یکی از مهمترین ویژگی های انسان توانائی در شکل دادن به روابط بین فردی و حفظ آن است . این روابط که برای هر یک از ما جهت حفظ بقاء ، تولید مثل ، عشق ، شغل و … کاملاٌ ضروری است ، شکل های مختلفی به خود می گیرد ، اما رضایت بخش ترین این روابط با خانواده ، دوستان و نزدیکان صورت می گیرد . این چرخه روانی از طریق یک پیوند عاطفی اتفاق می افتد که به آن دلبستگی می گویند .
منظور از دلبستگی در این بحث و در روانشناسی رشد به پیوند هیجانی کودک و مراقبش ( مادر ) اطلاق میگردد، برخی محققین روانشناسی رشد معتقدند ، دلبسته شدن کودک به مادرش در نخستین سال زندگی مبنای محکمی برای رشد بعدی او فراهم می آورد . کودک با غان و غون کردن ، لبخند زدن و سینه خیز رفتن سعی می کند مادر را نزدیک خودش نگه دارد . به این صورت کودکان بخصوص در شش ماه دوم زندگی نشانه هائی از دلبستگی را به افرادی خاص نشان می دهند . شخصی که کودک به او وابسته می گردد ، تکیه گاه دلبستگی نامیده می شود .
سبک دلبستگی ، یکی از مهمترین عوامل موثر در تعاملات بین فردی است که در دوران کودکی فرد شکل گرفته و با توجه به محیطی که در آن تحول یافته است ، در سنین بعدی ادامه می یابد. نظام دلبستگی هم در روابط کودک – والد و هم در روابط عاشقانه بعدی فعال هستند ، یعنی در طفولیت ، کودکی و بزرگسالی روابط دلبستگی تاثیرات قدرتمندی روی رفتار ، شناخت ها و هیجانات دارند .
دلبستگی فرد ، شامل دلبستگی های ایمن ، نا ایمن اجتنابی ، نا ایمن اضطرابی– دو سو گرا تاثیر فرا گیری بر روابط او با افراد دیگر دارد . افراد مختلفی که به سبک های دلبستگی متفاوتی دارند ، تجارب متفاوتی از روابط عاشقانه را تجربه می کنند .
افراد ایمن ، اغلب احساس راحتی ، اطمینان و اعتماد به دیگران دارند و صمیمیت و گرمی و دوست داشتنی بودن خود را در برخورد های اول با دیگران نشان می دهند .
افراد اضطرابی،در جستجوی صمیمیت هستند ، انها دائم نگران قطع ارتباط با دیگران هستند و آن را پیش بینی می کنند.
افراد اجتنابی ، صمیمیت را با از دست دادن استقلال یکی می دانند و دائم تلاش می کنند نزدیکی و صمیمیت با دیگران به حداقل برسانند .
افراد دو سو گرا ، درماندگی و پریشانی قابل توجهی حین جدائی از خود نشان داده و معمولاٌ سعی می کنند این ارتباط قطع نشود ، اما در عین حال باز آرامش و تسکین از دیدار با محبوب به آنها دست نمی دهد . این افراد نسبت به برقراری ارتباط با دیگران بی اعتماد هستند و در عین حال خواهان روابط با دیگران هستند ، تلاش می کنند خود را با دیگران وفق دهند و در همین حال ممکن است به سرعت با آنها دچار اختلاف شوند، دائم دیگران را طرد می کنند، زود عصبانی می شوند . دائم احساس بی اعتمادی می کنند ، این افراد بیش از اندازه خواهان رابطه و صمیمیت هستند، اما زمانی که به آنها برای ایجاد رابطه و صمیمیت نزدیک می شوند و اجازه نمی دهند به وی خیلی نزدیک بشوید این در حالی است که خواهان صمیمیت هستند ، ولی از آن فرار می کنند و به طور دقیق نمی دانند چقدر می خواهند شما به آنها نزدیک و صمیمی شوید . این افراد اگر شانس بیاورند و با کسی ازدواج کنند که سبک دلبستگی اش ایمن باشد احتمال اینکه به مرور زمان سبک دلبستگی شان تغییر کند و ایمن بشود زیاد است .
سلام پریسا جان.
رفع استرس و (هر چیز دیگر) یک فرایند درمانی و حضوری است و خوددرمانی (شروع با خودهیپنوتیزم) برای آن مناسب نیست مخصوصا که من دیده ام وقتی مردم میگویند استرس دارم معانی متفاوتی را در نظر دارند، یکی واقعا اضطراب دارد و میگوید استرس دارم، یکی افسرده شده و میگوید استرس دارم، یکی در امتحان بعد از چندین بار ناموفق بوده و ناکامی را تجربه میکند و میگوید استرس دارم، یکی از دوستش یا مادرش ناراحت است و میگوید استرس دارم؛ یکی از چیزی میترسد و میگوید استرس دارم، هر کدام از اینها تلقینات و روش درمانی جداگانه ای نیاز دارد ، شما به هیچ وجه خود درمانی نکنید . خود هیپنوتیزم برای این است که شما مراجعه کنید درمان شوید و برای ادامه درمان با همان دستورات ادامه دهید؛ یعنی داروی خوراکی برای این است که به پزشک مراجعه کنید و طبق دستور، دارویی را بخورید. هر موضوعی طول درمانش متفاوت است . ضمن اینکه در طول درمان اصلا بر روی بیماری “تمرکز” نمیکنیم! این توضیحات را برای این میدهم که بدانید متاسفانه مشکلات شناختی از درمان و از بیماری در سطح جامعه زیاد است و متاسفانه مردم میخواهند با وجود همه نوع مشکلی که در شناخت از هر کاری دارند همه کار را خودشان انجام دهند و این صحیح نیست . موفق باشید.
2 دیدگاه ها
سلام لطفا میشه بگیدخودهیبنوتیزم بعد از چند مدت اثر میکنه و نتیجه میده؟و موقع خود هیبنوتیزم فقط روی یک موضوع میشه تمرکز کرد مثلا استرس؟
سلام پریسا جان.
رفع استرس و (هر چیز دیگر) یک فرایند درمانی و حضوری است و خوددرمانی (شروع با خودهیپنوتیزم) برای آن مناسب نیست مخصوصا که من دیده ام وقتی مردم میگویند استرس دارم معانی متفاوتی را در نظر دارند، یکی واقعا اضطراب دارد و میگوید استرس دارم، یکی افسرده شده و میگوید استرس دارم، یکی در امتحان بعد از چندین بار ناموفق بوده و ناکامی را تجربه میکند و میگوید استرس دارم، یکی از دوستش یا مادرش ناراحت است و میگوید استرس دارم؛ یکی از چیزی میترسد و میگوید استرس دارم، هر کدام از اینها تلقینات و روش درمانی جداگانه ای نیاز دارد ، شما به هیچ وجه خود درمانی نکنید . خود هیپنوتیزم برای این است که شما مراجعه کنید درمان شوید و برای ادامه درمان با همان دستورات ادامه دهید؛ یعنی داروی خوراکی برای این است که به پزشک مراجعه کنید و طبق دستور، دارویی را بخورید. هر موضوعی طول درمانش متفاوت است . ضمن اینکه در طول درمان اصلا بر روی بیماری “تمرکز” نمیکنیم! این توضیحات را برای این میدهم که بدانید متاسفانه مشکلات شناختی از درمان و از بیماری در سطح جامعه زیاد است و متاسفانه مردم میخواهند با وجود همه نوع مشکلی که در شناخت از هر کاری دارند همه کار را خودشان انجام دهند و این صحیح نیست . موفق باشید.