بله ، بین بدن و ذهن ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد . غالباً ما تاثیر بدن را بر ذهن احساس می کنیم مانند : وجود یک بیماری و درد و رنج مخصوصاً اگر طولانی باشد که منجر به خشم یا افسردگی شود ؛ تب شدیدی که هذیان ایجاد میکند ؛ پیدایش علامت یک بیماری که موجب اضطراب شود یا چیز بدی می بینیم و مشمئز میشویم و غیره .
جسم انسان از مواد مختلفی تشکیل شده است که قابل مشاهده و قابل لمس و قابل اندازه گیری و وزن کردن است ، لیکن با هیچ نوع جراحی و با هیچ میکروسکوپ یا وسیله دیگر نمی توان ذهن را دید . ما می توانیم تجربیات ذهنی خود را برای دیگران حکایت کنیم ، لیکن آنها نمی توانند این تجربیات را مشاهده کنند .
ذهن مغز نیست . زیرا مغز یک جسم مادی است ، حال آنکه ذهن غیر مادی است نه می توان آنرا لمس کرد و نه اندازه گرفت و یا وزن نمود . ذهن یک حقیقت انتزاعی است مانند عشق ، عقل ، روحیه ، شجاعت و غیره.
حقایق انتزاعی را نمی توانیم ببینیم اما می توانیم آنها را درک کنیم و یا نشانه های آنرا ببینیم.
بله ، بین بدن و ذهن ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد . غالباً ما تاثیر بدن را بر ذهن احساس می کنیم مانند : وجود یک بیماری و درد و رنج مخصوصاً اگر طولانی باشد که منجر به خشم یا افسردگی شود ؛ تب شدیدی که هذیان ایجاد میکند ؛ پیدایش علامت یک بیماری که موجب اضطراب شود یا چیز بدی می بینیم و مشمئز میشویم و غیره .
ذهن هم بر بدن تاثیر میگذارد . با نشاط هستید کوه را هم جابجا می کنید ! یعنی انرژی انجام کارهای زیادی را دارید ؛ از خطر ترسیده اید به سرعت برق و باد می دوید و یا در جا میخکوب میشوید ؛ در یک ناراحتی فوق العاده مثل سوگ یا ناکامی شدید قدرت بلع غذا را ندارید ؛ انگیزه دارید شبانه روز درس می خوانید و غیره .
یک بدن سالم که بین اعضای آن هماهنگی برقرار است از یک روح با نشاط و مطمئن و نیرومند حکایت می کند .
پس ذهن نیز تاثیر انکار ناپذیری بر بدن دارد و این اثر ممکن است سودمند و یا زیان بخش باشد . آرامش و خونسردی و رضایت انعکاس یک بدن منظم و سالم است . پس از خروج موفقیت آمیز از یک بحران و مبارزه روحی ، ما در عضلات خود آرامش و راحتی عجیبی احساس می کنیم . مثلاً در یک کار مهم ممکن است فشار خون ما بالا برود ، اضطراب و نگرانی بر روحمان مسلط گردد و بعد از آنکه از آن کار مهم و دشوار به خوبی برآمدیم فشار خون بحال معمول بر می گردد و اضطراب و نگرانی نیز برطرف می شود .
دریافتهای محیطی نیز از راه تاثیر بر ذهن بر بدن تاثیر میگذارند : محیط مطبوع و دل انگیز در بدن تاثیر فراوان دارد . زیبائی خستگی بدن را رفع و راحتی حیرت انگیزی در آدمی ایجاد می کند . محیطی که در آن صفا و دوستی و مهر و محبت حکمفرما باشد ، ایجاد نشاط و آرامش روحی می نماید . محیط جذاب و زیبا در هضم غذا اثر فراوان دارد .
وقتی عشق و محبت بر ذهن حکمفرمائی کند ، بدن به مراتب بهتر از آن هنگام کار می کند که کینه و عداوت و انتقام بر ذهن مسلط باشد . و هنگامی که ذهن ما آکنده از مهر و عطوفت و نشاط و دوستی باشد اعضای بدن آسانتر و بهتر کار می کنند بطوری که می توان گفت این احساسات و عواطف در یکایک اعضای بدن منعکس می گردند . همه ما اثرات نامطلوب و آزار دهنده ذهن را بر بدن احساس کرده ایم . در این خصوص اثر ترس در بدن نمونه جالب توجهی است . هر بار که ترس بر ما مستولی می گردد ، قلب چنان بشدت می طپد که گوئی میخواهد از گلوی ما خارج شود ، ما با سرعت غیر عادی نفس می کشیم و در خود احساس برودت عجیبی می کنیم .
نگرانی ممکن است موجب ناراحتی شدیدی در معده شود ، احساس خستگی فراوان کنیم و هر گاه مدت زیادی در محیط ترس بسر ببریم بتدریج توان خود را از دست می دهیم و خسته و رنجور می شویم . در حالت ترس فرد دچار سوء هاضمه می گردد . به این نکته باید توجه داشت که خستگی می تواند انعکاس یک کشمکش ذهنی باشد که بدرستی دفع نگردیده است . خشم و عصبانیت شدید نیز از عواطف دیگری است که تولید حس خستگی می کند همچنان که نگرانیهای پی در پی نیز ایجاد ترس می کند و ترس ایجاد عصبانیت و عصبانیت بیش از حد شخص را دچار خشم می کند .
نفرتهای روی هم انباشته شده ، سلامت و تعادل انسانها را بکلی متزلزل می کند . افراط بیش از حد در کارهای فکری ، زیان بخش است و راحتی و آرامش ما را سلب میکند . در آغاز این ناراحتیها جنبه عادی دارد . احساس حقارت ممکن است در ارتباط اجتماعی با همنوعان تولید اختلال شدید نماید . احساس حقارت افق ذهن را بطور محسوسی کوتاه خواهد کرد . و هر گاه شرم و اندوه و تنفر و حسادت به درجه شدیدی برسند همچون موریانه ای از درون ما را می خورند و روز به روز ما را خسته تر و درمانده تر و ناتوانتر و بیچاره تر می کنند . بنابر این مسلم است که ارتباط بین بدن و ذهن دائمی و فوق العاده نزدیک است .
” هیپنوتیزم مانند یک نوع ورزش ذهنی است که تمام خصوصیات یک ورزش ذهنی را داراست .”
خوب می دانید که ثروت و مقام و منصب و شهرت و حتی علم هم ضامن خوشبختی یک فرد نیست . آنچه که مانع خوشبختی انسانهاست آزارهای روحی است که همه کم و بیش به آنها مبتلا هستیم . یکی از راههای به خوشبختی رسیدن، و داشتن زندگی خوب ، رسیدن به آرامش است که مفید ترین و لازم ترین کارهای بشر است
برای رسیدن به آرامش ابتدا باید به آن درجه از آگاهی رسیده باشیم و بدانیم به آرامش نیازمندیم.
دوم اینکه فنون علمی بدست آوردن آرامش را بیاموزیم .
سوم اینکه خودهیپنوتیزم را مانند یک ورزش ذهنی بیاموزیم . لازم است بدانید که خودهیپنوتیزم تمام خصوصیات یک ورزش ذهنی بعلاوه خوشایندی را داراست .
هنگامی که چند جلسه در هیپنوتیزم بیدار شرکت کنید میتوانید سلامتی تن و روان خود را تامین کنید . و این عملی ترین راه برای نگهداری سلامتی روحی و جسمی و تامین آرامش و نیرومندی شماست . وقتی که در این جلسات شرکت میکنید با تکنیکهای علمی هیپنوتیزم بیدار به آرامش دست می یابید .
وقتی که در جلسات هیپنوتیزم بیدار شرکت میکنید یکی از فوائد بسیار بسیار گرانبهائی که در این جلسات عایدتان می گردد اینست که می توانید عفو و اغماض فوق العاده ای نسبت به نواقص اخلاقی خود و اطرافیان داشته باشید . باین معنا که در ابتدا متوجه می شوید که بخل و حسادت ، زورگوئی ، تنبلی ، عناد ، کینه ، تهمت ، پول پرستی ، جاه طلبی ، شهوت رانی و… تماماً ناشی از امراض روحی هستند و مانند امراض جسمی علائم و عوارضی دارند ؛ وقتیکه به این شناخت رسیدید کم کم بجای اینکه حس خشم و عناد نسبت به خاطی پیدا کنید و بجای اینکه بگذارید خشم و عناد روحتان را مثل خوره از درون بخورد ، نسبت به مریض عطوفت و مهربانی پیدا می کنید و لازم به گفتن نیست که این تغییر نگرش و جانشین ساختن حس عطوفت و مهربانی ، بجای خشم و عناد و کینه بزرگترین عامل خوشبختی شما خواهد شد . و همانطور که حکما گفته اند « قویترین آفت سعادت بشر عناد و کینه است ». و بهترین راه بر انداختن آن آفت هم ایجاد آرامش روحی و روانی است .
هر قدر بیشتر علاقه مند به کاستن از رنج روحی خود و اطرافیان خود باشید و در بهتر کردن روابطتان با اطرافیان مصمم تر باشید و بخواهید آن را اصلاح کنید و تصمیم دارید تا خود را بهینه نمایند مطالب سایت هیپنوتیزم بیدار را عمیقتر خواهید خواند ؛ هر قدر بیشتر مایلید از عناد و حسادت و خجالت و خشم زیادی و خاطرات بد رهائی یابید بیشتر مشتاق درمان و بهره بردن از برکات جلسات درمانی هیپنوتیزم بیدار خواهید بود و بیشتر پیگیر مطالب این سایت خواهید بود و به دوستان خود نیز توصیه خواهید نمود تا آنها هم به برکت دوست بودن با شما به فیض سلامتی روح و روان و جسم برسند .
سایت هیپنوتیزم بیدار به شناساندن ذهن شما و طرز کار آن می پردازد و به تاثیر کیفیت ذهنی و روحی در رفتار شخص و عوامل مولد اندیشه و کار و تحلیل و تجزیه طرز فعالیت و تاثیر آنها در سرنوشت شخص می پردازد .
چرا شکست و عدم موفقیت برخی اشخاص را تحریک به تجدید قوا و جهت تازه ای میکند و حال آنکه بعضی دیگر را غرق در دنیای یاس و ناتوانی می نماید ؟
این احساسات گوناگون از کجا پدید می آیند ؟
علل تزلزل ها و شکست های روحی چیست ؟
وقتی که برای رفع این معضلات در جلسات هیپنوتیزم بیدار شرکت میکنید ، با آموزش خود هیپنوتیزم آرامش را به همراه سلامت برای همیشه دریافت می نمائید .
بازدید کننده گرامی چنانچه نیاز به انجام تکنیکهای مذکور را در خود احساس می نمائید ضمن مطالعه مطالب سایت هیپنوتیزم بیدار میتوانید با ما از طریق راه های ارتباطی به شرح ذیل تماس حاصل فرمائید .
دقیقا اینگونه است و نباید فراموش کرد سلامت روان و جسم رابطه تنگاتنگی با هم دارند و متاثر از یکدیگر ند .
همان گونه که افکار ، هیجان ها ، احساسات و عقاید ما بر سلامت بدن تاثیر میگذارد سلامت روان نیز متاثر از سلامت جسم است . ممنون از مطالب خوبتان
سلام وقت بخیر من برای رفع مشکل میگرنم که ١۵ ساله گرفتارش هستم و همینطور رفع مشکل درد گردنم که گرفتگی عضلات و گیر افتادن کانال دستم هم مربوط میشه بهش و حدود ۵ ساله اذیتم میکنه چند دوره یا چند ساعت درمان نیاز دارم . برای این مشکلاتم خیلی روش های درمانی متعددی رو امتحان کردم و نتیجه نگرفتم لطفا راهنماییم کنید ایا از طریق خودهیپنوز میتونم رفعشون کنم یا به مطب شما مراجعه کنم سریعتر جواب میگیرم ؟
سلام مرضیه جان.
میگرن با هیپنوتیزم قابل درمان است ولی آن دو مورد دیگر خیر با هیپنوتیزم قابل درمان نیستند.
در مورد موفق بودن درمان با خودهیپنوتیزم؛ اگر شما خودتان تلقینات و تکنیکهای معتبر را بلد هستید بله میتوانید با خودهیپنوتیزم ، خودتان خودتان را درمان کنید مثل یک پزشک که بیماری ها را میشناسد و درمان ها را بلد است میتواند برای خودش نسخه بنویسد و استفاده کند. وگرنه سایر خوددرمانی ها صحیح نیست.
موفق باشید.
سلام آقای دکتر
من یک خانم ۳۶ساله هستم و یک دختر ۶ ساله بسیار زیبا دارم و همسرم ۳۸ ساله است.ما سال ۸۸ ازداج کردیم .حدود سه ساله که همسرم تغییر رفتار داده علی رغم اینکه همه به من می گفتند پای زن دیگری در میونه من باور نمی کردم و مدام خودم و اطرافیانم رو توجیه می کردم چون بسیار مرد مهربان و مودبی در سالهای گذشته بود کم کم احساس کردم که دیگران درست می گن از هدیه هایی که به خونه می آورد و وضع مالی بدی که گرفتارش شدیم و هر روز اوضاع مالی مون بدتر و بدتر می شد علی رغم اینکه همسر بنده وکیل هستند …بگذریم تا اینکه در همین ایام ابتدایی عید ۹۷دفترچه خاطراتی از ایشان پیدا کردم و متوجه شدم که ایشان به من خیانت کردند و بحث خیانت تنها نبوده بلکه ایشان عاشق آن خانم که دو تا بچه دارند منشی دفتر همسرم بودند و یک خانم چادی هم بودند و گویا با مردهای مختلف هم در ارتباط هستند شده و دوست دارد که ادامه بدهد اما از بس که آن خانم به ایشان خیانت کرند علی رغم محبت های فراوان همسرم به ایشان. و پول های زیادی که خرج این خانم کرده .دیگر همسر به پوچی رسیده و متوجه این امر شده که او خائن است و من دفترچه خاطراتش را خوانده ام .من همسرم را و دخترم را خیلی دوست دارم من قسم خوردم در شادی ها و غم ها کنارش باشم و احساس می کنم غم او اکنون زیاد است دوست داشتم به همسرم پیشنهاد کنم که خاطرات عاشقی با آن خانم را فراموش کند و حافظه اش را پاک کند به نظر شما می شود حافظه دو سه سال گذشته را پاک کرد و همسرم را دوباره به زندگی عادی برگردانم؟ البته فکر می کنم خودش هم پشیمان است و الان از ما خجالت می کشد و با ما زندگی نمی کند.یک سری خاطرات مربوط به مشاجره های دوران زناشویی ما که البته در هر خانواده ای پیش می آد و خاطرات بسیارتلخی که از کودکی از جانب مادر علی الخصوص پدرش دارد تا جایی که بینشان جنگها و در گیریهای فیزیکی زیادی در سن ۲۷ سالگی پیش آمده .در کل آدم جنگجو و خشن و ناآرامی هست .آیا می توان کاری کرد ؟
سلام راحله جان.
لطفا صفحه { “رفع آزار” خاطرات “بـــــد” } را بخوانید.
خودشان از مدیر دفترم وقت تلفنی نیم ساعته بگیرند ببینم چند درصد میشود به ایشان کمک کرد.
موفق باشید.
سلام من ٢٧سالمه و ١٠ماهه که عقد کردم اما با همسرم چند سال دوست بودم قرار بود سال دیگه عروسی کنیم اما الان با تفاوت زیاد فرهنگی مواجه شدم و همسرم کلا فرد بی خیالیه و برای بدست آوردن موقعیت مالی من ازدواج کرده،الان هم یک ماهی میشه که أصلا واسش اهمیت نداره زن هم داره حتی زنگ هم نمیزه و طوری که ادامه رابطه ممکن نیست مشاوره خانواده هم گفت جدا بشم اما خاطرات نمی زارن زندگی کنم قراره تا آخر ماه طلاق بگیرم، ازونجایی که شدیدا آدم حساس و احساسیم میخوام بدونم میشه أین خاطرات و پاک کرد از ذهن ،تا بتونم عادی زندگی کنم،
سلام پردیس جان.
رفع آزار خاطرات بد که در سایت نوشته ام برای مواردی است که رابطه تمام شده است و چند ماه از آن گذشته است ولی شخص هنوز احساس رنجش و آسیب دارد و اذیت میشود. بعد از اینکه رابطه شما به کل تمام شد چند ماهی صبر کنید اگر هنوز به همان شدت اولیه دارید از آن خاطرات آزار میبینید با هماهنگی قبلی تشریف بیاورید. درضمن به پاراگراف اول صفحه رفع آزار خاطرات بد هم نگاه کنید. موفق باشید.
با سلام
آقای دکتر من از حدود ۱۴ سالگی با مشکل وسواس (ارثی از پدرم) – اضطراب از امتحان و شرکت در مراسمات عمومی و اجتماعی روبرو شدم بطوریکه در این مواقع دچار حالت استفراغ میشدم – چند سال بعد با رفتن به دانشگاه و زندگی در محیط خوابگاه اضطراب من تشدید شد و حالتهایی چون بدبینی و سوظن و افکار منفی نسبت به همخوابگاهیانم در من بوجود آمد و به تدریج افکار منفی ترس از مرگ و اتفاقات ناخوشآیند ذهن مرا درگیر کرد تا جایی که بعد از این اتفاقات حدود ۴ سال است که با دردهای روان تنی چون سردردهای تنشی مزمن و تنگی نفس مزمن روبرو هستم – آیا مشکل روحی و دردهای روان تنی من با هیپنوتیزم قابل درمان است؟ با تشکر – لطفا راهنماییم کنین خیلی در عذابم .
سلام آقای دکتر
۳۱ سالمه حدود۷ ماهی هست که ازدواج کردم الان مدتی هست که افکار منفی نمیزاره زندگی کنم وهمش فکرم تو تمام کردن این رابطس با وجود اینکه خانمم از هر لحاظ فوقلادست .افکار منفی من هم اینکه که فکر میکنم دوسش ندارم کلا یه جورایی قفل شدم وچشما رو همه خوبیاش بستم بعضی وقتا که خوبم از همه چی لذت میبرم اما اینجوری که میشم رابطم باهاش سرد میشه و زندگی واسم تیره وتار .دکتر جان مشکلما میتونم با هیپنوتیزم درمانی حلش کنم.
ممنون میشم جواب بدین.
سلام رضا جان.
بنظرم شما جلسه اول درمان را شروع کرده اید ، ببخشید که بر اثر مشغله های کاری سریعتر نتوانسته ام پاسخ دهم . البته کار خوبی کرده اید که بخاطر ارزشی که برای زندگیتان قائل هستید منتظر پاسخ در سایت نشده اید و تشریف آورده اید ، مجددا عذر می خواهم . یک نوع وسواس فکری است که انشاءالله نتیجه می گیرید. موفق باشید.
سلام
خدا قوت آقای دکتر
می خواستم بدونم هیپنوتیز برای مشکلات اعتیاد از نوع جنسی راه کاری داره یا نه؟ و برای رفع مشکل چیکار میشه کرد.
ممنون از راهنمای تون.
با سلام و عرض خسته نباشید
استاد گرامی همسر من ۵۰ سال دارد و درست در سن ۴۵ سالگی دچار تپش قلب شد و بعداز پیگیری و حتی آنژیو مشخص شد که دچار پرولاپس دریچه میترال است البته چربی خون ۷۰۰ داشت که با مصرف دارو وپرهیز کنترل شد. ولی بعد از این ماجرا همسرم دچار یک فوبی شدید شده و شبها باید تمام چراغ ها روشن باشدو تلویزیون هم تا صبح نباید خاموش بشود و می گوید اگر بخوابم و چراغ خاموش باشد امکان دارد من سکته کنم وفلج بشوم وزن زیادی هم کم کرده و غذا بسیار کم می خورد بارها به دکتر متخصص مراجعه کردم ولی هیچ مشکلی از نظر جسمی ندارد حدود ۲۰ روز است که دکتر متخصص قلب قرص امی پرامین ۱۰ برایش تجویز کرده و با اینکه به او گفت که مشکل تو روانی است فقط همان دو روز اول حالش خوب بود لازم به ذکر است که پدر شوهرم هم در همین سنین سکته مغزی کرده و متاسفانه ۷ سال فلج شده و فوت کرده اند و به گفته همسرم هیچ وقت پدرش را روی پاهایش ندیده و وقتی پدرش فوت کرده سوم دبستان بوده است
البته فوبی ایشون تمام مسائل پزشکی می شود یعنی از دندانپزشکی، آمپول،…. هم یک ترس پنهان دارد به طوری که در این سن ۲ الی ۳ دندان دارد و با دعوا وفشار زیاد چند بار به دندانپزشکی رفته و در مطب هم با افت فشار مواجه می شود.
استاد گرامی با توجه به تاثیر ناهشیار مرگ پدر ایشون به نظر شما هیپنوتیزم تراپی به تنهایی می تواند مشکل همسرم را حل کند یا به همراه آن CBT را نیز توصیه می کنید متشکرم موفق باشید
سلام مهناز جان.
به نظرم شرح حال ایشان با مقداری از اطلاعات شما مخلوط شده و آنطور که باید “خالص و ناب” نیست. یک جایی به نظر میرسد ایشان بر اثر آن طپش ناگهانی، PTSD شده اند. آیا آن طپش تکرار شد؟ یا تکرار می شود ؟ اینکه ایشان از قبل آشکارا ( و نه پنهان) فوبی داشته اند به کنار، در مورد مسئله اخیر که به نظرم شاید PTSD نسبت به آن واقعه باشد ( مخصوصا اگر تکرار نشده باشد و اگر تکرار میشود فرق دارد) ترکیب دو روش درمانی کاملا مرسوم و بی ضرر است و در واقع یک درمان چند جانبه می شود . موفق باشید.
با سلام ایا با هیپنوتیزم میشه نابغه شدو و یا میل به تحصیل در سطح بالا پیدا کرد و یا دست به خود شناسی و استعدادهای ذاتی و مورد علاقه ای که شاید حتی خود فرد از اون بی اطلاع باشه زد و آیا امکان عود یک بیماری بعد از جریان درمان وجود دارد . و آیا درمانهای دیگر و مکملی میشود همزمان به کار برد .مثلا در مورد لکنت طب سنتی هم درمان تغذیه ای دارد و همینطور طب ها و راهکارهای دیگر ایا میتوانند با هیپنوتیزم همراه شوند در جریان درمان. یا اینکه تمام مسائل در حوزه بیماری های شخصیتی و روانی رو بدون اینکه فرد بدونه تشخیص داد.
مرسی از جوابتون
سلام امیر جان.
هیپنوتیزم معجزه وجادو نیست ، مثل سیستم ویروس یابی و ویروس کشی آنتی ویروس ها و یا مثل search engine ها نیست ؛ اما در محدوده های درمانی موثر و کارآمد است . برای جلو گیری از عود بیماری روش من که فکر میکنم دیگران انجام نمیدهند این است که به مراجعینم خودهیپنوتیزم را آموزش میدهم تا خودشان پس از اتمام دوره درمانی قادر به ادامه تلقینات مفید باشند و بنابراین بیماری عود نکند و وابسته به مراجعه دایم به دفتر من نباشند. میتوان همراه با هیپنوتیزم از سایر روشهای ” علمی ” دیگر هم استفاده کرد . دو پرسش و پاسخ دیگر هم در لینک https://hypnotismbidaar.com/%d9%81%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%af-%d9%87%db%8c%d9%be%d9%86%d9%88%d8%aa%db%8c%d8%b2%d9%85/#comment-2996#comment-3066#comment-3065#comment-3066 دارید آنها را هم مطالعه بفرمایید ! خداوند یارتان باشد .
سلام و ممنون از سایت خوبتون آقای دکتر آیا راه و روشی کلی و آموزشی برای نفوذ به ناخودآگاه و برنامه ریزی آن که توسط خودمان انجام شود و از آن در همه زمینه های زندگی بتوان بهره برد وجود دارد اگر جواب مثبت هست راهنمایی بیشتری بفرمایید با تشکر
سلام محسن جان.
هیچ علمی آچارفرانسه کل مشکلات انسانی نیست ضمن اینکه این چیزی که شما میفرمایید بنظر میرسد قصد خود درمانی دارید که خود درمانی به هیچ وجه به مصلحت نیست مشکلات خود را بیان بفرمایید تا بتوانم بهتر کمک و راهنماییتان کنم . خداوند یارتان باشد .
با سلام و تشکر فراوان از جناب آقای دکتر برای پیگیری و پاسخ به سوالاتمون
من مشکل و یا بیماری ای ندارم اما با توجه به این احتمال که ملاقات حضوری به صورت هر روز با جناب دکتر امکان پذیر نیست می خواهم ببینم برای جلوگیری از افکار مزاحمی که در طول روز سراغ ما می آبند و همچنین برنامه ریزی ناخودآگاهی برای دستیابی به اهدافمون از هیپنوتیزم بیدار می توانم کمک بگیرم یا نه و اگر این امکان وجود دارد تا چه مرحله ای از هیپنوتیزم می توان پیش رفت
سلام محسن عزیز.
فاصله جلسات تقریبا هفتگی است . در هیپنوتیزم درمان غیر حضوری تعریف نشده است و امکان ندارد و به همین خاطر بیماران از سراسر کشور با وقت قبلی به مطب من مراجعه میکنند. خوددرمانی هم که میدانید صحیح نیست و امکان دارد مشکلات بیشتری به بار آورد و بارها در این زمینه نوشته ام . جزییات بیشتر را میتوانید از مدیر دفترم خانم صادقی ۰۹۱۲۳۹۸۹۵۸۷ جویا شوید.خداوند یاورتان باد.
سلام اقای دکتر
با عرض تبریک سال نو ، می خواستم بدونم آیا با هیپتونیزم میشود اعتیاد را از بین برد و اگر بله میشه بگید چجوری؟ اگر باید جای دیگر این بحث را ادامه بدم لطفا آدرس آن و یا شماره انرا بگید یا تشکر
سلام نیما جان.
از لطف شما ممنونم. ایام بر شما هم مبارک باشد . هیپنوتیزم در این زمینه موثر است ولی من در زمینه ترک اعتیاد کار نمیکنم و با عرض پوزش کسی را هم که با هیپنوتیزم در این زمینه موفق عمل کند را نمیشناسم . خداوند یارتان باشد .
سلام جناب دکتر و سال نو مبارک
شوهر بنده سالیان زیادی هست که مبتلا به افسردگی میباشد از دوران مجردی. در ان زمان با مصرف الکل حال روحیش را تا حدی بالا میبرد اما بعد از ازدواجمان که ۸ ماه پیش است الکل مصرف نمیکنه ولی اکثر اوقات مودش پایینه. البته بیشتر از افسردگی میشه گفت دچار اختلال رفتاری ادواری هست شاید سه روز هفته بهترین همسر دنیا باشه و سه روز دیگه بدترین. در واقع به همون عمقی که خوبه بیشتر و طولانی تر بده حالش. از نظر جنسی هم بی میل هست. البته بهتر بود تا اینکه به رواندرمانگر مراجعه کرده و ایشان توصیه کردن به خاطر همسرت اینکار رو نکن، اما این وضعیت شرایط سختتری برای من رقم زده . حالا آقای دکتر با گذشت این همه سال و مصرف این همه دارو آیا میشه به هیپنوتیزم در درمان ایشان امیدوار بود؟ یک نکته دیگه هم که شاید گفتنش خالی از لطف نباشه اینه که پدرشان نیز درگیر چنین حالتهایی بوده حتی خیلی شدیدیتر ؛
رواندرمانگرش گفته عوارض روحی الکل احتمالا سه سال طول میکشه آیا میشه با هیپتونیزم این مدت را کوتاهتر کرد ؟
ممنون
سلام فرزانه خانم.
از لطف شما ممنونم ، ایام بر شما هم مبارک باشد . نکته ای که باید توجه شود اینکه آیا ” اختلال رفتاری ادواری ” را شما خودتان تشخیص گذاشته اید یا روانپزشک چنین تشخیصی را عنوان کرده است ؟ این نکته مهم است . در واقع تشخیصی که روانپزشک گذاشته است مهم است و پاسخگویی به شما را امکان پذیر می سازد . در هر صورت اگر روانپزشک تشخیص ” دوقطبی ” گذاشته باشد یا بگذارد ، درمان این موضوع با هیپنوتیزم درمانی حدود ۱۲- ۱۴ جلسه وقت می برد . من متوجه توصیه ای که رواندرمانگر کرده بود و عواقبی که برای شما ببار آورد نشدم . درباره مصرف دارو هم هیچ چیزی ننوشته بودید! خداوند یارتان باشد .
سلام.من دچار سوالات ذهنی ناخواسته ای درباره خلقت و خودم شدم و همش این
سوال به ذهنم میاد که من کی هستم .البته نه اینکه خودمو نمیشناسم.ببینید
منظورم اینه که اینی که داره حرف میزنه ،راه میره،فکر میکنه و… کی
هست.یه جورایی حس می کنم فکر کردن به ذات خودم باشه.خیلی سخته.دار اضطراب
و ترش بدی میشم و احساس عدم یگانگی دارم.همش به خودم میگم تو چیکار داری
کی هستی.به زندگیت فکر کن و لدت ببر اما اصلا دست خودم نیست.من سال ۷۶
خواب دیدم یه گاو منو دنبال کرد و نزدیک بود منو بکشه و هراسان از خواب
بیدار شدم و از اونموقه به بعد کم کم توی خودم رفتم و این افکار درباره
خودم و خلقت به سرم زد.بنظر شما مشکل من چیه و چطور میتونم از این وضعیت
دربیام؟سال ۷۶ بدون دارو و بعد از کلی زجر خوب شدم اما امسال بر اثر فوت
ناگهانی یکی از نزدیکانم مجددا همون افکار و سوالات سراغم اومد.همش دنبال
اینم که متوجه بشم که من کی مثلا خواستم دستمو تکون بدم.یعنی همش دنبال
اون لحظه اول اول اراده کردن خودم هستم.خسته شدم از این وضعیت.بنظر شما
هیپنوتراپی منو برای همیشه از این مشکل نجات میده؟مدتیه قرص سرترالین هم
مصرف میکنم اما چندان موثر نبود.گاهی از درماندگی از دست این افکار فکر
خودکشی بسرم میزنه.میخوام مثه همه آدما که اصلا به روند فرایند فکری
خودشون یا افراد دیگه توجهی ندارند و اصلا به این مقولات فکر نمیکنن باشم
و زندگی عادی داشته باشم.لطفا کمکم کنید.
سلام استاد عزیز سوالی داشتم از حضورتون.
جملات تاکیدی که در زمان هیپنوتیزم و ریلکس به خود تلقین میکنیم به صورت ذهنی باید باشد یا اینکه لب ها باید حرکت داشته باشد و صدای خودمان را بشنویم؟ و اینکه حداقل هر جمله چند بار باید در هر مرتبه تکرار گردد؟
ممنون میشم پاسخ بنده را بدهید.
به نام خداود بخشنده مهربان
من سید محمد احمدی فردی سالم از لحاظ جسمی و کمی ساده
۱-هنگام مطاله داءمبه این فکر میکنمکه خانواده من و گاهی اوقات که مهمانی به خانه ما می آید بابت این که آنها در مورد چه چیزی صحبت می کنند و به چه چیزی نگاه می کنند تمرکزم را حین مطالعه به کلی از دست میدهم وتا این که بیایم کتاب را جلوی خویم بگزارم حس کنجکاوی در من شکوفه می کند وباعث می شود که من مطالعه خودم که در واقعه هیچ شباهتی به مطالعه ندارد سرسری بخوانم و بروم مثلا میگم (اینو حفظم ،اینو حفظ میکنم،اینو تقلب می کنم و…)و زود میروم به طرف خانواده تا به حرفها و علت خنده های بلندشان را بفهمم ولی چیزی جزء حرف های بیهوده که باعث گزراندن وقت میشود نمی شنوم.
۲-هنگام مطالعه داءم چیز های مثل (بیشتر مالی و ایده های عالی)به فکرم میرسد.که برای اطلاع بیشتر و جواب های خوب باید به اینترنت مراجعه کنم برای همین به بهانه آن فکر به فضای مجازی میروم تا اطلاعات را کسب کنم و وقتی که نتیجه آن را دریافت کردم خواندم و تمام کردن سایت ها و ابتکارهای دیگر مرا وسوسه به گرایش به سایت های دیگر میکند و وبگردی من به ساعات یبیشتر از ۳ تا۸ساعت میکشد.حتی بعضی موقع ها میخواهم از پشت رایانه راحت شوم اما انگار اینترنت مثل کنه به من چبیده و جان مرا میکشد،و به من میگه از من سوال بپرس تا جواب بدهم و هنگام جواب دادن جانم را از من میکشد.و در ارز ۶ ساعت به هر دری میزنم تا از اینترنت جدا نشوم البته خانواده من خیلی دلسوز است و داعم به من میگن بلند شو درس بخون اما کو گوش شنوا و گاهی اوقات بی دلیل سر آنها داد میکشم و به بزرگ و کوچک فرق نمی دهم.
من علاقه زیادی به درس و تحصیلات دارم اما این مشکلات جلودارم هستند.من تا الان پیش مشاور های زیادی رفتم اما کارساز نبود و هنگامی که آنها حرف میزدند من هیچ کدام از حرف های آنها را درک نمی کردم و نتیجه مطلوبی از آنان نمی گرفتم.آقای دکتر حریری گرچه این مشاور ها در مهارت و کلام به شما نمی رسند اما اگر دیدید که با حرف زدن مشکلات من حل نشد اقدام به هیپنوتیزم یا دستکاری کردن روح من کنید.من از شما انتظار دارم به من جرقه ای بزنید تا من بار دیگر به این دنیا بیایم
خیر پیش .
سلام آقای سید محمد احمدی عزیز.
شما به من لطف دارید . امیدوارم نزد من که میآیید طوری با هم صحبت کنیم که حرف های مرا درک کنید و نتیجه مطلوبی بگیرید. تکنیکهای هیپنوتیزمی افزایش تمرکز و افزایش انگیزه تحصیلی بدرد شما میخورد و از آنها بهره میگیرید. موفق باشید .
باسلام و عرض ادب:
دختری ۱۶ ساله دارم که بیش از ۱۲ بار جراحی لگن و پا شده است.از کودکی به محض گرفتن از شیر مادر تغذیه بدی داشت و با اصرار غذا می خورد.الان ۲۹ کیلو است و بسیار لاغر .یک بار گاواژ شده و افزایش وزن پیدا کرد ولی مجدد همان روش را در پیش گرفته.دائم مضطرب و از غذا فراری .توصیه شما چیست.
ممنون
سلام خانم مقدم.
این مورد زیاد کار میبرد. باید صحبتهای فراوانی با او بکنم و تکنیکهای زیادی را برایش تهیه کنم . اما بهرحال ناامید نباشید . به امید بهبودی دختر شما .
با سلام
جناب اقای دکتر سوالی در مورد یک بیمار داشتم.
برادر من ۲۳ ساله است که دو بار دست به خودکشی زده و حدود ۲ ماه پارسال هم بیمارستان اعصاب و روان در تهران بستری شده است .
مشکل اصلی ایشان را دکترها افسردگی شدید تشخیص دادند ،با وجود اینکه بعد از بیمارستان هم تحت نظر دکترها بودند ولی به طور کامل نتوانستند ایشان را درمان کنند.
چند نکته در مورد رفتارهای برادرم است که برای شما بازگو میکنم ،شاید بتوانید ما را یاری دهید :
بی حوصلگی شدید در مورد تمامی مسایل زندگی- ترک تحصیل – دروغگویی – تمایل به جنس موافق و خودش را برای انها پدر دانستن و پول خرجشان کردن.- دزدی-پوشیدن لباس سیاه بیشتر مواقع – حمام نکردن-داشتن ریش بلند .
.با مطالعه کمی که در مورد هیپنوتیزم داشتم ،فکر میکنم می شود به برادرم کمک کرد
سلام روژینا جان .
افسردگی شدید خیلی سخت به هیپنوتیزم جواب میدهد و کلا تلقینات برای افسردگی به شکل خاصی باید طراحی شوند . البته دیده اید که درمانهای دیگر هم روی افسردگی شدید تاثیر کمی داشته است . اما بهر حال هیپنوتیزم میتواند با جلسات متعدد حدود ۱۵ تا ۱۸ جلسه تاثیرات نسبتا خوبی را در جهت بهبودی ایجاد کند . کلا پروژه بزرگی است . موفق باشید .
با سلام خدمت شما جناب دکتر حریری
اینجانب همایون قهرایی با ۵۳ سال سن و مصرف سیگار و قند بالا دچار دو سکته مغزی به علت فشار بالا شدم و هم اکنون از لکنت زبانی رنج میبرم ایا به روش هیپتونیزم این مشکل رفع میشود یا خیر ممنون میشم
سلام جناب آقای همایون قهرایی.
تلقیناتی مخصوص برای بیماران سکته مغزی وجود دارد که تداوم و ممارست از طرف بیمار را می طلبد مخصوصا شما که درگیر چندین مشکل همزمان هستید . آیا فشار خون شما عصبی است ؟ آیا شما کلا اضطرابی هستید ؟ آیا در سکته ، خونریزی مغزی داشته اید و چه زمانی از آن گذشته است ؟ آیا خون را با جراحی مغز تخلیه کرده اند؟…
در ضمن میخواستم اطلاعاتی هم در مورد هیپنوتیزم اریکسونی بمن بدید و اینکه اگر کتابی در این مورد هست و آیا در خود هیپنوتیزم می شود از هینوتیزم اریکسونی استفاده کرد یا نه ؟
هیپنوتیزم اریکسونی یا هیپنوتیزم محاوره ای بصورت قصه گویی و تعریف خاطره و حکایت است و در لابلای آنها تلقینات تخصصی بصورت ماهرانه ای جاسازی می شود. در خود هیپنوز نمی شود اینرا بکار برد چون مثل این است که شخص خودش با خودش شطرنج بازی کند .
آقای دکتر سلام
من علاقه وافری به مباحث هیپنوتیزم و خودهیپنوتیزم دارم ودر این زمینه مطالعاتی هم داشتم ، اما هنوز نتوانسته ام به نتیجه مطلوبی برسم اگه ممکنه کمکم کنید که یک منبع خوب پیدا کنم تا بتونم نتیجه خوبی بگیرم ، توی مقاله هیپنوتیزم علمی را بیشتر بشناسیم گفتید کسایی که وسواس فکری دارند یا گوشه گیر هستند کمتر هپینوتیزم پذیرند که من هم فکر میکنم جزو این دسته از افراد هستم لطفاً در این مورد هم راهنمائی بفرمائید اگه ممکنه . با تشکر
سلا م آقای علی معصومی.
بیماریهای روانی طوری هستند که کسانی که درمانگر فارغ التحصیل دانشگاهی در این زمینه نیستند وقتی در مورد آنها مطالعه میکنند فورا فکر میکنند همه یا قسمت زیادی از آنها را دارند و یا همه یا قسمت زیادی از آنها را در تک تک افراد اطراف خود می بینند و مثلا هر نفر را با تعداد زیادی از این برچسبها مزین میکنند ؛ درحالیکه چنین نیست و این یک over diagnose است .
نتیجه خوب و نتیجه مطلوبی که نوشته اید منظورتان چیست ؟ اگر منظورتان انجام دادن یک خود هیپنوتیزم خوب و اصیل است ، شاید بهتر باشد بگویم به تنهایی و با مطالعه نمیتوانید خود هیپنوتیزم کنید ، شاید بهتر باشد تشریف بیاورید وشروع اینکار را برایتان انجام دهم بعد خودتان ادامه دهید . موفق باشید .
سلام آقای دکتر
بنده جوانی ۲۳ ساله هستم از بچگی دچار تیک عصبی در سرم هستم و به تازگی چشم چپم هم دچار انحراف شده آیا با خود هیپنوتیزی میشه این مشکلات را حل نمود؟
چند وقت باید خود هیپنوتیزی را برای حل این مشکلات انجام دهم؟
من از اینکه در جمع صحبت نمایم خجالت می کشم خود هیپنوتیزی مناسب است؟
میشه بگید برای این مشکلات موقع خود هیپنوتیزی از چه جملاتی استفاده نمایم؟
سلام جمال جان .
استفاده از خود هیپنوتیزم در این زمینه مثل خود درمانی است و میدانید که خوددرمانی بعلت وجود مبانی علمی ، هرگز مورد تایید نیست . اینکه نوشته اید : ” به تازگی چشم چپم هم دچار انحراف شده ” مرا نگران میکند ، حتما به یک نورولوژیست مراجعه فرمایید تا یک ام آر آی از سر شما بگیرند . موفق باشید .
با سلام و احتراماز مطالب مفید سایت شما و جواب های فوری که به مشکلات دادید متشکرم بسیار کمک کننده بود. اکنون مشکلی دارم در صورت امکان مرا راهنمایی فرماییدمن خانمی با ۴۰ سال سن متاهل و دو دختر ۱۵و ۱۰ ساله دارم.
من از کودکی مشکل اضطراب داشتم و فکر می کردم با تحصیل در این رشته بتوانم بر آن غلبه کنم و انگیزه ام در درجه اول رفع مشکلات خودم بود. تقریبا از حدود ۱۲ سالگی از زن دایی ام که نفوذ زیادی بر من داشت و دخترش نیز با من هم کلاس بود شنیدم که وی در دوره ی بارداری سرگیجه ی بدی داشت که تحملش بسیار سخت بود و بعد از آن خوب شد. برایم بسیار عجیب و جالب بود که بدانم سرگیجه اصلا چیست و چگونه است. تا این که یک سال بعد به خاطر پرخوری و اصطلاحا رودل به آن مبتلا و با بالا آوردن غذا مشکلم رفع شد. همین را به زندایی ام گفتم و او گفت اره دیدی چقدر سخته؟ از آن به بعد من نوعی ترس از سرگیجه را در خودم احساس و همیشه منتظر واقعه ی بدی بودم. گاهی یکی دوبار در سال برایم پیش می آمد که معمولا بعد از سه چهار ساعت رفع می شد. کم کم به این اضطراب عادت می کردم و مادرم که حدود ۸۰ سال دارد اغلب از این بیماری رنج می برد و در هفته یکی دو بار برایش پیش می آید. این باعث اجتناب تجربی در من شده و بسیاری از میهمانی ها را از دست می دادم. اما حدود یک ماه قبل اوایل امتحان ترم دوم مطلبی در مورد نظریه گشتالت و نحوه ادراک در مورد پدیده ی فای و حرکت در قطار خواندم که موجب تشدید اضطرابم شد و به قولی شاید بتوان گفت که آشکار ساز بود. از این که ذهنم دچار پریشانی شود می ترسم و همین طور از این که مبادا دچار اسکیزوفرنی شوم. راه دانشگاهم از شمال تا تهران برایم از ابتدا بسیار خسته کننده بود اما اکنون بیشتر احساس اضطراب می کنم حرکت ماشین و دیدن مناظر برایم ناراحت کننده است گویی به نوعی سرگیجه را تداعی می کند بیشتر طول روز ذهنم درگیر آن است و از این که زندگیم مختل شود می ترسم حتی هنگام راه رفتن هم گاهی اوقات این احساس را دارم. نمیدانم آیا دارم بحران میانسالی را می گذرانم یا خودبیمارانگاری دارم فعلا که گویی نوعی فرانگرانی و وسواس است. در میان جمع این افکار کمتر می شود. کسی از اطرافیان متوجه مشکلم نشده فقط همسرم که دانشجوی کارشناسی روانشناسی عمومی است کمی از اضطرابم را می داند و می گوید باید روی افکارت کار کنی. لطفا مرا راهنمایی کنید. آیا هیپنوتیزم برایم تاثیر دارد
با تشکر
سلام فیروزه خانم .
چون رو در رو و حضوری با هم صحبت نمیکنیم و شرح حال مختصر است تشخیص مشکل است در نوشته شما چیزهایی شبیه به PTSD و چیزهایی شبیه به پانیک هست . لطفا به یک روانپزشک حاذق و یا یک روانشناس بالینی ماهر مراجعه فرمایید تا یک تشخیص قطعی برای شما بگذارند و مجددا وضعیتتان را با من مطرح فرمایید . در هر صورت هم اضطراب هم پانیک و هم PTSD با هیپنوتیزم قابل درمان است اما تلقیناتش فرق میکند . موفق باشید .
سلام – اقای دکتر من شهرام ٣٩ ساله از بندرعباس هستم و مشکلم اینه که با توجه به کارم که در جلسات مختلف شرکت میکنم ، هنگام صحبت کردن على رغم تسلط کامل به موضوع بحث دچار تپش شدید قلب و در نتیجه لرزش صدا و تنگی نفس میشوم ، ایا راهی برای درمان این مسئله از طریق هیپنوتیزم وجود دارد؟ و اگر هست چند جلسه و… ممنون میشم توضیح بفرمایید
سلام شهرام جان.
این مشکل بنام سوشیوفوبیا یا هراس اجتماعی یا هراس از ظاهر شدن روی صحنه شناخته میشود و حدود ۶ تا ۸ جلسه هیپنوتیزم درمانی احتیاج دارد موفق باشید .
با سلام واحترام
جناب أقای دکتر بنده ۴٨ سال دارم و از بچگی اضطراب و نگرانی داشته ام ولی همیشه گذرا بود ولی از٣ هفته قبل بدلیل تغیر شغل در محل کار أین اضطراب زیاد شده ومستمر شده به نظر تبدیل به پانیک شده چون همان علاىم حملات را دارد خصوصا شبها که نمی توانم بخوابم البته دکتر رفتم قرص سیتاپلالورام و پرانولول و الپرازولام داده که سه روزه مصرف میکنم البته با دوز خیلی کم ولی از دارو میترسم که اعتیاد دارد لذا می خواستم بنده را راهنمایی کنید ایا بدون دارو میتو ان بر أین بیماری غلبه کرد ممنون.
سلام جناب دکتر حریری
به چه بیماریهائی بیماری های روان تنی می گویند ؟ آیا بیماری فشار خون عصبی هم جزء بیماریهای روان تنی محسوب مشود ؟ از پاسخ و سایت خوبتون تشکر میکنم.
سلام جناب دکتر
در چه مواردی از این روش برای درمان استفاده می شه ؟ و همچنین عوارض مربوط به اون چیه؟
خیلی ممنون می شم اگه اطلاعاتی در این باره دارید در اختیارم قرار بدید…برای یه تحقیق فوری احتیاج دارم
56 دیدگاه ها
دقیقا اینگونه است و نباید فراموش کرد سلامت روان و جسم رابطه تنگاتنگی با هم دارند و متاثر از یکدیگر ند .
همان گونه که افکار ، هیجان ها ، احساسات و عقاید ما بر سلامت بدن تاثیر میگذارد سلامت روان نیز متاثر از سلامت جسم است . ممنون از مطالب خوبتان
سلام آقای حسین جوانرود عزیز
از توجه شما سپاسگزارم .
سلام وقت بخیر من برای رفع مشکل میگرنم که ١۵ ساله گرفتارش هستم و همینطور رفع مشکل درد گردنم که گرفتگی عضلات و گیر افتادن کانال دستم هم مربوط میشه بهش و حدود ۵ ساله اذیتم میکنه چند دوره یا چند ساعت درمان نیاز دارم . برای این مشکلاتم خیلی روش های درمانی متعددی رو امتحان کردم و نتیجه نگرفتم لطفا راهنماییم کنید ایا از طریق خودهیپنوز میتونم رفعشون کنم یا به مطب شما مراجعه کنم سریعتر جواب میگیرم ؟
سلام مرضیه جان.
میگرن با هیپنوتیزم قابل درمان است ولی آن دو مورد دیگر خیر با هیپنوتیزم قابل درمان نیستند.
در مورد موفق بودن درمان با خودهیپنوتیزم؛ اگر شما خودتان تلقینات و تکنیکهای معتبر را بلد هستید بله میتوانید با خودهیپنوتیزم ، خودتان خودتان را درمان کنید مثل یک پزشک که بیماری ها را میشناسد و درمان ها را بلد است میتواند برای خودش نسخه بنویسد و استفاده کند. وگرنه سایر خوددرمانی ها صحیح نیست.
موفق باشید.
سلام آقای دکتر
من یک خانم ۳۶ساله هستم و یک دختر ۶ ساله بسیار زیبا دارم و همسرم ۳۸ ساله است.ما سال ۸۸ ازداج کردیم .حدود سه ساله که همسرم تغییر رفتار داده علی رغم اینکه همه به من می گفتند پای زن دیگری در میونه من باور نمی کردم و مدام خودم و اطرافیانم رو توجیه می کردم چون بسیار مرد مهربان و مودبی در سالهای گذشته بود کم کم احساس کردم که دیگران درست می گن از هدیه هایی که به خونه می آورد و وضع مالی بدی که گرفتارش شدیم و هر روز اوضاع مالی مون بدتر و بدتر می شد علی رغم اینکه همسر بنده وکیل هستند …بگذریم تا اینکه در همین ایام ابتدایی عید ۹۷دفترچه خاطراتی از ایشان پیدا کردم و متوجه شدم که ایشان به من خیانت کردند و بحث خیانت تنها نبوده بلکه ایشان عاشق آن خانم که دو تا بچه دارند منشی دفتر همسرم بودند و یک خانم چادی هم بودند و گویا با مردهای مختلف هم در ارتباط هستند شده و دوست دارد که ادامه بدهد اما از بس که آن خانم به ایشان خیانت کرند علی رغم محبت های فراوان همسرم به ایشان. و پول های زیادی که خرج این خانم کرده .دیگر همسر به پوچی رسیده و متوجه این امر شده که او خائن است و من دفترچه خاطراتش را خوانده ام .من همسرم را و دخترم را خیلی دوست دارم من قسم خوردم در شادی ها و غم ها کنارش باشم و احساس می کنم غم او اکنون زیاد است دوست داشتم به همسرم پیشنهاد کنم که خاطرات عاشقی با آن خانم را فراموش کند و حافظه اش را پاک کند به نظر شما می شود حافظه دو سه سال گذشته را پاک کرد و همسرم را دوباره به زندگی عادی برگردانم؟ البته فکر می کنم خودش هم پشیمان است و الان از ما خجالت می کشد و با ما زندگی نمی کند.یک سری خاطرات مربوط به مشاجره های دوران زناشویی ما که البته در هر خانواده ای پیش می آد و خاطرات بسیارتلخی که از کودکی از جانب مادر علی الخصوص پدرش دارد تا جایی که بینشان جنگها و در گیریهای فیزیکی زیادی در سن ۲۷ سالگی پیش آمده .در کل آدم جنگجو و خشن و ناآرامی هست .آیا می توان کاری کرد ؟
سلام راحله جان.
لطفا صفحه { “رفع آزار” خاطرات “بـــــد” } را بخوانید.
خودشان از مدیر دفترم وقت تلفنی نیم ساعته بگیرند ببینم چند درصد میشود به ایشان کمک کرد.
موفق باشید.
سلام من ٢٧سالمه و ١٠ماهه که عقد کردم اما با همسرم چند سال دوست بودم قرار بود سال دیگه عروسی کنیم اما الان با تفاوت زیاد فرهنگی مواجه شدم و همسرم کلا فرد بی خیالیه و برای بدست آوردن موقعیت مالی من ازدواج کرده،الان هم یک ماهی میشه که أصلا واسش اهمیت نداره زن هم داره حتی زنگ هم نمیزه و طوری که ادامه رابطه ممکن نیست مشاوره خانواده هم گفت جدا بشم اما خاطرات نمی زارن زندگی کنم قراره تا آخر ماه طلاق بگیرم، ازونجایی که شدیدا آدم حساس و احساسیم میخوام بدونم میشه أین خاطرات و پاک کرد از ذهن ،تا بتونم عادی زندگی کنم،
سلام پردیس جان.
رفع آزار خاطرات بد که در سایت نوشته ام برای مواردی است که رابطه تمام شده است و چند ماه از آن گذشته است ولی شخص هنوز احساس رنجش و آسیب دارد و اذیت میشود. بعد از اینکه رابطه شما به کل تمام شد چند ماهی صبر کنید اگر هنوز به همان شدت اولیه دارید از آن خاطرات آزار میبینید با هماهنگی قبلی تشریف بیاورید. درضمن به پاراگراف اول صفحه رفع آزار خاطرات بد هم نگاه کنید. موفق باشید.
با سلام
آقای دکتر من از حدود ۱۴ سالگی با مشکل وسواس (ارثی از پدرم) – اضطراب از امتحان و شرکت در مراسمات عمومی و اجتماعی روبرو شدم بطوریکه در این مواقع دچار حالت استفراغ میشدم – چند سال بعد با رفتن به دانشگاه و زندگی در محیط خوابگاه اضطراب من تشدید شد و حالتهایی چون بدبینی و سوظن و افکار منفی نسبت به همخوابگاهیانم در من بوجود آمد و به تدریج افکار منفی ترس از مرگ و اتفاقات ناخوشآیند ذهن مرا درگیر کرد تا جایی که بعد از این اتفاقات حدود ۴ سال است که با دردهای روان تنی چون سردردهای تنشی مزمن و تنگی نفس مزمن روبرو هستم – آیا مشکل روحی و دردهای روان تنی من با هیپنوتیزم قابل درمان است؟ با تشکر – لطفا راهنماییم کنین خیلی در عذابم .
سلام اسماعیل جان.
آنچه خوبان همه دارند را بیار یکی یکی درمان کنیم! منتظر چه هستی؟! موفق باشید.
سلام آقای دکتر
۳۱ سالمه حدود۷ ماهی هست که ازدواج کردم الان مدتی هست که افکار منفی نمیزاره زندگی کنم وهمش فکرم تو تمام کردن این رابطس با وجود اینکه خانمم از هر لحاظ فوقلادست .افکار منفی من هم اینکه که فکر میکنم دوسش ندارم کلا یه جورایی قفل شدم وچشما رو همه خوبیاش بستم بعضی وقتا که خوبم از همه چی لذت میبرم اما اینجوری که میشم رابطم باهاش سرد میشه و زندگی واسم تیره وتار .دکتر جان مشکلما میتونم با هیپنوتیزم درمانی حلش کنم.
ممنون میشم جواب بدین.
سلام رضا جان.
بنظرم شما جلسه اول درمان را شروع کرده اید ، ببخشید که بر اثر مشغله های کاری سریعتر نتوانسته ام پاسخ دهم . البته کار خوبی کرده اید که بخاطر ارزشی که برای زندگیتان قائل هستید منتظر پاسخ در سایت نشده اید و تشریف آورده اید ، مجددا عذر می خواهم . یک نوع وسواس فکری است که انشاءالله نتیجه می گیرید. موفق باشید.
سلام
خدا قوت آقای دکتر
می خواستم بدونم هیپنوتیز برای مشکلات اعتیاد از نوع جنسی راه کاری داره یا نه؟ و برای رفع مشکل چیکار میشه کرد.
ممنون از راهنمای تون.
سلام صادق جان.
من در زمینه مشکلات جنسی کار نمی کنم آما بله با هیپنوتیزم در این زمینه هم میشه کار کرد. موفق باشید.
با سلام و عرض خسته نباشید
استاد گرامی همسر من ۵۰ سال دارد و درست در سن ۴۵ سالگی دچار تپش قلب شد و بعداز پیگیری و حتی آنژیو مشخص شد که دچار پرولاپس دریچه میترال است البته چربی خون ۷۰۰ داشت که با مصرف دارو وپرهیز کنترل شد. ولی بعد از این ماجرا همسرم دچار یک فوبی شدید شده و شبها باید تمام چراغ ها روشن باشدو تلویزیون هم تا صبح نباید خاموش بشود و می گوید اگر بخوابم و چراغ خاموش باشد امکان دارد من سکته کنم وفلج بشوم وزن زیادی هم کم کرده و غذا بسیار کم می خورد بارها به دکتر متخصص مراجعه کردم ولی هیچ مشکلی از نظر جسمی ندارد حدود ۲۰ روز است که دکتر متخصص قلب قرص امی پرامین ۱۰ برایش تجویز کرده و با اینکه به او گفت که مشکل تو روانی است فقط همان دو روز اول حالش خوب بود لازم به ذکر است که پدر شوهرم هم در همین سنین سکته مغزی کرده و متاسفانه ۷ سال فلج شده و فوت کرده اند و به گفته همسرم هیچ وقت پدرش را روی پاهایش ندیده و وقتی پدرش فوت کرده سوم دبستان بوده است
البته فوبی ایشون تمام مسائل پزشکی می شود یعنی از دندانپزشکی، آمپول،…. هم یک ترس پنهان دارد به طوری که در این سن ۲ الی ۳ دندان دارد و با دعوا وفشار زیاد چند بار به دندانپزشکی رفته و در مطب هم با افت فشار مواجه می شود.
استاد گرامی با توجه به تاثیر ناهشیار مرگ پدر ایشون به نظر شما هیپنوتیزم تراپی به تنهایی می تواند مشکل همسرم را حل کند یا به همراه آن CBT را نیز توصیه می کنید متشکرم موفق باشید
سلام مهناز جان.
به نظرم شرح حال ایشان با مقداری از اطلاعات شما مخلوط شده و آنطور که باید “خالص و ناب” نیست. یک جایی به نظر میرسد ایشان بر اثر آن طپش ناگهانی، PTSD شده اند. آیا آن طپش تکرار شد؟ یا تکرار می شود ؟ اینکه ایشان از قبل آشکارا ( و نه پنهان) فوبی داشته اند به کنار، در مورد مسئله اخیر که به نظرم شاید PTSD نسبت به آن واقعه باشد ( مخصوصا اگر تکرار نشده باشد و اگر تکرار میشود فرق دارد) ترکیب دو روش درمانی کاملا مرسوم و بی ضرر است و در واقع یک درمان چند جانبه می شود . موفق باشید.
با سلام ایا با هیپنوتیزم میشه نابغه شدو و یا میل به تحصیل در سطح بالا پیدا کرد و یا دست به خود شناسی و استعدادهای ذاتی و مورد علاقه ای که شاید حتی خود فرد از اون بی اطلاع باشه زد و آیا امکان عود یک بیماری بعد از جریان درمان وجود دارد . و آیا درمانهای دیگر و مکملی میشود همزمان به کار برد .مثلا در مورد لکنت طب سنتی هم درمان تغذیه ای دارد و همینطور طب ها و راهکارهای دیگر ایا میتوانند با هیپنوتیزم همراه شوند در جریان درمان. یا اینکه تمام مسائل در حوزه بیماری های شخصیتی و روانی رو بدون اینکه فرد بدونه تشخیص داد.
مرسی از جوابتون
سلام امیر جان.
هیپنوتیزم معجزه وجادو نیست ، مثل سیستم ویروس یابی و ویروس کشی آنتی ویروس ها و یا مثل search engine ها نیست ؛ اما در محدوده های درمانی موثر و کارآمد است . برای جلو گیری از عود بیماری روش من که فکر میکنم دیگران انجام نمیدهند این است که به مراجعینم خودهیپنوتیزم را آموزش میدهم تا خودشان پس از اتمام دوره درمانی قادر به ادامه تلقینات مفید باشند و بنابراین بیماری عود نکند و وابسته به مراجعه دایم به دفتر من نباشند. میتوان همراه با هیپنوتیزم از سایر روشهای ” علمی ” دیگر هم استفاده کرد . دو پرسش و پاسخ دیگر هم در لینک
https://hypnotismbidaar.com/%d9%81%d9%88%d8%a7%db%8c%d8%af-%d9%87%db%8c%d9%be%d9%86%d9%88%d8%aa%db%8c%d8%b2%d9%85/#comment-2996#comment-3066#comment-3065#comment-3066 دارید آنها را هم مطالعه بفرمایید ! خداوند یارتان باشد .
سلام و ممنون از سایت خوبتون آقای دکتر آیا راه و روشی کلی و آموزشی برای نفوذ به ناخودآگاه و برنامه ریزی آن که توسط خودمان انجام شود و از آن در همه زمینه های زندگی بتوان بهره برد وجود دارد اگر جواب مثبت هست راهنمایی بیشتری بفرمایید با تشکر
سلام محسن جان.
هیچ علمی آچارفرانسه کل مشکلات انسانی نیست ضمن اینکه این چیزی که شما میفرمایید بنظر میرسد قصد خود درمانی دارید که خود درمانی به هیچ وجه به مصلحت نیست مشکلات خود را بیان بفرمایید تا بتوانم بهتر کمک و راهنماییتان کنم . خداوند یارتان باشد .
با سلام و تشکر فراوان از جناب آقای دکتر برای پیگیری و پاسخ به سوالاتمون
من مشکل و یا بیماری ای ندارم اما با توجه به این احتمال که ملاقات حضوری به صورت هر روز با جناب دکتر امکان پذیر نیست می خواهم ببینم برای جلوگیری از افکار مزاحمی که در طول روز سراغ ما می آبند و همچنین برنامه ریزی ناخودآگاهی برای دستیابی به اهدافمون از هیپنوتیزم بیدار می توانم کمک بگیرم یا نه و اگر این امکان وجود دارد تا چه مرحله ای از هیپنوتیزم می توان پیش رفت
سلام محسن عزیز.
فاصله جلسات تقریبا هفتگی است . در هیپنوتیزم درمان غیر حضوری تعریف نشده است و امکان ندارد و به همین خاطر بیماران از سراسر کشور با وقت قبلی به مطب من مراجعه میکنند. خوددرمانی هم که میدانید صحیح نیست و امکان دارد مشکلات بیشتری به بار آورد و بارها در این زمینه نوشته ام . جزییات بیشتر را میتوانید از مدیر دفترم خانم صادقی ۰۹۱۲۳۹۸۹۵۸۷ جویا شوید.خداوند یاورتان باد.
سلام اقای دکتر
با عرض تبریک سال نو ، می خواستم بدونم آیا با هیپتونیزم میشود اعتیاد را از بین برد و اگر بله میشه بگید چجوری؟ اگر باید جای دیگر این بحث را ادامه بدم لطفا آدرس آن و یا شماره انرا بگید یا تشکر
سلام نیما جان.
از لطف شما ممنونم. ایام بر شما هم مبارک باشد . هیپنوتیزم در این زمینه موثر است ولی من در زمینه ترک اعتیاد کار نمیکنم و با عرض پوزش کسی را هم که با هیپنوتیزم در این زمینه موفق عمل کند را نمیشناسم . خداوند یارتان باشد .
سلام جناب دکتر و سال نو مبارک
شوهر بنده سالیان زیادی هست که مبتلا به افسردگی میباشد از دوران مجردی. در ان زمان با مصرف الکل حال روحیش را تا حدی بالا میبرد اما بعد از ازدواجمان که ۸ ماه پیش است الکل مصرف نمیکنه ولی اکثر اوقات مودش پایینه. البته بیشتر از افسردگی میشه گفت دچار اختلال رفتاری ادواری هست شاید سه روز هفته بهترین همسر دنیا باشه و سه روز دیگه بدترین. در واقع به همون عمقی که خوبه بیشتر و طولانی تر بده حالش. از نظر جنسی هم بی میل هست. البته بهتر بود تا اینکه به رواندرمانگر مراجعه کرده و ایشان توصیه کردن به خاطر همسرت اینکار رو نکن، اما این وضعیت شرایط سختتری برای من رقم زده . حالا آقای دکتر با گذشت این همه سال و مصرف این همه دارو آیا میشه به هیپنوتیزم در درمان ایشان امیدوار بود؟ یک نکته دیگه هم که شاید گفتنش خالی از لطف نباشه اینه که پدرشان نیز درگیر چنین حالتهایی بوده حتی خیلی شدیدیتر ؛
رواندرمانگرش گفته عوارض روحی الکل احتمالا سه سال طول میکشه آیا میشه با هیپتونیزم این مدت را کوتاهتر کرد ؟
ممنون
سلام فرزانه خانم.
از لطف شما ممنونم ، ایام بر شما هم مبارک باشد . نکته ای که باید توجه شود اینکه آیا ” اختلال رفتاری ادواری ” را شما خودتان تشخیص گذاشته اید یا روانپزشک چنین تشخیصی را عنوان کرده است ؟ این نکته مهم است . در واقع تشخیصی که روانپزشک گذاشته است مهم است و پاسخگویی به شما را امکان پذیر می سازد . در هر صورت اگر روانپزشک تشخیص ” دوقطبی ” گذاشته باشد یا بگذارد ، درمان این موضوع با هیپنوتیزم درمانی حدود ۱۲- ۱۴ جلسه وقت می برد . من متوجه توصیه ای که رواندرمانگر کرده بود و عواقبی که برای شما ببار آورد نشدم . درباره مصرف دارو هم هیچ چیزی ننوشته بودید! خداوند یارتان باشد .
سلام.من دچار سوالات ذهنی ناخواسته ای درباره خلقت و خودم شدم و همش این
سوال به ذهنم میاد که من کی هستم .البته نه اینکه خودمو نمیشناسم.ببینید
منظورم اینه که اینی که داره حرف میزنه ،راه میره،فکر میکنه و… کی
هست.یه جورایی حس می کنم فکر کردن به ذات خودم باشه.خیلی سخته.دار اضطراب
و ترش بدی میشم و احساس عدم یگانگی دارم.همش به خودم میگم تو چیکار داری
کی هستی.به زندگیت فکر کن و لدت ببر اما اصلا دست خودم نیست.من سال ۷۶
خواب دیدم یه گاو منو دنبال کرد و نزدیک بود منو بکشه و هراسان از خواب
بیدار شدم و از اونموقه به بعد کم کم توی خودم رفتم و این افکار درباره
خودم و خلقت به سرم زد.بنظر شما مشکل من چیه و چطور میتونم از این وضعیت
دربیام؟سال ۷۶ بدون دارو و بعد از کلی زجر خوب شدم اما امسال بر اثر فوت
ناگهانی یکی از نزدیکانم مجددا همون افکار و سوالات سراغم اومد.همش دنبال
اینم که متوجه بشم که من کی مثلا خواستم دستمو تکون بدم.یعنی همش دنبال
اون لحظه اول اول اراده کردن خودم هستم.خسته شدم از این وضعیت.بنظر شما
هیپنوتراپی منو برای همیشه از این مشکل نجات میده؟مدتیه قرص سرترالین هم
مصرف میکنم اما چندان موثر نبود.گاهی از درماندگی از دست این افکار فکر
خودکشی بسرم میزنه.میخوام مثه همه آدما که اصلا به روند فرایند فکری
خودشون یا افراد دیگه توجهی ندارند و اصلا به این مقولات فکر نمیکنن باشم
و زندگی عادی داشته باشم.لطفا کمکم کنید.
سلام کاندلوس عزیز.
بله یکی از راههای درمان ” وسواس فکری ” هیپنوتیزم است . میتوانید مراجعه بفرمایید. موفق باشید.
سلام استاد عزیز سوالی داشتم از حضورتون.
جملات تاکیدی که در زمان هیپنوتیزم و ریلکس به خود تلقین میکنیم به صورت ذهنی باید باشد یا اینکه لب ها باید حرکت داشته باشد و صدای خودمان را بشنویم؟ و اینکه حداقل هر جمله چند بار باید در هر مرتبه تکرار گردد؟
ممنون میشم پاسخ بنده را بدهید.
سلام سامان جان.
ذهنی باشد کفایت میکند . البته درستش هم همین ذهنی بودن است و حداقل سه مرتبه باید باشد . موفق باشید .
به نام خداود بخشنده مهربان
من سید محمد احمدی فردی سالم از لحاظ جسمی و کمی ساده
۱-هنگام مطاله داءمبه این فکر میکنمکه خانواده من و گاهی اوقات که مهمانی به خانه ما می آید بابت این که آنها در مورد چه چیزی صحبت می کنند و به چه چیزی نگاه می کنند تمرکزم را حین مطالعه به کلی از دست میدهم وتا این که بیایم کتاب را جلوی خویم بگزارم حس کنجکاوی در من شکوفه می کند وباعث می شود که من مطالعه خودم که در واقعه هیچ شباهتی به مطالعه ندارد سرسری بخوانم و بروم مثلا میگم (اینو حفظم ،اینو حفظ میکنم،اینو تقلب می کنم و…)و زود میروم به طرف خانواده تا به حرفها و علت خنده های بلندشان را بفهمم ولی چیزی جزء حرف های بیهوده که باعث گزراندن وقت میشود نمی شنوم.
۲-هنگام مطالعه داءم چیز های مثل (بیشتر مالی و ایده های عالی)به فکرم میرسد.که برای اطلاع بیشتر و جواب های خوب باید به اینترنت مراجعه کنم برای همین به بهانه آن فکر به فضای مجازی میروم تا اطلاعات را کسب کنم و وقتی که نتیجه آن را دریافت کردم خواندم و تمام کردن سایت ها و ابتکارهای دیگر مرا وسوسه به گرایش به سایت های دیگر میکند و وبگردی من به ساعات یبیشتر از ۳ تا۸ساعت میکشد.حتی بعضی موقع ها میخواهم از پشت رایانه راحت شوم اما انگار اینترنت مثل کنه به من چبیده و جان مرا میکشد،و به من میگه از من سوال بپرس تا جواب بدهم و هنگام جواب دادن جانم را از من میکشد.و در ارز ۶ ساعت به هر دری میزنم تا از اینترنت جدا نشوم البته خانواده من خیلی دلسوز است و داعم به من میگن بلند شو درس بخون اما کو گوش شنوا و گاهی اوقات بی دلیل سر آنها داد میکشم و به بزرگ و کوچک فرق نمی دهم.
من علاقه زیادی به درس و تحصیلات دارم اما این مشکلات جلودارم هستند.من تا الان پیش مشاور های زیادی رفتم اما کارساز نبود و هنگامی که آنها حرف میزدند من هیچ کدام از حرف های آنها را درک نمی کردم و نتیجه مطلوبی از آنان نمی گرفتم.آقای دکتر حریری گرچه این مشاور ها در مهارت و کلام به شما نمی رسند اما اگر دیدید که با حرف زدن مشکلات من حل نشد اقدام به هیپنوتیزم یا دستکاری کردن روح من کنید.من از شما انتظار دارم به من جرقه ای بزنید تا من بار دیگر به این دنیا بیایم
خیر پیش .
سلام آقای سید محمد احمدی عزیز.
شما به من لطف دارید . امیدوارم نزد من که میآیید طوری با هم صحبت کنیم که حرف های مرا درک کنید و نتیجه مطلوبی بگیرید. تکنیکهای هیپنوتیزمی افزایش تمرکز و افزایش انگیزه تحصیلی بدرد شما میخورد و از آنها بهره میگیرید. موفق باشید .
باسلام و عرض ادب:
دختری ۱۶ ساله دارم که بیش از ۱۲ بار جراحی لگن و پا شده است.از کودکی به محض گرفتن از شیر مادر تغذیه بدی داشت و با اصرار غذا می خورد.الان ۲۹ کیلو است و بسیار لاغر .یک بار گاواژ شده و افزایش وزن پیدا کرد ولی مجدد همان روش را در پیش گرفته.دائم مضطرب و از غذا فراری .توصیه شما چیست.
ممنون
سلام خانم مقدم.
این مورد زیاد کار میبرد. باید صحبتهای فراوانی با او بکنم و تکنیکهای زیادی را برایش تهیه کنم . اما بهرحال ناامید نباشید . به امید بهبودی دختر شما .
با سلام
جناب اقای دکتر سوالی در مورد یک بیمار داشتم.
برادر من ۲۳ ساله است که دو بار دست به خودکشی زده و حدود ۲ ماه پارسال هم بیمارستان اعصاب و روان در تهران بستری شده است .
مشکل اصلی ایشان را دکترها افسردگی شدید تشخیص دادند ،با وجود اینکه بعد از بیمارستان هم تحت نظر دکترها بودند ولی به طور کامل نتوانستند ایشان را درمان کنند.
چند نکته در مورد رفتارهای برادرم است که برای شما بازگو میکنم ،شاید بتوانید ما را یاری دهید :
بی حوصلگی شدید در مورد تمامی مسایل زندگی- ترک تحصیل – دروغگویی – تمایل به جنس موافق و خودش را برای انها پدر دانستن و پول خرجشان کردن.- دزدی-پوشیدن لباس سیاه بیشتر مواقع – حمام نکردن-داشتن ریش بلند .
.با مطالعه کمی که در مورد هیپنوتیزم داشتم ،فکر میکنم می شود به برادرم کمک کرد
سلام روژینا جان .
افسردگی شدید خیلی سخت به هیپنوتیزم جواب میدهد و کلا تلقینات برای افسردگی به شکل خاصی باید طراحی شوند . البته دیده اید که درمانهای دیگر هم روی افسردگی شدید تاثیر کمی داشته است . اما بهر حال هیپنوتیزم میتواند با جلسات متعدد حدود ۱۵ تا ۱۸ جلسه تاثیرات نسبتا خوبی را در جهت بهبودی ایجاد کند . کلا پروژه بزرگی است . موفق باشید .
با سلام خدمت شما جناب دکتر حریری
اینجانب همایون قهرایی با ۵۳ سال سن و مصرف سیگار و قند بالا دچار دو سکته مغزی به علت فشار بالا شدم و هم اکنون از لکنت زبانی رنج میبرم ایا به روش هیپتونیزم این مشکل رفع میشود یا خیر ممنون میشم
سلام جناب آقای همایون قهرایی.
تلقیناتی مخصوص برای بیماران سکته مغزی وجود دارد که تداوم و ممارست از طرف بیمار را می طلبد مخصوصا شما که درگیر چندین مشکل همزمان هستید . آیا فشار خون شما عصبی است ؟ آیا شما کلا اضطرابی هستید ؟ آیا در سکته ، خونریزی مغزی داشته اید و چه زمانی از آن گذشته است ؟ آیا خون را با جراحی مغز تخلیه کرده اند؟…
در ضمن میخواستم اطلاعاتی هم در مورد هیپنوتیزم اریکسونی بمن بدید و اینکه اگر کتابی در این مورد هست و آیا در خود هیپنوتیزم می شود از هینوتیزم اریکسونی استفاده کرد یا نه ؟
هیپنوتیزم اریکسونی یا هیپنوتیزم محاوره ای بصورت قصه گویی و تعریف خاطره و حکایت است و در لابلای آنها تلقینات تخصصی بصورت ماهرانه ای جاسازی می شود. در خود هیپنوز نمی شود اینرا بکار برد چون مثل این است که شخص خودش با خودش شطرنج بازی کند .
آقای دکتر سلام
من علاقه وافری به مباحث هیپنوتیزم و خودهیپنوتیزم دارم ودر این زمینه مطالعاتی هم داشتم ، اما هنوز نتوانسته ام به نتیجه مطلوبی برسم اگه ممکنه کمکم کنید که یک منبع خوب پیدا کنم تا بتونم نتیجه خوبی بگیرم ، توی مقاله هیپنوتیزم علمی را بیشتر بشناسیم گفتید کسایی که وسواس فکری دارند یا گوشه گیر هستند کمتر هپینوتیزم پذیرند که من هم فکر میکنم جزو این دسته از افراد هستم لطفاً در این مورد هم راهنمائی بفرمائید اگه ممکنه . با تشکر
سلا م آقای علی معصومی.
بیماریهای روانی طوری هستند که کسانی که درمانگر فارغ التحصیل دانشگاهی در این زمینه نیستند وقتی در مورد آنها مطالعه میکنند فورا فکر میکنند همه یا قسمت زیادی از آنها را دارند و یا همه یا قسمت زیادی از آنها را در تک تک افراد اطراف خود می بینند و مثلا هر نفر را با تعداد زیادی از این برچسبها مزین میکنند ؛ درحالیکه چنین نیست و این یک over diagnose است .
نتیجه خوب و نتیجه مطلوبی که نوشته اید منظورتان چیست ؟ اگر منظورتان انجام دادن یک خود هیپنوتیزم خوب و اصیل است ، شاید بهتر باشد بگویم به تنهایی و با مطالعه نمیتوانید خود هیپنوتیزم کنید ، شاید بهتر باشد تشریف بیاورید وشروع اینکار را برایتان انجام دهم بعد خودتان ادامه دهید . موفق باشید .
سلام آقای دکتر
بنده جوانی ۲۳ ساله هستم از بچگی دچار تیک عصبی در سرم هستم و به تازگی چشم چپم هم دچار انحراف شده آیا با خود هیپنوتیزی میشه این مشکلات را حل نمود؟
چند وقت باید خود هیپنوتیزی را برای حل این مشکلات انجام دهم؟
من از اینکه در جمع صحبت نمایم خجالت می کشم خود هیپنوتیزی مناسب است؟
میشه بگید برای این مشکلات موقع خود هیپنوتیزی از چه جملاتی استفاده نمایم؟
باتشکر
سلام جمال جان .
استفاده از خود هیپنوتیزم در این زمینه مثل خود درمانی است و میدانید که خوددرمانی بعلت وجود مبانی علمی ، هرگز مورد تایید نیست . اینکه نوشته اید : ” به تازگی چشم چپم هم دچار انحراف شده ” مرا نگران میکند ، حتما به یک نورولوژیست مراجعه فرمایید تا یک ام آر آی از سر شما بگیرند . موفق باشید .
با سلام و احتراماز مطالب مفید سایت شما و جواب های فوری که به مشکلات دادید متشکرم بسیار کمک کننده بود. اکنون مشکلی دارم در صورت امکان مرا راهنمایی فرماییدمن خانمی با ۴۰ سال سن متاهل و دو دختر ۱۵و ۱۰ ساله دارم.
من از کودکی مشکل اضطراب داشتم و فکر می کردم با تحصیل در این رشته بتوانم بر آن غلبه کنم و انگیزه ام در درجه اول رفع مشکلات خودم بود. تقریبا از حدود ۱۲ سالگی از زن دایی ام که نفوذ زیادی بر من داشت و دخترش نیز با من هم کلاس بود شنیدم که وی در دوره ی بارداری سرگیجه ی بدی داشت که تحملش بسیار سخت بود و بعد از آن خوب شد. برایم بسیار عجیب و جالب بود که بدانم سرگیجه اصلا چیست و چگونه است. تا این که یک سال بعد به خاطر پرخوری و اصطلاحا رودل به آن مبتلا و با بالا آوردن غذا مشکلم رفع شد. همین را به زندایی ام گفتم و او گفت اره دیدی چقدر سخته؟ از آن به بعد من نوعی ترس از سرگیجه را در خودم احساس و همیشه منتظر واقعه ی بدی بودم. گاهی یکی دوبار در سال برایم پیش می آمد که معمولا بعد از سه چهار ساعت رفع می شد. کم کم به این اضطراب عادت می کردم و مادرم که حدود ۸۰ سال دارد اغلب از این بیماری رنج می برد و در هفته یکی دو بار برایش پیش می آید. این باعث اجتناب تجربی در من شده و بسیاری از میهمانی ها را از دست می دادم. اما حدود یک ماه قبل اوایل امتحان ترم دوم مطلبی در مورد نظریه گشتالت و نحوه ادراک در مورد پدیده ی فای و حرکت در قطار خواندم که موجب تشدید اضطرابم شد و به قولی شاید بتوان گفت که آشکار ساز بود. از این که ذهنم دچار پریشانی شود می ترسم و همین طور از این که مبادا دچار اسکیزوفرنی شوم. راه دانشگاهم از شمال تا تهران برایم از ابتدا بسیار خسته کننده بود اما اکنون بیشتر احساس اضطراب می کنم حرکت ماشین و دیدن مناظر برایم ناراحت کننده است گویی به نوعی سرگیجه را تداعی می کند بیشتر طول روز ذهنم درگیر آن است و از این که زندگیم مختل شود می ترسم حتی هنگام راه رفتن هم گاهی اوقات این احساس را دارم. نمیدانم آیا دارم بحران میانسالی را می گذرانم یا خودبیمارانگاری دارم فعلا که گویی نوعی فرانگرانی و وسواس است. در میان جمع این افکار کمتر می شود. کسی از اطرافیان متوجه مشکلم نشده فقط همسرم که دانشجوی کارشناسی روانشناسی عمومی است کمی از اضطرابم را می داند و می گوید باید روی افکارت کار کنی. لطفا مرا راهنمایی کنید. آیا هیپنوتیزم برایم تاثیر دارد
با تشکر
سلام فیروزه خانم .
چون رو در رو و حضوری با هم صحبت نمیکنیم و شرح حال مختصر است تشخیص مشکل است در نوشته شما چیزهایی شبیه به PTSD و چیزهایی شبیه به پانیک هست . لطفا به یک روانپزشک حاذق و یا یک روانشناس بالینی ماهر مراجعه فرمایید تا یک تشخیص قطعی برای شما بگذارند و مجددا وضعیتتان را با من مطرح فرمایید . در هر صورت هم اضطراب هم پانیک و هم PTSD با هیپنوتیزم قابل درمان است اما تلقیناتش فرق میکند . موفق باشید .
سلام – اقای دکتر من شهرام ٣٩ ساله از بندرعباس هستم و مشکلم اینه که با توجه به کارم که در جلسات مختلف شرکت میکنم ، هنگام صحبت کردن على رغم تسلط کامل به موضوع بحث دچار تپش شدید قلب و در نتیجه لرزش صدا و تنگی نفس میشوم ، ایا راهی برای درمان این مسئله از طریق هیپنوتیزم وجود دارد؟ و اگر هست چند جلسه و… ممنون میشم توضیح بفرمایید
سلام شهرام جان.
این مشکل بنام سوشیوفوبیا یا هراس اجتماعی یا هراس از ظاهر شدن روی صحنه شناخته میشود و حدود ۶ تا ۸ جلسه هیپنوتیزم درمانی احتیاج دارد موفق باشید .
با سلام واحترام
جناب أقای دکتر بنده ۴٨ سال دارم و از بچگی اضطراب و نگرانی داشته ام ولی همیشه گذرا بود ولی از٣ هفته قبل بدلیل تغیر شغل در محل کار أین اضطراب زیاد شده ومستمر شده به نظر تبدیل به پانیک شده چون همان علاىم حملات را دارد خصوصا شبها که نمی توانم بخوابم البته دکتر رفتم قرص سیتاپلالورام و پرانولول و الپرازولام داده که سه روزه مصرف میکنم البته با دوز خیلی کم ولی از دارو میترسم که اعتیاد دارد لذا می خواستم بنده را راهنمایی کنید ایا بدون دارو میتو ان بر أین بیماری غلبه کرد ممنون.
سلام محمدرضای عزیز .
رفع پانیک و اضطراب دو موضوعی هستند که با هیپنوتیزم هم قابل درمان هستند . چه نوع راهنمایی نیاز دارید تا کمکتان کنم ؟
سلام جناب دکتر حریری
به چه بیماریهائی بیماری های روان تنی می گویند ؟ آیا بیماری فشار خون عصبی هم جزء بیماریهای روان تنی محسوب مشود ؟ از پاسخ و سایت خوبتون تشکر میکنم.
سلام محمد رضای عزیز.
بیماریهای چسمی با منشاء عصبی را روان تنی میگویند مثل فشار خون عصبی. موفق باشید.
سلام جناب دکتر
در چه مواردی از این روش برای درمان استفاده می شه ؟ و همچنین عوارض مربوط به اون چیه؟
خیلی ممنون می شم اگه اطلاعاتی در این باره دارید در اختیارم قرار بدید…برای یه تحقیق فوری احتیاج دارم
سلام صدیقه خانم .
لطفا زحمت بکشید صفحه کاربردهای هیپنوتیزم را در همین سایت بخوانید. موفق باشید.
ممنون از سایت خیلی خوبتون .
درست زمانی خوشبخت هستید که به خوشبختی فکر نمی کنید