سردرد
۱۳۹۳-۰۴-۱۸مواد شادی آور مغز
۱۳۹۳-۰۴-۱۸
در برخی افراد اضطراب و افسردگی بصورت توامان دیده می شود. یکی از عوامل اضطراب، ترس و به تبع آن افسردگی است.
اضطراب و افسردگی
احساس و نگرش نالایق بودن ، نتیجه تصویر ذهنی ما که یک تصویر ضعیف و ناسالم از خودمان است را به وجود می آورد. این احساس و نگرش منجر به بروز شخصیتی می شود که به شکل ناهشیار، لذتها و شادی ها را پس می زند و دررودر رویی با موقعیت های استثنایی و یا در زمان ارائه و بکار گیری مهارت های تازه یا حتی در ادامه تحصیل بهانه هایی برای گریز پیدا می کند. یکی از این عوامل اضطراب، ترس و به تبع آن افسردگی است. برای ادامه این مطلب ابتدا باید بدانیم ترس چیست؟ اضطراب چیست؟ انواع ترسها واضطرابها را بشناسیم و بدانیم افسردگی چیست و … و در انتها به راههای درمانی آن اشاره کنیم.
هر ذره از نگرانی و تشویش اثر خود را بر بدن می گذارد و هماهنگی سیستم های حیاتی بدن و سلامت روانی و جسمانی ما را از بین می برد و کارائی و موفقیت ما را فلج می سازد. ترس بلند پروازی را مسموم و قوه ابتکار را نابود و استعداد و خلاقیت را فلج می سازد ومهلک ترین دشمن هر نیروی خلاقی است که در ذهن وجود دارد.
ترس از عوامل کاهنده بسیار عظیم است که مانع می شود تا اشخاص به کاری که کاملا” می توانند از عهده اش بر آیند اقدام کنند. اما آگاهی از اینکه خالق هستی همواره با ما و در کنار ما ست و خود حافظ ماست ترس را از ما دور می کند.
اضطراب عبارت است از یک عامل ناشناخته و نا معلوم که موجب پریشانی فکر وگاه باعث بروز علائم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ پریدگی می شود. در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی، یک عامل حقیقی ترس آور یا خطرناک یا آسیب رسان وجود ندارد بلکه فقط به طور خود کار و ناخود آگاه ذهن آدمی دچار احساس خطر می شود. هر گاه ذهن در اثر تنش های روانی و استرس های عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی مکررا” برایمان رخ می دهد از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخداد های آتی و احتمالی پیدا کند دچار اضطراب می شویم. علل پیدایش اضطراب عوامل وراثتی، تجربه های تلخ سالهای گذشته و محیط ناآرام و عصبی است. اثرات مخرب آن بر تفکر باعث اختلال در تمرکز حواس می شود، قدرت تصمیم گیری و اراده را از انسان سلب می کند، او را بدبین می سازد و باعث می شود که انسان دیگر فرد مثمر ثمرو سودمندی نباشد یا بیش از حد به برخی چیز ها می پردازد (حالت وسواس) یا عملکرد اجتماعی وشغلی فرد مختل می شود یا بیش از اندازه به امور مهم بی توجه می شود (حالت بی تفاوتی)، دچار کاهش اعتماد به نفس به خود می شود، احساس ترس فراگیر وجود او را می گیرد که می تواند به خاطر ترس نسبت به خطرها، دردها و امراض جسمانی مختلف باشد. کسانی که توان کنترل خود را ندارند شدیدا” عصبانی می شوند و احساس تسلیم و ناتوانی می کنند و قدرت مقابله با مشکلات یا بیماری ها را در خود نمی بینند. همچنین جسم قادر نیست تا آرامش خود را حفظ کند و خواب راحتی داشته باشد و احساس خستگی، کوفتگی و ضعف جسمانی می کند و عصبی و بر انگیخته است و بی دلیل عصبانی می شود. سردرد، درد قفسه سینه، درد پا یا دست، درد شکم و سوء هاضمه وکم اشتهایی یا پر اشتهایی هم به سراغ فرد می آیند.
۱-اختلال اضطراب فراگیر : اگر در تمام مدت روز بدون توجه به اینکه کجا هستید یا چه کار می کنید دچار اضطراب هستید و اگر این اضطراب شش ماه یا بیشتر ادامه یابد شما دچار اضطراب فراگیر هستید که اغلب در فاصله ۲۰ تا ۴۰ سالگی در اشخاص مشاهده می شود و در میان مردها و زنها به یک اندازه رواج دارد.
۲-ترس های اجتماعی یا ترس از حضور در جمع: این نوع ترس به شدت متداول است. فرد می ترسد که مردم او را مسخره کنند، کوچک بشمارند یا به او آسیب برسانند و او مورد حمله و آسیب دیگران قرار گیرد.
۳- فوبیای ساده یا ترس ساده : این نوع ترس مثل ترس از قرار گرفتن در ارتفاع، ترس ازحیوانات، ترس از پرواز یا هواپیما، ترس از آسانسور یا پله برقی، ترس از رعدوبرق، ترس از رانندگی، ترس از تاریکی، زنده به گور شدن یا ترس از مرگ است.
۴- اختلال وحشت : وحشت اضطراب غالب و شدیدی است که اغلب برای زمان کوتاهی دوام می یابد. در موقع حمله اضطراب اغلب فرد دچار سر گیجه، حواس پرتی، تپش شدید قلب، افزایش ضربان نبض، احساس گرفتگی در گلو، احساس خفگی، احساس تنگی نفس و داغ شدن بدن می شود.
۵-اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی : نشانه های این بیماری با نشانه های بیماری اضطراب کاملا” متفاوت است. اسکیزوفرنیا به معنای جنون جوانی است (ozSchit به معنی فاصله، شکست و جدایی و به معنای اختلال ذهنی است و پسوند ia -نشانه بیماری است). افرادی که به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا هستند ممکن است صداهایی را بشنوند که وجود خارجی ندارند یا خیال کنند که نیروی برق یا امواج آنها را کنترل می کند و گاهی نیز تصور می کنند که از جانب خدا مستقیما” به آنها پیام می رسد.
۶-اختلال وسواس فکری و عملی : بیمار وسواس فکری و عملی برای دور ماندن از خطر، اقدامی را به تکرار انجام می دهد. رایج ترین انواع وسواس ها، وسواس به آلودگی و وسواس به شک و تردید است مثلا”هنگام ترک کردن منزل شک می کند درب منزل را قفل کرده است یا نه یا گاز را خاموش کرده است یا نه.
۷-اختلال پانیک (هراس): حملات ترس شدید، مکرر و غیر قابل پیش بینی،حداقل به دنبال یکی از حملات یک ماه یا بیشتر، یکی از علائم نگرانی راجع به عوارض و عواقب حملات، افکار دائمی مربوط به داشتن حملات مجدد، تغییرات واضح رفتاری که به حملات وابسته است در صورتی که این حملات به علت اثر مستقیم دارو یا بیماری طبی یا با اختلاف روانی دیگری نباشند. به نظر می آید مردها و زنها را به طور یکسان تحت تاثیر قرارمی دهد و در ورزشکارانی که رقابت های سنگین دارند شایع است و اغلب برای بهترین اجرای ورزشی بسیار تطابقی است و علائم آن عبارتند از: اختلال پانیک(ترس) ، تنگی نفس ، لرز ، تپش قلب ، سر گیجه ،ریزش عرق ، احساس خفگی ،بی حسی ،درد قفسه سینه
۸- اختلال اضطرابی منتشر: نگرانی شدید در بیشتر روزها علائمی چون نا آرامی،خستگی زودرس، تحریک پذیری کششی عضلانی، اختلال در خواب و اشکال در تمرکز حواس که حداقل ۳ مورد از آنها با نگرانی همراه است.
۹- اختلال استرس بعد از ضربه: سابقه ضربه بزرگ مثل حادثه تهدیدکننده حیات که پاسخ بیمار به آن ترس شدید و احساس ناتوانی بوده است. حضور دائمی ضربه یا ضربه زننده به یکی از اشکال زیر است:
خوابهای تکراری، تجدید خاطره حوادث ضربه زننده، احساس اینکه حادثه در حال تکرار است، پرهیز از یاد آورنده های ضربه و بی خوابی بیش از حد.
۱۰- اختلال وسواسی(OCD): در اختلال وسواسی-فکری عملی افکار وسواسگونه و اضطرابآور و ترس با وسواسهای عملی همراه میشود. این وسواسهای عملی کارهایی وسواسگونه هستند که شخص برای کوشش در راه کاهش وسواسهای فکری خود انجام میدهد. این کردارها تکراری و کلیشهای و تا اندازهای غیرارادی هستند.
در بیماری افسردگی فرد همواره در حالت دلسردی، غم، دلتنگی و ناامیدی به سر می برد نوع افکار و احساسات و رفتاری که همراه آن است تماما” از نشانه های این بیماری می باشد البته برخی از مردم بیش از دیگران مستعد افسرده شدن هستند و دلایل مشخصی نیز برای آن وجود دارد.
بیماری افسردگی قابل درمان است و کسانی که دچار آن هستند کاملا” بهبود خواهند یافت. این بیماری اغلب پس از دست دادن عزیزی، شغلی، موقعیتی یا سایر بحران های زندگی که ضربه روحی شدیدی به فرد وارد آمده باشد بروز می کند. علائم این بیماری عبارتند از: غمگین یا تحریک پذیر بودن، احساس تاسف به حال خود، بی حالی، کسلی، احساس درماندگی که زندگی فرد را مشکل می سازد.
افسردگی به دو بخش تقسیم می شود: مزمن و شدید.
افسردگی مزمن که ممکن است فرد دست به پرخوری بزند یا خیلی کم غذا بخورد که باعث چاقی یا لاغری بیش از حد می شود، زیاد بخوابد یا به اندازه نخوابد، سطح انرژیشان پایین بیاید، اعتماد به نفس ضعیفی داشته باشند و تمرکز کردن یا تصمیم گیری برای آنها مشکل باشد در نتیجه احساس بیچارگی کنند و ممکن است دچار اضطراب شدید شوند. از علائم این افسردگی می توان به خستگی، کوفتگی، بی حوصلگی، خواب آلودگی، بد خوابی شبانه و زود خسته شدن اشاره کرد.
افسردگی شدید احساس مدام و حاد اندوه، بی قراری، تحریک پذیری، یاس و نو میدی شدید همراه با از دست دادن علائق نسبت به فعالیت های روزمره است. اشتهای کم همراه با کم شدن وزن، بی خوابی یا زیاد خوابی، نداشتن انرژی، عدم تمرکز حواس، افکار پیاپی درباره مرگ، احساس خستگی و بی حالی است. در فرد مبتلا به افسردگی شدید چهار مورد از موارد ذکر شده تقریبا” روزانه به مدت دو هفته یا بیشتر مشاهده می شود.
انواع افسردگی شامل افسرده خویی، اختلال دو قطبی، خود بیمارانگاری، حالت افسردگی شیدایی و اختلال ادواری است. به عنوان نمونه به افسردگی شیدایی اشاره می کنیم. در این حالت فرد دست کم دو تا چهار هفته دراندوه به سرمی برد و به فعالیت های لذت بخش و خشنود کننده بی علاقه می گردد. علائم آن پر خوری یا کم اشتهایی، کم خوابی یا بی خوابی، احساس بی قراری و گناه شدید، مشکل تمرکز حواس و فکر کردن درباره مرگ است.
افسردگی یک بیماری است که با کاهش عزت نفس همراه است و ادامه دارد، واقع بینانه نیست و ناشی از افکار تحریف شده است و افراد اغلب احساس فشار می کنند یا چیزی یا شرایطی بر آنها تحمیل شده وخود به خود ونا آگاهانه کارها را به تعویق می اندازند و در تصمیم گیری ها قاطع نیستند حتی قاطعیت نه گفتن را هم ندارند برای همین کارهای خود را با بی میلی انجام می دهند که فشار مضاعفی بر آنها تحمیل می شود.
غم و اندوه، واکنشی طبیعی و سالم نسبت به از دست دادن یک چیز مهم در زندگی، مثل مرگ یکی از عزیزان، است. مشخصه آن غالباً اضطراب و تشویش شدید ذهنی است. ضایعههای دیگر، نظیر طلاق، سقط جنین یا از دست دادن خانه یا کار نیز میتواند منشاء غم و اندوه باشد. غم و اندوه یک واکنش مهم و ضروری است که نهایتاً به بهبود و شفای هیجانی میانجامد. امّا میتواند به تجربهای دردناک و طولانی تبدیل میشود و باعث درماندگی شدید هیجانی گردد. فعالیت اجتماعی یا میزان کارایی در محیط کار یا مدرسه ممکن است بر اثر غم و اندوه ناشی از ضایعه مختل گردد امّا اغلب افراد در این شرایط به کار و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه میدهند.
ماندگاری غم و اندوه در افراد مختلف متفاوت است. واکنش غم و اندوه ممکن است ماهها یا حتی سالها در یک فرد باقی بماند. نشانههای شدید درماندگی هیجانی معمولاً بین ۶ تا ۱۲ ماه دوام دارد و بعداً به شکل خفیفتر برای یک سال تا سه سال ادامه مییابد.
فرایند غم و اندوه ممکن است طی چند مرحله اتفاق افتد. مراحل اولیه ممکن است شامل بهتزدگی و انکار و در پی آن، خشم و عصبانیت باشد. بعضی از افراد ممکن است بعداً دچار گریههای شدید و احساس نومیدی گردند. مراحل نهایی شامل پذیرش ضایعه است.
مراحل غم و اندوه خطی نیستند. بعضی افراد مراحل را به سرعت میگذرانند و یا حتی بعضی از مراحل را به کلّی جا میاندازند. برخی دیگر ممکن است پس از یک دوره احساس بهتر شدن، دوباره به مرحله خاصی باز گردند. برای مثال، فردی که از همسرش جدا شده، ممکن است پس از مرگ همسرش دوباره دچار ناراحتی از دست دادن همسر گردد.
شیوه سوگواری مردم در سنین مختلف متفاوت است. کودکان ممکن است مفهوم مرگ را درک نکنند و در همان لحظه غمگین نشوند. کودکانی که در سنین قبل از دبستان قرار دارند معمولاً به مرگ به صورت پدیدهای موقت و زودگذر مینگرند و ممکن است نیاز داشته باشند که به طور مکرّر به آنها توضیح داده شود. کودکان بین ۶ تا ۹ سال عموماً شروع به درک بهتری از پدیده مرگ میکنند. آنها میفهمند که فرد فوت شده، دیگر باز نمیگردد و معمولاً به پرسش درباره مرگ و یا ابداع بازیهایی در این باره میپردازند. کسانی که در دوران بلوغ هستند، پدیده مرگ را مثل بزرگسالان درک میکنند امّا ممکن است شیوه سوگواری متفاوتی داشته باشند. آنها معمولاً به جستجوی کمک در بین همسالان خود برمیآیند و ممکن است دست به رفتارهای مخاطرهآمیز مانند مصرف دارو یا الکل بزنند.
غم و اندوه دارای انواع مختلفی است:
-
غم و اندوه طبیعی. واکنش طبیعی و سالم به یک ضایعه
-
غم و اندوه انتظاری. غم و اندوهی که (به دلیل پیشبینی) قبل از ضایعه شروع میشود مثل آغاز مراحل قانونی طلاق یا هنگامی که عزیزی به بیماری بیدرمانی مبتلا و در مراحل پایانی زندگی باشد.
-
واکنشهای سالگردی. واکنشهای غم و اندوهی که بر اثر یادآوری بعدی مثل سالگرد ضایعه یا بعضی روزهای خاص در سال اتفاق میافتد.
-
غم و اندوه پیچیده. گاهی به آن، غم و اندوه آسیبزا نیز گفته میشود. هنگامی پدید میآید که غم و اندوه، مزمن و شدیدتر شود. این حالت غالباً به صورت تبدیل غم و اندوه به افسردگی حاد، همراه با برخی خصوصیات اختلال استرس پسآسیبی(PTSD) مانند کابوسهای شبانه و به خاطر آوردن گذشته است. بر طبق آمارهای مرکز ملی سلامت روان (NIMH)، در حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد کسانی که در غم از دست دادن عزیزی هستند، دچار غم و اندوه پیچیده میشوند.
بهترین راه کمک به افراد اندوهگین وافسرده نشان دادن علاقه و توجه به آنهاست، آنها را درک کنیم و به حرف هایشان گوش دهیم تا از مسائل واحساسات آنها مطلع شویم، با آنها همدلی و هم فکری کنیم تا احساس تنهایی نکنند و اقدامات لازم درمانی برای آنها صورت بگیرد تا به مرور به زندگی عادی وطبیعی خود باز گردند.
محققان کالج کینگ لندن دریافته اند که داروهای ضد افسردگی با اثر بر واسطه های شیمیایی موجود در سلسله اعصاب مرکزی بر رفتار اجتماعی افراد تاثیر می گذارد. این محققان واکنش های خلقی افراد داوطلب را قبل و بعد از مصرف این داروها در جریان نوعی مسابقه که لزوم شرکت در آن حضور ذهن – قدرت تصمیم گیری به موقع و به کارگیری حس همکاری جمعی بود، ارزیابی کردند. نتیجه تحقیق نشان داد که مصرف این داروها باعث دیرتر خسته شدن و تقویت حس مشارکت و مهارت های افراد در اعمال ظریفی که با دست انجام می شوند می گردد.
آمار رسمی حاکی از آن است که در دو هفته آخر سپتامبر (پس از حادثه ۱۱ سپتامبر) نزدیک به دو میلیون نسخه جدید داروهای ضد افسردگی برای آمریکائی ها تجویز شده است که نسبت به زمان سال قبل از آن ۱۶درصد افزایش نشان می دهد. در این مدت مصرف داروهای خوابآور و ضد اضطراب هم افزایش قابل ملاحظه ای یافته است. پزشکان معتقدند شمار افرادی که پس از واقعه یازدهم سپتامبر از نظر روانی آسیب دیده اند اما مراجعه به پزشک نداشته اند بسیار زیاد است. مشکل دیگر در درمان این بیماران نحوه عملکرد داروهای رایج ضد افسردگی است. اغلب این داروها که با مکانیسم مهار بازجذب سروتونین در سلسله اعصاب مرکزی عمل می کنند در نخستین روزهای مصرف باعث تشدید اضطراب می شوند و اثرات مفید آنها بعد از ۴ تا ۱۲ هفته ظاهر می شود به همین دلیل در تسکین آلام روحی افراد دچار واکنش سوگ کارایی ندارند.
یکی از راه های درمان اضطراب تمرکز و تلقین است. تمرکز و تلقین مانند ریلکسیشن یا حالت آرمیدگی، مدی تیشن، خود هیپنوتیزم و… همگی یک چیزرا می گویند. برنامه های خودتلقینی در تقویت استعداد و تمرکز دقت وتقویت حافظه افزایش تحرک نیروهای نفسانی، متعادل کردن هیجانها و احساسات ناخوشایند مثل انواع اضطراب ها وتحریک پذیری های عصبی است.
بر آورده شدن خواسته و آرزوها زمینه ای (آرزوهای مثبت) که در رفع بیماریهای اضطراب، افسردگی، وسواس، نگرانیها، بی خوابیها، بی قراری ها، موثر است و هم چنین در رفع بیماری های جسمی از قبیل پادردها، کمردردها و سردردها و میگرنها، و حتی درمان سرطانها برای هر یک با استفاده ازتلقینات کلامی مثبت و تصویرسازی های متناسب و ماساژ موضع دردناک طی روز می توانیم به درمان آن موضع کمک کنیم زیرا تک تک سلول های بدن ما دارای حس هستند و اگر عضوی دچار بیماری شود نشانه آن است که رسیدگی کافی نداشته ایم پس با ماساژ دادن می توان آن را بهتر درمان کرد مانند رفع مشکلات مالی، دست نیافتن به مقام، پست، احترام، هم فکری و دست یافتن به موقعیتهای شغلی مورد دلخواه و همچنین به مسائل مادی.
روحیه خوب درمان بیماری را تسریع می کند و تلقینات منفی انسان را بیمار می سازد. تغییرات جدی جریان خون و ترشح هورمون ها را که در اثر ترس و تشویش و نگرانی پدیدار می شود تاثیر فوق العاده ای روی طرز کار ارگانهای مختلف بدن ما می گذارد و باعث می شود که فرد رشد کند و از عمر آدمی بکاهد. احساس بدبختی دائمی یا عدم خوشبختی از خود، از زندگی یا سایرین بیماری زا بوده و عمر آدمی را کوتاه می سازد. ذهنیت مثبت، دید مثبت و تفکر مثبت می تواند راهگشای انسان در دست یابی به سعادت، سلامت و موفقیت باشد .
مطالب مرتبط
21 دیدگاه ها
سلام آقای دکتر حریری
من ۱۹ سالمه از بعد از وقوع زلزله در کرمانشاه نگرانی و ترس هایم در مورد زلزله شروع شد که متاسفانه با زلزله در تهران به اوج خودش رسیده نمی دونم برای با این ترس چه کنم؟ ممنون میشم جواب بدید.
سلام نگین عزیز.
این حالت شما شبیه پانیک و اگر در آنجا حضور داشته اید، شبیه PTSD است که در هر دو مورد میتوانم با هیپنوتیزم به شما کمک کنم. حتما وقت بگیرید و تشریف بیاورید.
موفق باشید.
سلام
وقتتون بخیر
خانم من چند سالیه که دچار افسردگی بارداریه
خیلی حالش بد میشه
وقتی اسم بارداری میاد کلا به هم میریزه
از طرفیم خیلی بچه دوس داره
ما یه پسر ۱۱ ساله داریم
میخواستم ببینم مشکل خانم من با هیپنوتیزم برطرف میشه
سلام علیرضا جان
بله مشکل همسر شما با ۱۰ تا ۱۲ جلسه از طریق هیپنوتراپی به روش من قابل درمان است . موفق باشید.
سلام
من ۳۰ سال دارم
تازه فهمیدم دچار کلیتروفوبیا(ترس از فضاهای بسته) هستم
واسه گرفتن ام ار گردن رفتم, اما نتونستم توی دستگاه بخوابم, بعد از اون یه سفر هوایی داشتم که توی هواپیما دو بار دچار حمله ی پانیک شدم, اما خودمو مشغول کردم و به خیر گذشت
اما یک هفته هست که اضطراب و دلشوره رهام نمیکنه, اگه ظهر بخوابم وقتی که بیدار میشم دچلر حمله ی پانیک میشم, بیقرار میشم, میخوام از خونه بزنم.بیرون
و حس میکنم افسرده و نا امید هم شدم
واقعا گاهی فکر میکنم.دیگه نمیتونم تحملش کنم
از صبح تا شب درگیر اضطراب و دلشوره هستم, همش تو دلم خالی میشه
اما نمیخوام دارو های شیمیایی بخورم
راهنماییم کنید لطفا
سلام پریسا خانم
هم پانیک و هم ترسهای ناشناخته نظیر ترس از فضای بسته و ترس از هواپیما درمان هیپنوتیزمی دارند که میتوانید اقدام موثر درمانی را هر چه سریعتر انجام دهید مدیر دفتر من سرخانم صادقی همه روزه از ساعت ۱۱ صبح تا ۸ شب به استثنای روزهای تعطیل ، پاسخگو ی شماره تلفن های ۴۴۲۷۶۳۱۱ و ۴۴۲۷۶۳۲۶ ۰۲۱ هستند تماس بگیرید تا راهنماییتان کنند. موفق و سلامت باشید.
پدرم ۵۶ سال دارند و به افسردگی شدید مبتلا هستند.از مرداد سال۸۶ با فوت مادر، بهمن همان سال فوت پدر، سال ۸۷ بازنشستگی (راننده کامیون در شهرداری بودند)علائم بیماری شروع شد.اوایل اضطراب و بیقراری بود .بعد با نگاه کردن به عکس مادرو پدرشروع میکردبه گریه های شدید.وبعد از آن کم حرفی،عدم اعتمادبه نفس و عکس العمل نشان ندادن به اتفاقات مثلاً خنده دار ودر حال حاضر هم سکو محض…ایشان قبلاً بسیار مهربان و بذله گو بودند ومورد توجه همه.الان هم همه به ایشان توجه می کنند و خیلی سعی می کنیم در مسائل ایشان را شرکت بدهیم اما دیگر در بحثی شرکت نمی کنند وکاری از دستشان بر نمی آید.نزد دکترهای متخصص اعصاب و روان و مغزو اعصاب زیادی رفتیم .گفتند افسردگی شدید وآلزایمر دارند .اما آلزایمر نیست چون خیلی چیزهایی را به یاد دارند که ما یادمان نیست.فقط کم حرفی و اعتمادبه نفس نداشتن است که شیبه آلزایمر است.
شما میتوانید کمکمان کنید.بعداز خدا به شما متوسل میشویم.ممنون از لطفتون
سلام طیبه جان. سال نو مبارک.
در صفحه “نجات از معلولیت با هیپنوتیزم” هم همین واقعه را با جزییات بهتری که کمک کننده بود نوشته اید و چنین جواب داده ام :
افسردگی به این شدتی که می فرمایید حدود ۱۴ تا ۱۷ جلسه درمان احتیاج دارد . هیپنوتیزم در صورتی که توسط شخص معتیر و با تجربه و دوره دیده و مجازی انجام شود هیچ خطری ندارد. تمام توکل و توسلتان به خدا باشد.
الان میفرمایید گفته اند آلزایمر است، در آلزایمر خاطرات دور محفوظ می مانند و خاطره نزدیک آسیب می بیند . به بیماران آلزایمر میتوان قدری با هیپنوتیزم کمک کرد و در مورد پدرتان با این اوصاف اول باید ایشان را ببینم تا بتوانم نظر بدهم. شادکام باشید.
با سلام..فرزندی دارم..مدت ۱۲ سال به بیماری اسکیز فرنی دچار شده. طبق تجویز روان پزشک والپروات سدیم…الانزاپین…کلناز پام مصرف. مکند روزانه ۱۶ ساعت خواب است. کمکم کنید.. خسته شدم.کمک.
سلام علی جان.
متاسفانه بیماران اسکیزوفرنی با هیپنوتیزم بدتر میشوند.
شادکام باشید.
سلام و خسته نباشید.
خواهری ۳۸ ساله دارم که بسیار خجالتی است و با اینکه شاغل است کمتر در بحثها و فعالیتهای اجتماعی شرکت می کند. اردیبهشت امسال متاسفانه مادر خود را از دست دادیم و بعد از دو ماه از این اتفاق خواهرم شدیداً دچار عذاب وجدان شده و شدیداً روحیه خود را از دست داده است. با اینکه از همه برادرها و خواهرها بزرگتر است اما اصلاً خودش این احساس را ندارد. فکر کردم دچار افسرودگی شده است و هر دفعه می گوید یک جایی از بدنش درد می کند و اصرار می کند که به بیمارستانش برده و بستریش کنیم و هر چه می گوئیم این ها همه تلقین است و باید تلاش کنی افکار بد را از خود دور کنی متاسفانه تلاشی نمی کند و حتی مدتی است که نسبت به کار کردن هم دلسرد شده است ولی چون مجرد است و داشتن کار برای آینده اش بهتر است او را این فکر دور می کنیم . به نظر شما آقای دکتر برای درمان ایشان چه کار باید انجام دهیم ؟ در ضمن اعتماد به نفس ایشان هم خیلی پایین است؟ و من به عنوان خواهر ایشان هم دلم برایش می سوزد و هم نگران خود و آینده اش هستم و دوست ندارم که با این رفتارها خود را از چشم همه بیاندازد؟
سلام جناب دکتر حریری
ضمن عرض پوزش
من دکترو ملاقات کردم
یه دارو ضد اضطراب به نام “تری فلنوپرازین” داد ویه والبرات سدیم….
لطف می کنین نظرتون در این راستا لحاظ بفرمایین؟
سپاس فراوان.
سلام آرمان جان.
اینها که نوشته اید نام دارو است و نام بیماری ( یعنی تشخیص) نیست. اما هرچه هست بنظر می آید خفیف است و خیلی جدی نیست و همین داروها انشاءالله که اثر کند. موفق باشید.
سلام جناب دکتر حریری
بنده جوانی ۳۰ ساله هستم.از مشخصه های اختلال من اضطراب و خلق ناثابته. دارو هم استعمال نمی کنم.گاهی شادم و گاه غمگین.البته خفیفه.
نظر جنابعالی درمورد مشکل بنده چیست.
باتشکر
سلام آرمان جان.
اگر اینقدر خفیف است و مشکلی ایجاد نمیکند ، میتواند طبیعی باشد . همه مردم برایشان اتفاق می افتد که روزهایی یا ساعاتی خلق پائین داشته باشند. اگر شدیدتر است شاید به افسردگی فکر کنیم و اگر شدیدتر است شاید به اختلال دو قطبی فکر کنیم. شما ابتدا به یک روانپزشکی که در محل سکونت شماست و یا روانپزشکی که به او اعتقاد دارید مراجعه بفرمایید تا تشخیصی برای موضوع مورد نظر شما بگذارند، یعنی مشکل شما را نامگذاری کنند، آن تشخیص را با من در میان بگذارید تا بهتر راهنمایی کنم. خودتان برای خودتان تشخیص نگذارید! موفق باشید.
سلام اقاى دکتر من مدیست دچار وسواسى فکرى شده ام ، اصلا از همه چى خسته ام مثل قدیم نیستم، بدبین شدم ، به انسانها بدبینم، فکر میکنم انسان یک موجود بى خودیست، افکار منفیم زیاده، نمیدونم چیکار کنم، مشکل من اینه که خارج از ایران زندگى میکنم در کشور عراق هستم… من چه باید کنم. ؟ ممنون
سلام رامان عزیز.
اینطور که نوشته اید بیشتر به افسردگی شبیه است . در هر حال درمانهای هیپنوتیزمی من حضوری است . خوب است اول به یک روانپزشک در محل سکونت خودتان مراجعه بفرمایید. موفق باشید.
سلام اقای دکتر من دچاراسترس شدیدخواب در شبهایی که مسافرت هستیم و یا شبایی که فرداش بایدصبح زودبیدارشم یاامتحان دارم هستم واین استرس شدید وترس ازاینکه نکنه تاصبح خوابم نبره باعث شده که اصولا این شب ها تاصبح بیدارباشم وفرداش خیلی خسته باشم و نتونم کارام رودرست انجام بدم راسش از مراجه به شمامیترسم.میترسم بهم بگیدکه من هیبنوتیزم پذیرنیسم خواهش میکنم راهنماییم کنید الان ۳ساله که این مشکل رودارم یه مدتی قرص خواب استفاده میکردم ولی بازم شبا از استرس خوابم نمیبرد وچون قرص خواب خورده بودم فرداش سردردهای وحشتناکی میگرفتم.
سلام فاطمه عزیز
استرس و اختلالات خواب از مواردی است که خیلی خوب به هیپنوتیزم درمانی پاسخ می دهد و با تکنیکهایی که بکار میبرم با ۵ تا ۶ جلسه درمان انجام می شود . تعداد معدودی از افراد هستند که هیپنوتیزم پذیر نیستند و یا منع هیپنوتیزمی دارند که میتوانید با شماره ۴۴۲۷۶۳۱۱ و ۴۴۲۷۶۳۲۶ ۰۲۱ تماس بگیرید و راهنمایی شوید . شما می توانید این درمان خوشایند را تجربه کنید. موفق باشید.
سلام جناب دکتر حریری
ورزش چگونه به درمان افسردگی کمک می کند ؟ ممنون از سایت زیبا و بسیار خوبتان
سلام سمیرا خانم
اصولاًٌ ورزش علاوه بر بالا بردن خلق و رفتار انسان و افزایش مصرف اکسیژن، تولید سروتونین را در بدن افزایش می دهد . سروتونین بطور بیولوژیکی یک واسطه شیمیایی است که با افزایش تولید آن علائم افسردگی کاهش پیدا می کند .
از طرفی ورزشهای منظم و هوازی تولید ماده ای بنام آندورفین را افزایش می دهد ( آندورفین ماده ای است که بدن در مقابله با درد تولید می کند ) . برای اینکار باید حداقل ٢٠ دقیقه بمدت ٣ بار در هفته این ورزشها انجام شود .
نمونه های ورزشهای هوازی عبارتند از شنا کردن ، قدم زدن سریع ، دویدن ، پریدن، دوچرخه سواری ، رقصیدن ، بازیهای راکتی . همیشه قبل از انجام چنین ورزشهایی با پزشک خود مشورت کنید چه بسا که بعضی از اینگونه ورزشها اثر معکوس داشته باشند .خوشحالم که مطالب مورد توجه شما و دیگر دوستان قرار می گیرد و به طرق مختلف قدردانی میکنند من نیز از همه شما سروران گرامی سپاسگزارم.