند. این مشکلات میتوانند شامل حالت تهوع، دلپیچه و اسهال باشد. برخی اختلالها در گوارش مانند بیماری کرون، ورم مخاط رودهی بزرگ یا زخم معده در اثر استرس و افسردگی شدیدتر میشوند
سردرد سردرد میتواند دلایل بسیار زیادی داشته باشد و گاهیوقتها نیز میتواند نشانهی افسردگی باشد. سردردهایی که به افسردگی مربوط هستند معمولا سنگین و کلی هستند. همچنین افراد افسرده معمولا گزارش میدهند که سردردشان صبحها و عصرها شدیدتر است. اینها احتمالا سردردهای تنشی هستند که هنگام منقبض شدن ماهیچههای گردن یا جمجمه اتفاق میافتند. هایت میگوید: زمانی که افراد افسرده میشوند، این دسته از ماهیچههایشان منقبض میشود. اگر متوجه چنین موضوعی نشوید، درد زیادی متحمل خواهید شد.
مشکلات خواب مشکلات خواب یکی از سرنخهای تشخیص افسردگی است. افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، نمیتوانند بهراحتی بخوابند یا ممکن است در نیمههای شب از خواب بیدار شوند و دیگر نتوانند بخوابند. هایت میگوید: «هرکس که دچار استرس باشد، نمیتواند بهراحتی بخوابد، اما اگر مشکل شما برای خوابیدن بیشتر از چند هفته طول بکشد، باید به این فکر کنید که آیا یک مشکل روحی و روانی وجود دارد که باید به آن توجه کنید یا خیر.» حدود یکسوم افرادی که افسرده هستند، بیشتر از حد عادی میخوابند
کمردرد یا گرفتگی عضلات کمردرد یا گرفتگی عضلات میتواند یکی دیگر از نشانههای افسردگی باشد. هایت میگوید: «میان چگونگی مراقبت افراد از خودشان و افسردگی رابطهای وجود دارد. افراد افسرده تمایل کمتری به ورزشکردن دارند و روی خوردن غذاهای سالم کمتر تمرکز میکنند. اگر بهاندازهی کافی مراقب بدنتان نباشید، در این صورت دردهای فیزیکی بیشتری به سراغ شما خواهد آمد؛ بهویژه در ناحیهی کمر و ماهیچهها یا مفاصل.» همچنین اگر از قبل، از دردی مزمن رنج میبردهاید، افسردگی میتواند آن را بدتر کند
خستگی و درماندگی یا بیانرژی بودن از نشانههای افسردگی هستند. افسردگی و خستگی همدیگر را تغذیه کنند. درنتیجه، در بسیاری از افراد مبتلا به افسردگی، بهآسانی نمیتوان گفت کدام یک اول ایجاد شده است؛ افسردگی یا درماندگی. زمانی که افراد افسردگی و اضطرابشان را درمان میکنند، میزان سرزندگی و انرژیشان باعث شگفتی شما میشود
تغییرات در اشتها آیا در خوردن زیادهروی میکنید و وزن اضافه کردهاید؟ یا علاقهتان را به غذا از دست دادهاید و وزن کم کردهاید؟ هر تغییری در اشتها میتواند نشانهی افسردگی باشد. هایت میگوید: «افراد معمولا از غذا برای کنار آمدن با استرسهای عاطفی و احساس ناراحتی استفاده میکنند.» اگر تغییر در اشتهاتان بیشتر از چند هفته طول کشید با دکترتان صحبت و بررسی کنید که آیا دلیل این اتفاق افسردگی است یا مشکل پزشکی دیگری وجود دارد، یا هر دو.
تغییر وزن نوسانات در وزن میتواند به تغییرات در عادتهای غذایی و سطح فعالیتهایتان مربوط باشد. هایت میگوید: «گاهیوقتها، افراد افسرده بیشازحد میخوابند؛ برای مثال ۱۲ ساعت در روز و درنتیجه فعال نیستند. ازآنجاکه فعالیت این افراد کم شده است، ممکن است افزایش وزن پیدا کنند. از سوی دیگر، اگر اشتهای شما تغییر کرده و بهاندازهی کافی غذا نمیخورید، ممکن است وزن زیادی از دست بدهید. اگر بهشکلی توجیهناپذیر وزن از دست دادهاید یا اضافهوزن پیدا کردهاید با پزشکتان صحبت کنید، چراکه این وضعیت میتواند نشانهی افسردگی یا مشکل دیگری در سلامتیتان باشد
درد در قفسهی سینه اگر در قفسهی سینهتان احساس درد میکنید، هرگز درمان آن را بهتأخیر نیندازید. درد در قفسهی سینه میتواند نشانهی حملهی قلبی یا دیگر مشکلات جدی قلبی باشد، اما درد در قفسهی سینه میتواند به سلامت روحی و روانی شما نیز مربوط باشد. هایت میگوید: «درد در قفسهی سینه معمولا به حملههای وحشتزدگی که نتیجهی اضطراب هستند مربوط میشود. هنگامی که افراد حملهی وحشتزدگی را تجربه میکنند، ممکن است تپش قلب پیدا کنند و در تنفس دچار مشکل شوند؛ درست مانند چیزی که در حملهی قلبی تجربه میشود.» اگر پزشکتان تشخیص داد که دردتان در قفسهی سینه در اثر حملهی قلبی یا دیگر مشکلات قلبی ایجاد نشده است، از او بپرسید که آیا میتواند نشانهی افسردگی یا اضطراب باشد یا خیر.
پزشکان معمولا برای تشخیص افسردگی بهدنبال نشانههای بنیادین آن مانند ناراحتی، گریه و نبود انرژی یا میزان انگیزه و… هستند. اما اگر هر کدام از علائم فیزیکی افسردگی را که در اینجا بیان کردیم، برای چند هفته در خودتان مشاهده کردید که با هیچ دلیل پزشکی دیگری نتوان آنها را توضیح داد، از پزشکتان بپرسید که آیا این نشانهها میتوانند ریشهی روحی و روانی داشته باشند یا خیر. شما باید بتوانید با استفاده از ترکیبی از گفتاردرمانی، تغییر در سبک زندگی و مراقبتهای پزشکی راهی برای درمان و رهایی از افسردگی پیدا کنید.
سلام آقای دکتر خسته نباشید ، من حدودا چند ماهی هست که احساس میکنم. دیگه خودم نیستم و تمام احساسات و محبت هام رو از دست دادم میحواستم بدونم آیا با هیپنوتیزم درمانی میتونم این احساسو از خودم دور کنم و دوباره خودم بشم؟؟؟
سلام مریم خانم
بعضی از مردم افسردگی را زندگی کردن در یک سوراخ تاریک توصیف می کنند این در حالی است که برخی دیگر احساس ناراحتی و غم ندارند بلکه احساس پوچی و عدم وجود زندگی و احساس خالی بودن می کنند. نشانه ها هرچه باشد افسردگی با ناراحتی طبیعی فرق دارد. افسردگی زندگی هر روزه شما را پر می کند. کار شما را منحل می کند، درس خواندن و خوراک شما را دچار مشکل میکند. احساس نداشتن پشتوانه، ناامیدی و احساس بی ارزشی و … را در شما ایجاد می کند.
اگر شما یک یا چند علامت از نشانه های زیر را داشته باشید که به راحتی برطرف نمی شوند، شما افسردگی دارید.
نمی توانید خوب بخوابید یا بیش از حد می خوابید.
نمی توانید کارهایی را که در گذشته خوب انجام می دادید، انجام دهید.
احساس نا امیدی و بی پشتوانگی می کنید.
هر چقدر سعی می کنید نمی توانید از افکار منفی رهایی یابید.
اشتهای خود را از دست داده اید یا بیش از حد می خورید.
عموما حساس و زودرنج هستید.
فکر می کنید که زندگی ارزش زندگی کردن را ندارد.
افسردگی از فردی به فرد دیگر فرق می کند اما یک سری علائم و نشانه های متداول وجود دارد. خیلی مهم است که بدانید این نشانه ها می توانند به جزئی از قانون زندگی شما تبدیل شوند. اما وقتی که نشانه های بیشتری را داشته باشید آنها قوی تر می شوند و دوام بیشتری پیدا می کنند و ان زمان است که شما مجبورید با افسردگی دست و پنجه نرم کنید. زمانیکه این نشانه ها خرد کننده و غیر قابل تحمل می شوند شما به کمک احتیاج دارید.
– احساس عدم داشتن پشتوانه و نا امیدی: احساس کنید که هیچ چیزی بهتر نمی شود و هیچ راهی برای بهبود شرایط کنونی وجود ندارد.
– تمایل خود را برای فعالیت های روزانه از دست بدهید.: به تفریحات، فعالیت های اجتماعی یا لذت جنسی علاقه ای نداشته باشید و توانایی خود را برای لذت بردن و حس نشاط داشتن از دست بدهید.
– ازدیاد و یا کمبود اشتها و یا تغییرات وزنی: اضافه یا کم کردن وزن یا تغییرات ۵ درصدی وزن بدن در طول یک ماه
– از دست دادن انرژی: احساس خستگی، تنبلی و سستی و از دست دادن قوای جسمی و احساس سنگینی بدن . حس اینکه کوچکترین کارها هم احتیاج به زمان زیادی برای انجام دادن دارند.
– حس نفرت از خود: احساس نفرت بیش از حد از خود یا احساس گناره کردن. شما به شدت خود را برای انجام دادن اشتباهات یا خطاها تنبیه کنید.
– دردهای بی دلیل: افزایش دردهای فیزیکی مثل سر درد، درد پشت، دردهای ماهیچه ای و درد های شکمی
افراد افسرده امیدی به زندگی ندارند و احساس عجز و ناتوانی می کنند. امید خود را به خدا از دست ندهید و یادتان باشد هیچ کس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزی ندارد.
توصیه دیگر ما به شما این است که به خودتان حرف های امیدوارکننده بزنید. شما می توانید این حرف ها را بر روی کاغذ بیاورید و هر روز بخوانید. حتی اگر خودتان به این حرف ها اعتقادی نداشته باشید انجام آنها نتایج مثبت زیادی خواهد داشت. در تمام مراحل از خدا کمک بخواهید.
محبت کردن به مردم از نظر روحی تأثیرات مثبت زیادی دارد. بدترین کاری که یک فرد افسرده می تواند انجام دهد این است که تنها بماند. افسردگی در تنهایی تشدید می شود. البته فرد افسرده تمایلی به حضور در جمع ندارد ولی او باید خود را ملزم به این کار کند.
در یک کلاس هنری یا ورزشی ثبت نام کنید، دوستان تان را برای صرف ناهار به خانه دعوت نمایید و یا به عیادت سالمندان و بیماران بروید. تنهایی بیش از حد افسردگی را تشدید می کند. هرگز در لاک انزوا فرو نروید. یادتان باشد باید میان «تنهایی» و «در جمع بودن» تعادل برقرار کنید. اگر دچار افسردگی شده اید به نعمت هایی که در اختیار دارید فکر کنید. یادتان باشد افسردگی یک بیماری مهلک و همیشگی نیست و قابل درمان است. شاید احساس کنید در پایان تونل هیچ نوری دیده نمی شود ولی مطمئن باشید که این طور نیست و شما می توانید برای درمان خود گام های عملی بردارید. توصیه های فوق حتی برای کسانی هم که دچار افسردگی نشده اند مفید خواهد بود. درمان افسردگی با هیپنوتیزم با تکنیکهای من و مشاوره های پزشکی نیاز به ۱۰ تا ۱۲ جلسه نیاز است. در صورت تمایل به درمان با مطب تماس بگیرید و جهت هماهنگی نوبت ویزیت اقدام نمایید. سلامت و موفق باشید.
سلام آقای دکتر خسته نباشید ، من حدودا چند ماهی هست که احساس کیکنم. دیگه خودم نیستم و تمام احساسات و محبت هام رو از دست دادم میحواستم بدونم آیا با هیپنوتیزم درمانی میتونم این احساسو از خودم دور کنم و دوباره خودم بشم؟؟؟
سلام مریم خانم
بعضی از مردم افسردگی را زندگی کردن در یک سوراخ تاریک توصیف می کنند این در حالی است که برخی دیگر احساس ناراحتی و غم ندارند بلکه احساس پوچی و عدم وجود زندگی و احساس خالی بودن می کنند. نشانه ها هرچه باشد افسردگی با ناراحتی طبیعی فرق دارد. افسردگی زندگی هر روزه شما را پر می کند. کار شما را منحل می کند، درس خواندن و خوراک شما را دچار مشکل میکند. احساس نداشتن پشتوانه، ناامیدی و احساس بی ارزشی و … را در شما ایجاد می کند.
اگر شما یک یا چند علامت از نشانه های زیر را داشته باشید که به راحتی برطرف نمی شوند، شما افسردگی دارید.
نمی توانید خوب بخوابید یا بیش از حد می خوابید.
نمی توانید کارهایی را که در گذشته خوب انجام می دادید، انجام دهید.
احساس نا امیدی و بی پشتوانگی می کنید.
هر چقدر سعی می کنید نمی توانید از افکار منفی رهایی یابید.
اشتهای خود را از دست داده اید یا بیش از حد می خورید.
عموما حساس و زودرنج هستید.
فکر می کنید که زندگی ارزش زندگی کردن را ندارد.
افسردگی از فردی به فرد دیگر فرق می کند اما یک سری علائم و نشانه های متداول وجود دارد. خیلی مهم است که بدانید این نشانه ها می توانند به جزئی از قانون زندگی شما تبدیل شوند. اما وقتی که نشانه های بیشتری را داشته باشید آنها قوی تر می شوند و دوام بیشتری پیدا می کنند و ان زمان است که شما مجبورید با افسردگی دست و پنجه نرم کنید. زمانیکه این نشانه ها خرد کننده و غیر قابل تحمل می شوند شما به کمک احتیاج دارید.
– احساس عدم داشتن پشتوانه و نا امیدی: احساس کنید که هیچ چیزی بهتر نمی شود و هیچ راهی برای بهبود شرایط کنونی وجود ندارد.
– تمایل خود را برای فعالیت های روزانه از دست بدهید.: به تفریحات، فعالیت های اجتماعی یا لذت جنسی علاقه ای نداشته باشید و توانایی خود را برای لذت بردن و حس نشاط داشتن از دست بدهید.
– ازدیاد و یا کمبود اشتها و یا تغییرات وزنی: اضافه یا کم کردن وزن یا تغییرات ۵ درصدی وزن بدن در طول یک ماه
– از دست دادن انرژی: احساس خستگی، تنبلی و سستی و از دست دادن قوای جسمی و احساس سنگینی بدن . حس اینکه کوچکترین کارها هم احتیاج به زمان زیادی برای انجام دادن دارند.
– حس نفرت از خود: احساس نفرت بیش از حد از خود یا احساس گناره کردن. شما به شدت خود را برای انجام دادن اشتباهات یا خطاها تنبیه کنید.
– دردهای بی دلیل: افزایش دردهای فیزیکی مثل سر درد، درد پشت، دردهای ماهیچه ای و درد های شکمی
افراد افسرده امیدی به زندگی ندارند و احساس عجز و ناتوانی می کنند. امید خود را به خدا از دست ندهید و یادتان باشد هیچ کس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزی ندارد.
توصیه دیگر ما به شما این است که به خودتان حرف های امیدوارکننده بزنید. شما می توانید این حرف ها را بر روی کاغذ بیاورید و هر روز بخوانید. حتی اگر خودتان به این حرف ها اعتقادی نداشته باشید انجام آنها نتایج مثبت زیادی خواهد داشت. در تمام مراحل از خدا کمک بخواهید.
محبت کردن به مردم از نظر روحی تأثیرات مثبت زیادی دارد. بدترین کاری که یک فرد افسرده می تواند انجام دهد این است که تنها بماند. افسردگی در تنهایی تشدید می شود. البته فرد افسرده تمایلی به حضور در جمع ندارد ولی او باید خود را ملزم به این کار کند.
در یک کلاس هنری یا ورزشی ثبت نام کنید، دوستان تان را برای صرف ناهار به خانه دعوت نمایید و یا به عیادت سالمندان و بیماران بروید. تنهایی بیش از حد افسردگی را تشدید می کند. هرگز در لاک انزوا فرو نروید. یادتان باشد باید میان «تنهایی» و «در جمع بودن» تعادل برقرار کنید. اگر دچار افسردگی شده اید به نعمت هایی که در اختیار دارید فکر کنید. یادتان باشد افسردگی یک بیماری مهلک و همیشگی نیست و قابل درمان است. شاید احساس کنید در پایان تونل هیچ نوری دیده نمی شود ولی مطمئن باشید که این طور نیست و شما می توانید برای درمان خود گام های عملی بردارید. توصیه های فوق حتی برای کسانی هم که دچار افسردگی نشده اند مفید خواهد بود. درمان افسردگی با هیپنوتیزم با تکنیکهای من و مشاوره های پزشکی نیاز به ۱۰ تا ۱۲ جلسه نیاز است. در صورت تمایل به درمان با مطب تماس بگیرید و جهت هماهنگی نوبت ویزیت اقدام نمایید. سلامت و موفق باشید.
سلام آقای دکتر حریری
خوشحالم که با هاتون اشنا شدم میخوام براترسهام بیام پیشتون همش دلشوره مردن دارم نمی تونم زندگی عادی داشته باشم فقط بگید خوب میشم توچن جلسه
سلام میترا خانم عزیز
ممنون از لطف شما و من هم از آشنا شدن با شما یقینا خوشحال و خرسند خواهم شد. اضطراب و ترس از مرگ که در گروه فوبیا دسته بندی شده و از اختلالات اضطرابی است با هیپنوتیزم قابل درمان است .
ترس از مرگ یا تاناتو فوبیا توسط یک انسان شناس به نام ارنست بکر که بیشترین آگاهی در رابطه با مرگ و ترس از مرگ را به اطلاع عموم رساند، اینگونه ارایه شد که “به طور طبیعی در وجود تمام کسانی که فکر مرگ و مردن را غیر قابل قبول می پندارند ظهور می کند. هر کاری که ما انجام می دهیم ، از تعیین هدف گرفته تا احساسات و علایق ما و فعالیت هایی که در آن شرکت میکنیم اساسا استراتژی مقابله است. اینها همه چیزهایی است که م برای فرار از فکر کردن به مرگ انجام می دهیم. در واقع انسان ها دایما با یک درگیری درونی مواجه هستند و آن میل اصلی به زندگی در برابر قطعیت مرگ است .” گر چه تمامی انسان ها به نوعی با موضوع مرگ درگیر هستند و نگران این موضوع اند، اما اضطراب مرگ تنها زمانی آسیب به شمار می رود که به سطوح بالا رسیده و زندگی طبیعی فرد را مختل کند. در واقع این ترس ممکن است به شکل وسواس گونه و از کنترل خارج شود. به بیان دیگر می توان گفت که برخی این ترس یا اضطراب مرگ را به شکل هوشیارانه و خود آگاهانه تجربه می کنند و فشار زیادی را متحمل می شوند، اما گاهی به واسطه شدت بالای اضطراب به شکل ناخودآگاه در می آید. پس تمامی انسان ها به شکلی با این اضطراب دست و پنجه نرم میکنند. اغلب متخصصان بر این باورند که اضطراب مرگ به تنهایی به وجود نمی آید، بلکه همراه و یا به جای دیگر اختلالات روانی همچون افسردگی، اختلال وسواس، اختلال هراس و … خود را نشان می دهد. یکی از راههای مقابله با این ترس اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را شناسایی کنید تا به آنچه از زندگی می خواهید دست یابید و از تجربه امور بدست آمده لذت ببرید. ترس از مرگ یا تاناتو فوبیا در دسته اختلالات اضطرابی است که با هیپنوتیزم قابل درمان و کنترل است و با تکنیک های هیپنوتیزمی و مشاوره های پزشکی در حین درمان با ۷ تا ۸ جلسه قابل درمان است. موفق و سلامت باشید.
سلام دکتر یه سوال دارم
من اعتماد به نفس کمی دارم و احساس میکنم جذابیت برای دیگران ندارم و کسی انگار زیاد بهم توجه نمیکنه
میخواستم بدونم این مشکل هم با هیپنوتیزم برطرف میشه ؟ چند جلسه و هزینه اش چقدره ؟
سلام حسین عزیز
بله با هیپنوتیزم اعتماد به نفس به سطح مطلوبی میرسد و شما میتوانید زندگی لذیت بخش با اعتماد به نفس را تجربه کنید. اعتماد به نفس و اطمینان به این که “من آدم توانمندی هستم”، کلید بسیاری از موفقیتها در برخوردهای اجتماعی است.
اعتماد به نفس به خودی خود در کسی به وجود نمی آید، بلکه مستلزم کسب مهارت هایی است که هم آن را به وجود بیاورد و هم آن را تقویت کند. خودباوری یا اعتماد به نفس یکی از شرایط روحی است که شخص در آن بخاطر تجربههای قبلی، به تواناییها و استعدادهای خود در موفقیت انجام کارها بطور موفقیتآمیز اعتماد و باور دارد. خصوصیت دارا بودن اعتمادِ به خویشتن نقش حیاتی در توسعه و پیشرفت و موفقیتهای یک فرد ایفا میکند. مانع بزرگ اعتماد به نفس، ترس است. بهترین و مؤثرترین راه غلبه بر ترس، اقدام است. در بیشتر موارد نداشتن اعتماد به نفس به استفادههای غلط از حافظه ارتباط دارد. برای اداره حافظه باید یاد بگیریم فقط افکار مثبت را به بانک ذهنی خود بسپاریم. به عبارت دیگر، اندوخته ذهنی ما باید از افکار مثبت تشکیل شده باشد. این کارموجب افزایش اعتماد به نفس می گردد، و علاوه بر آن به حفظ تندرستی فرد کمک می کند و در فرد این احساس مطبوع را برمی انگیزد که “من خیلی سر حال هستم.” دلیل دیگر نداشتن اعتماد به نفس میتواند افسردگی ها و اضطرابها باشد که خوشبختانه هم افسردگی و هم اضطراب با هیپنوتیزم قابل درمان است و با تکنیکهای هیپنوتیزمی که بکار میبرم افسردگی ها با ۱۰ تا ۱۲ جلسه و اضطرابها با ۸ جلسه قابل درمان هستند . لازم بذکر است که ترسها در دسته اضطرابها قرار دارد.
8 دیدگاه ها
سلام آقای دکتر خسته نباشید ، من حدودا چند ماهی هست که احساس میکنم. دیگه خودم نیستم و تمام احساسات و محبت هام رو از دست دادم میحواستم بدونم آیا با هیپنوتیزم درمانی میتونم این احساسو از خودم دور کنم و دوباره خودم بشم؟؟؟
سلام مریم خانم
بعضی از مردم افسردگی را زندگی کردن در یک سوراخ تاریک توصیف می کنند این در حالی است که برخی دیگر احساس ناراحتی و غم ندارند بلکه احساس پوچی و عدم وجود زندگی و احساس خالی بودن می کنند. نشانه ها هرچه باشد افسردگی با ناراحتی طبیعی فرق دارد. افسردگی زندگی هر روزه شما را پر می کند. کار شما را منحل می کند، درس خواندن و خوراک شما را دچار مشکل میکند. احساس نداشتن پشتوانه، ناامیدی و احساس بی ارزشی و … را در شما ایجاد می کند.
اگر شما یک یا چند علامت از نشانه های زیر را داشته باشید که به راحتی برطرف نمی شوند، شما افسردگی دارید.
نمی توانید خوب بخوابید یا بیش از حد می خوابید.
نمی توانید کارهایی را که در گذشته خوب انجام می دادید، انجام دهید.
احساس نا امیدی و بی پشتوانگی می کنید.
هر چقدر سعی می کنید نمی توانید از افکار منفی رهایی یابید.
اشتهای خود را از دست داده اید یا بیش از حد می خورید.
عموما حساس و زودرنج هستید.
فکر می کنید که زندگی ارزش زندگی کردن را ندارد.
افسردگی از فردی به فرد دیگر فرق می کند اما یک سری علائم و نشانه های متداول وجود دارد. خیلی مهم است که بدانید این نشانه ها می توانند به جزئی از قانون زندگی شما تبدیل شوند. اما وقتی که نشانه های بیشتری را داشته باشید آنها قوی تر می شوند و دوام بیشتری پیدا می کنند و ان زمان است که شما مجبورید با افسردگی دست و پنجه نرم کنید. زمانیکه این نشانه ها خرد کننده و غیر قابل تحمل می شوند شما به کمک احتیاج دارید.
– احساس عدم داشتن پشتوانه و نا امیدی: احساس کنید که هیچ چیزی بهتر نمی شود و هیچ راهی برای بهبود شرایط کنونی وجود ندارد.
– تمایل خود را برای فعالیت های روزانه از دست بدهید.: به تفریحات، فعالیت های اجتماعی یا لذت جنسی علاقه ای نداشته باشید و توانایی خود را برای لذت بردن و حس نشاط داشتن از دست بدهید.
– ازدیاد و یا کمبود اشتها و یا تغییرات وزنی: اضافه یا کم کردن وزن یا تغییرات ۵ درصدی وزن بدن در طول یک ماه
– از دست دادن انرژی: احساس خستگی، تنبلی و سستی و از دست دادن قوای جسمی و احساس سنگینی بدن . حس اینکه کوچکترین کارها هم احتیاج به زمان زیادی برای انجام دادن دارند.
– حس نفرت از خود: احساس نفرت بیش از حد از خود یا احساس گناره کردن. شما به شدت خود را برای انجام دادن اشتباهات یا خطاها تنبیه کنید.
– دردهای بی دلیل: افزایش دردهای فیزیکی مثل سر درد، درد پشت، دردهای ماهیچه ای و درد های شکمی
افراد افسرده امیدی به زندگی ندارند و احساس عجز و ناتوانی می کنند. امید خود را به خدا از دست ندهید و یادتان باشد هیچ کس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزی ندارد.
توصیه دیگر ما به شما این است که به خودتان حرف های امیدوارکننده بزنید. شما می توانید این حرف ها را بر روی کاغذ بیاورید و هر روز بخوانید. حتی اگر خودتان به این حرف ها اعتقادی نداشته باشید انجام آنها نتایج مثبت زیادی خواهد داشت. در تمام مراحل از خدا کمک بخواهید.
محبت کردن به مردم از نظر روحی تأثیرات مثبت زیادی دارد. بدترین کاری که یک فرد افسرده می تواند انجام دهد این است که تنها بماند. افسردگی در تنهایی تشدید می شود. البته فرد افسرده تمایلی به حضور در جمع ندارد ولی او باید خود را ملزم به این کار کند.
در یک کلاس هنری یا ورزشی ثبت نام کنید، دوستان تان را برای صرف ناهار به خانه دعوت نمایید و یا به عیادت سالمندان و بیماران بروید. تنهایی بیش از حد افسردگی را تشدید می کند. هرگز در لاک انزوا فرو نروید. یادتان باشد باید میان «تنهایی» و «در جمع بودن» تعادل برقرار کنید. اگر دچار افسردگی شده اید به نعمت هایی که در اختیار دارید فکر کنید. یادتان باشد افسردگی یک بیماری مهلک و همیشگی نیست و قابل درمان است. شاید احساس کنید در پایان تونل هیچ نوری دیده نمی شود ولی مطمئن باشید که این طور نیست و شما می توانید برای درمان خود گام های عملی بردارید. توصیه های فوق حتی برای کسانی هم که دچار افسردگی نشده اند مفید خواهد بود. درمان افسردگی با هیپنوتیزم با تکنیکهای من و مشاوره های پزشکی نیاز به ۱۰ تا ۱۲ جلسه نیاز است. در صورت تمایل به درمان با مطب تماس بگیرید و جهت هماهنگی نوبت ویزیت اقدام نمایید. سلامت و موفق باشید.
سلام آقای دکتر خسته نباشید ، من حدودا چند ماهی هست که احساس کیکنم. دیگه خودم نیستم و تمام احساسات و محبت هام رو از دست دادم میحواستم بدونم آیا با هیپنوتیزم درمانی میتونم این احساسو از خودم دور کنم و دوباره خودم بشم؟؟؟
سلام مریم خانم
بعضی از مردم افسردگی را زندگی کردن در یک سوراخ تاریک توصیف می کنند این در حالی است که برخی دیگر احساس ناراحتی و غم ندارند بلکه احساس پوچی و عدم وجود زندگی و احساس خالی بودن می کنند. نشانه ها هرچه باشد افسردگی با ناراحتی طبیعی فرق دارد. افسردگی زندگی هر روزه شما را پر می کند. کار شما را منحل می کند، درس خواندن و خوراک شما را دچار مشکل میکند. احساس نداشتن پشتوانه، ناامیدی و احساس بی ارزشی و … را در شما ایجاد می کند.
اگر شما یک یا چند علامت از نشانه های زیر را داشته باشید که به راحتی برطرف نمی شوند، شما افسردگی دارید.
نمی توانید خوب بخوابید یا بیش از حد می خوابید.
نمی توانید کارهایی را که در گذشته خوب انجام می دادید، انجام دهید.
احساس نا امیدی و بی پشتوانگی می کنید.
هر چقدر سعی می کنید نمی توانید از افکار منفی رهایی یابید.
اشتهای خود را از دست داده اید یا بیش از حد می خورید.
عموما حساس و زودرنج هستید.
فکر می کنید که زندگی ارزش زندگی کردن را ندارد.
افسردگی از فردی به فرد دیگر فرق می کند اما یک سری علائم و نشانه های متداول وجود دارد. خیلی مهم است که بدانید این نشانه ها می توانند به جزئی از قانون زندگی شما تبدیل شوند. اما وقتی که نشانه های بیشتری را داشته باشید آنها قوی تر می شوند و دوام بیشتری پیدا می کنند و ان زمان است که شما مجبورید با افسردگی دست و پنجه نرم کنید. زمانیکه این نشانه ها خرد کننده و غیر قابل تحمل می شوند شما به کمک احتیاج دارید.
– احساس عدم داشتن پشتوانه و نا امیدی: احساس کنید که هیچ چیزی بهتر نمی شود و هیچ راهی برای بهبود شرایط کنونی وجود ندارد.
– تمایل خود را برای فعالیت های روزانه از دست بدهید.: به تفریحات، فعالیت های اجتماعی یا لذت جنسی علاقه ای نداشته باشید و توانایی خود را برای لذت بردن و حس نشاط داشتن از دست بدهید.
– ازدیاد و یا کمبود اشتها و یا تغییرات وزنی: اضافه یا کم کردن وزن یا تغییرات ۵ درصدی وزن بدن در طول یک ماه
– از دست دادن انرژی: احساس خستگی، تنبلی و سستی و از دست دادن قوای جسمی و احساس سنگینی بدن . حس اینکه کوچکترین کارها هم احتیاج به زمان زیادی برای انجام دادن دارند.
– حس نفرت از خود: احساس نفرت بیش از حد از خود یا احساس گناره کردن. شما به شدت خود را برای انجام دادن اشتباهات یا خطاها تنبیه کنید.
– دردهای بی دلیل: افزایش دردهای فیزیکی مثل سر درد، درد پشت، دردهای ماهیچه ای و درد های شکمی
افراد افسرده امیدی به زندگی ندارند و احساس عجز و ناتوانی می کنند. امید خود را به خدا از دست ندهید و یادتان باشد هیچ کس به اندازه خداوند نسبت به مردم دلسوزی ندارد.
توصیه دیگر ما به شما این است که به خودتان حرف های امیدوارکننده بزنید. شما می توانید این حرف ها را بر روی کاغذ بیاورید و هر روز بخوانید. حتی اگر خودتان به این حرف ها اعتقادی نداشته باشید انجام آنها نتایج مثبت زیادی خواهد داشت. در تمام مراحل از خدا کمک بخواهید.
محبت کردن به مردم از نظر روحی تأثیرات مثبت زیادی دارد. بدترین کاری که یک فرد افسرده می تواند انجام دهد این است که تنها بماند. افسردگی در تنهایی تشدید می شود. البته فرد افسرده تمایلی به حضور در جمع ندارد ولی او باید خود را ملزم به این کار کند.
در یک کلاس هنری یا ورزشی ثبت نام کنید، دوستان تان را برای صرف ناهار به خانه دعوت نمایید و یا به عیادت سالمندان و بیماران بروید. تنهایی بیش از حد افسردگی را تشدید می کند. هرگز در لاک انزوا فرو نروید. یادتان باشد باید میان «تنهایی» و «در جمع بودن» تعادل برقرار کنید. اگر دچار افسردگی شده اید به نعمت هایی که در اختیار دارید فکر کنید. یادتان باشد افسردگی یک بیماری مهلک و همیشگی نیست و قابل درمان است. شاید احساس کنید در پایان تونل هیچ نوری دیده نمی شود ولی مطمئن باشید که این طور نیست و شما می توانید برای درمان خود گام های عملی بردارید. توصیه های فوق حتی برای کسانی هم که دچار افسردگی نشده اند مفید خواهد بود. درمان افسردگی با هیپنوتیزم با تکنیکهای من و مشاوره های پزشکی نیاز به ۱۰ تا ۱۲ جلسه نیاز است. در صورت تمایل به درمان با مطب تماس بگیرید و جهت هماهنگی نوبت ویزیت اقدام نمایید. سلامت و موفق باشید.
سلام آقای دکتر حریری
خوشحالم که با هاتون اشنا شدم میخوام براترسهام بیام پیشتون همش دلشوره مردن دارم نمی تونم زندگی عادی داشته باشم فقط بگید خوب میشم توچن جلسه
سلام میترا خانم عزیز
ممنون از لطف شما و من هم از آشنا شدن با شما یقینا خوشحال و خرسند خواهم شد. اضطراب و ترس از مرگ که در گروه فوبیا دسته بندی شده و از اختلالات اضطرابی است با هیپنوتیزم قابل درمان است .
ترس از مرگ یا تاناتو فوبیا توسط یک انسان شناس به نام ارنست بکر که بیشترین آگاهی در رابطه با مرگ و ترس از مرگ را به اطلاع عموم رساند، اینگونه ارایه شد که “به طور طبیعی در وجود تمام کسانی که فکر مرگ و مردن را غیر قابل قبول می پندارند ظهور می کند. هر کاری که ما انجام می دهیم ، از تعیین هدف گرفته تا احساسات و علایق ما و فعالیت هایی که در آن شرکت میکنیم اساسا استراتژی مقابله است. اینها همه چیزهایی است که م برای فرار از فکر کردن به مرگ انجام می دهیم. در واقع انسان ها دایما با یک درگیری درونی مواجه هستند و آن میل اصلی به زندگی در برابر قطعیت مرگ است .” گر چه تمامی انسان ها به نوعی با موضوع مرگ درگیر هستند و نگران این موضوع اند، اما اضطراب مرگ تنها زمانی آسیب به شمار می رود که به سطوح بالا رسیده و زندگی طبیعی فرد را مختل کند. در واقع این ترس ممکن است به شکل وسواس گونه و از کنترل خارج شود. به بیان دیگر می توان گفت که برخی این ترس یا اضطراب مرگ را به شکل هوشیارانه و خود آگاهانه تجربه می کنند و فشار زیادی را متحمل می شوند، اما گاهی به واسطه شدت بالای اضطراب به شکل ناخودآگاه در می آید. پس تمامی انسان ها به شکلی با این اضطراب دست و پنجه نرم میکنند. اغلب متخصصان بر این باورند که اضطراب مرگ به تنهایی به وجود نمی آید، بلکه همراه و یا به جای دیگر اختلالات روانی همچون افسردگی، اختلال وسواس، اختلال هراس و … خود را نشان می دهد. یکی از راههای مقابله با این ترس اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را شناسایی کنید تا به آنچه از زندگی می خواهید دست یابید و از تجربه امور بدست آمده لذت ببرید. ترس از مرگ یا تاناتو فوبیا در دسته اختلالات اضطرابی است که با هیپنوتیزم قابل درمان و کنترل است و با تکنیک های هیپنوتیزمی و مشاوره های پزشکی در حین درمان با ۷ تا ۸ جلسه قابل درمان است. موفق و سلامت باشید.
سلام دکتر یه سوال دارم
من اعتماد به نفس کمی دارم و احساس میکنم جذابیت برای دیگران ندارم و کسی انگار زیاد بهم توجه نمیکنه
میخواستم بدونم این مشکل هم با هیپنوتیزم برطرف میشه ؟ چند جلسه و هزینه اش چقدره ؟
سلام حسین عزیز
بله با هیپنوتیزم اعتماد به نفس به سطح مطلوبی میرسد و شما میتوانید زندگی لذیت بخش با اعتماد به نفس را تجربه کنید. اعتماد به نفس و اطمینان به این که “من آدم توانمندی هستم”، کلید بسیاری از موفقیتها در برخوردهای اجتماعی است.
اعتماد به نفس به خودی خود در کسی به وجود نمی آید، بلکه مستلزم کسب مهارت هایی است که هم آن را به وجود بیاورد و هم آن را تقویت کند. خودباوری یا اعتماد به نفس یکی از شرایط روحی است که شخص در آن بخاطر تجربههای قبلی، به تواناییها و استعدادهای خود در موفقیت انجام کارها بطور موفقیتآمیز اعتماد و باور دارد. خصوصیت دارا بودن اعتمادِ به خویشتن نقش حیاتی در توسعه و پیشرفت و موفقیتهای یک فرد ایفا میکند. مانع بزرگ اعتماد به نفس، ترس است. بهترین و مؤثرترین راه غلبه بر ترس، اقدام است. در بیشتر موارد نداشتن اعتماد به نفس به استفادههای غلط از حافظه ارتباط دارد. برای اداره حافظه باید یاد بگیریم فقط افکار مثبت را به بانک ذهنی خود بسپاریم. به عبارت دیگر، اندوخته ذهنی ما باید از افکار مثبت تشکیل شده باشد. این کارموجب افزایش اعتماد به نفس می گردد، و علاوه بر آن به حفظ تندرستی فرد کمک می کند و در فرد این احساس مطبوع را برمی انگیزد که “من خیلی سر حال هستم.” دلیل دیگر نداشتن اعتماد به نفس میتواند افسردگی ها و اضطرابها باشد که خوشبختانه هم افسردگی و هم اضطراب با هیپنوتیزم قابل درمان است و با تکنیکهای هیپنوتیزمی که بکار میبرم افسردگی ها با ۱۰ تا ۱۲ جلسه و اضطرابها با ۸ جلسه قابل درمان هستند . لازم بذکر است که ترسها در دسته اضطرابها قرار دارد.