آقایی از هلند آمده بودند
افسردگی نوجوانان و اثر استرس بر افسردگی
۱۳۹۷-۱۲-۰۹
سوشال فوبیا و فوبیای رانندگی
۱۳۹۷-۱۲-۰۹
آقایی از هلند آمده بودند، حدود ۶۰ و چند ساله ، ناراحت و غمزده و نگران بخاطر فرزند ۳۲ ساله شان که هیچکدام از پزشکانی که در هلند مراجعه کرده بود نتوانسته بودند او را درمان کنند.
آقایی از هلند آمده بودند، حدود ۶۰ و چند ساله ، ناراحت و غمزده و نگران بخاطر فرزند ۳۲ ساله شان که هیچکدام از پزشکانی که در هلند مراجعه کرده بود نتوانسته بودند او را درمان کنند. افسردگی و گوشه نشینی پسر آنقدر زیاد بوده که اجبارا به ایران آمده اند شاید روزنه امیدی برای درمان پسرش پیدا کند چون هیچ افق روشنی برای درمان در هلند نیافته بودند.
در ایران پزشکان و مشاورانی را ملاقات کرده بودند و در نهایت با سایت من ( هیپنوتیزم بیدار) آشنا شده بودند.
مستاصل و پریشان آمده بود. پسرشان شاغل در یک سازمان مهم بود با اعتماد به نفس پائین ناشی از برخورد بعضی از افراد که با او شبیه حالتهای نژاد پرستانه رفتار کرده بودند و لذا افسردگی های زیادی در او ایجاد شده بود.
دوستی داشته است که سال قبل خودکشی کرده بود و به او القا شده بود که من هم همینکار را خواهم کرد. هم ذات پنداری کرده بود با او.
” هیپنوتیزم بیدار “ روش درمانی ارزشمندی است که به شما کمک میکند که زندگی بهتر و آرامش بیشتری داشته باشید .
دیگر سرکار حالش خوب نبود. میگفت در این مدت احساس تنهائی میکنم، قفسه سینه ام گرم می شد. پلکهایم می پرید. حال و حوصله کار و ورزش را نداشتم. فکر مرگ می آمد. از برخورد مردم ترس داشتم . مبادا مردم به من بگویند تو خوب نیستی، برای اینکار مناسب نیستی.
در حالیکه ۹ سال بخوبی کار کرده ام و افتخارات زیادی داشته ام ولی احساس کوچکی می کنم. مبادا کارم را از دست بدهم. آن حالتها هنوز در من هست.
علائم فیزیکی افسردگی : این مطلب را هم بخوانید.
ماهیچه های پاهایم پرش دارد و می زند. پشتکارم از بین رفته است. خوابم بهم ریخته است و منقطع است. قبل از خواب اصلا آرام نیستم. اینکه مرتب به من می گفتند تو خارجی هستی و نمی توانی، تو برای اینکار خوب نیستی، خیلی روی روحیه من اثر بدی داشت.
بهر حال برای ایشان تستهای هیپنوتیزمی و طی جلساتی روشهای هیپنوتیزمی رفع افسردگی کار شد. شناخت درمانی برای ایشان انجام شد. تغییر نگرش در هیپنوتیزم کار شد.
جلسه چهارم گفت خوابم بهتر شده است و متوجه شده ام که دیگر سرم کمتر درد می کند.
جلسه ششم اظهار کردند خوابم خوب شده است. شادتر بودم. یک روز هم کاملا خوب بوده ام.
دیگر احساس شدید و بدی که نسبت به خودکشی دوستم داشتم، تمام شده است.
رفتار درمانی ها با ایشان کار شد . شرطی سازی شد و توانست با آن شرطی سازی ها در اتوبوس در مهمانیها و قبل از خواب خود را آرام کند.
چند جلسه ای درمان حالت Plateau بخود گرفت یعنی پیشرفت اضافه تر و چندانی نداشت تا اینکه در یکی از خلسه ها یاد گرفت یکی از رفتارهایش را عوض کند و در نتیجه احساس راحتی بیشتری می کرد.
و نیز بیاد آورد که اولین بار در هلند حدود ۱۱ -۱۲ سالگی دو پسر دربازی فوتبال به او گفته بودند ” تو آدم مفیدی نیستی ” اینرا که فهمید پیشرفت کرد.
در دو جلسه بعدش گفت: میخواهم در هلند برای خودم به این دلیل و آن دلیل فلان بیزنس را براه بیندازم. این حرف برای کسی که افسردگی داشته است یک تغییر آشکار عمیق و مثبت است.
نشانه درمان شدن است. یافتن هدف و طراحی برای انجام آن است.
در جلسه بعدی هم بیان کرد که از کارهائی که انجام میدهم خرید میکنم، خانه را نقاشی میکنم، لذت میبرم و خوشحالم. در آینه نگاه میکنم برق خوشحالی در چشمانم هست.
قدرت نه گفتنم خیلی بیشتر شده است. ومن خوشحال بودم.
بتدریج این فکر در او شکل گرفت که در ایران مانده است از برنامه هایش عقب افتاده و بیشتر عقب می افتد. طرحهائی در ذهن داشت و من خوشحال بودم. در نتیجه تصمیم گرفتند برگردند به هلند.
قرار شد بقیه درمان را از طریق اسکایپ انجام دهم. آنجا که رفت با مدیرش صحبت کرد. قبلا در چند زمینه فعالیت می کرد. فعالیت هایش را در آنجا از سر گرفت و خوشحال بودم .
شرطی شده بود که به حرفهای بی پایه و اساس دیگران توجهی نکند و اهمیتی ندهد. همچنان چندین جلسه با اسکایپ با او ادامه دادم و تکنیکهای زیادی را به او آموزش دادم.
درمان او بیش از ۸۰ درصد بهبودی برای او بهمراه داشته اما درمان او همچنان ادامه دارد…
