بدون استرس و اضطراب
بدون استرس و اضطراب
۱۳۹۴-۰۲-۳۱
کمبود ید با بدن چه می‌کند؟
۱۳۹۴-۰۲-۳۱
Show all

بی اشتهایی عصبی

خود مراقبتی هیپنوتیزم بیدار - دکتر حریری

بی اشتهایی عصبی

هیپنوتیزم بیدار – دکتر حریری

بی اشتهایی عصبی به طور عمده در زنان جوان مجرد و یا دختران نوجوان بیشتر روی می دهد. بیشتر این افراد از هوش بالایی برخوردارند و ازنظر شخصیتی خود محور، درونگرا، آرمانگرا ، لجباز، و کمال طلب و بیش از حد حساس هستند و رفتارهای وسواسی و خود تنبیه گر در آنان ملاحظه می گردد.
گاهی عواطفی همچون افسردگی، اضطراب، ترس و مشتقات آنها از قبیل احساس گناه و شرم در شخص برانگیخته می شود و چنان شدید می شود که دفاع عادی روانشناختی را درهم می ریزد.
بنابراین عواطف همچون افسردگی، اضطراب، ترس و مشتقات آنها از قبیل احساس گناه و شرم ازطریق فرایندهای فیزیولوژیک ابرازمی شود و اعضا و احشای بدن فرد به جای ذهن فرد از درد و رنج خویش سخن می گویند. عاطفه ناخوشایند به صورت جسمی تظاهرمیکند و جزء ذهنی ، آن به ناخودآگاه سپرده می شود.
اینگونه بیماریها که عوارض جسمی واضح دارند که ناشی از عوامل روانی است، در حیطه پزشکی روان – تنی (پسیکوسوماتیک) دسته بندی می شوند. بی اشتهایی عصبی یکی از این نابسامانیهای روان – تنی است.
گرچه انزجار و چندش به غذا یا بی اشتهایی به عنوان نشانه اصلی توصیف شده است اما به نظرمی رسد نشانه اولیه عبارت باشد از کشش اجباری به لاغرشدن، که اغلب همراه با بیزاری از چاقی است. علاوه بر فقدان اشتها که عموماً به صورت ثانویه روی می دهد لاغری مفرطی پدید می آید که همراه با حفظ توانایی جسمی است و این امر با لاغری ناشی از یک بیماری سرشتی وفق نمی دهد. نشانه های دیگر شامل قطع قاعدگی ، یبوست، کاهش سوخت وساز بدن، کم آبی، خشکی پوست، ریختن موها و فعالیت بی قرارانه است.
در یک گروه از بیماران که اکثریت را تشکیل می دهند، احساس گرسنگی و اشتها هردو وجود دارد. اما بیمار به صورت خودآگاه، با احتمال افزایش وزن، از خوردن می ترسد، آگاهانه تغذیه را محدود می کند. او ممکن است اصرار داشته باشد به تنهایی غذا بخورد. به شکلی متناقض، این بیمار امکان دارد با موضوع آشپزی اشتغال فکری پیداکند و مرتباً دستور پختن غذا یا کتابهای آشپزی را مطالعه یا حتی گردآوری کند. دیدگاه او نسبت به درمان، توأم با فریبکاری یا منفی است و حیله هایی را به کار می برد تا از خوردن بپرهیزد. این بیمار ممکن است دوره هایی از پرخوری داشته باشد که بلافاصله با امتناع از خوردن غذا جایگزین می شود. گاهی هم پس از پرخوری، در خود استفراغ ایجاد می کند تا وزنش بالا نرود. علی رغم محدودیت غذا، فعالیت و انرژی فراوان این بیمار جلب توجه می کند. اما گاهی از فرسودگی به عنوان یک عارضه شکایت می کند.
عموماً به نظرنمی رسد که این بیمار نگرانی زیادی درباره قطع قاعدگی یا به طور کلی سلامتی خویش داشته باشد. خلق غالب در چنین بیماری عبارت است از افسردگی و شرم. نگریستن زیاد در آینه شایع است. ساختار شخصیتی چنین بیماری وسواسی است.
در گروه دیگری از بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی، زیربنا جنبه نمایشی و هیستریک دارد. دراین گروه از همان آغاز، گرسنگی و اشتها انکار می شود. ترس غیرمنطقی از غذاخوردن به علت احتمال ناراحتی روده وجوددارد.
برخلاف گروه اول، بیمار درکنار دیگران غذا می خورد اما علاقه ای به آشپزی ندارد. این عده برخلاف گروه نخست هیچگاه پرخوری نمی کنند. فعالیت زیاد هم در آنان معمولاً دیده نمی شود. وجود دگرگونی عاطفی توسط آنان انکار می شود و نگرانی اندکی درباره تصویر بدنی خویش نشان می دهند. دراین بیماران حتی پس از افزایش وزن، فقدان قاعدگی ادامه می یابد.
سومین گروه از افرادی که دچار اضطراب و واکنش های تبدیلی هستند تشکیل می شود. برخی از افراد این گروه مبتلا به اسکیزوفرنیا هم می باشند. صرفنظر از آن عده که دچار اضطراب هستند، حتی درصورت افزایش وزن نتیجه غایی بی اشتهایی عصبی خوب نیست. به نظرمی رسد مبتلایان این گروه فاقد انرژی هستند و افزایش فعالیت هم در آنان دیده نمی شود. ازنظر عاطفی افسرده هستند.
مبتلایان به بی اشتهایی عصبی مطابق با روش کاستن از وزن خود نیز طبقه بندی شده اند. یک گروه با استفاده از مسهل و ایجاد استفراغ می کوشند وزن خود را بکاهند که ممکن است در نتیجه به اختلالات شدید سوخت و ساز بدن دچار شوند.
بیشتر بیماران این گروه قبلاً چاق بوده اند، سابقه خانوادگی از چاقی دارند و رفتارهای تکانه ای آسیب به خود را، ازجمله اقدام به خودکشی، مجروح کردن خود و گاهی مصرف الکل یا موادمخدر را به فراوانی نشان می دهند.
گروه دیگری از مبتلایان به بی اشتهایی عصبی، تنها به وسیله رژیم گرفتن وزن خود را می کاهند.آغاز بی اشتهایی عصبی بین ۱۰ تا ۱۵ سالگی است و گرچه تعداد مبتلایان زیاد به نظرنمی رسد اما با توجه به اینکه حتی امروز درحدود ۱۰ درصد مبتلایان در اثر بی اشتهایی عصبی می میرند، اهمیت زیاد دارد.
بی اشتهایی عصبی به ندرت ممکن است درجنس مذکر دیده شود.
در بیشتر موارد بی اشتهایی عصبی تاریخچه ای ازچاقی و پرخوری وجوددارد که همراه با احساس گناه درمورد چاق بودن است. معمولاً روابط ناشاد خانوادگی به شکل کدورت و دشمنی بین مادر و دختر ملاحظه می گردد.
پیگیری لاغرشدن گاهی از اوقات به عنوان عملی حاکی از پذیرش تخاصم آمیز و مبارزه طلبانه ازسوی دختر علیه مادری که به رژیم گرفتن و کم خوردن برای پرهیز از چاقی اصرار دارد، به کار می رود.
از دیدگاه روانپویایی چنین استدلال می شود که دختر نوجوانی که با ضرورت تفرد و استقلال در دوره بلوغ روبه رو می گردد و خود را درمعرض تهدید ازدست دادن وابستگی به خانواده می بیند، با واپسگرایی پرخاشگرانه به رابطه ابتدایی کودک – مادر واکنش نشان می دهد، رابطه نادرستی که درآن نیاز کودک به تغذیه، ازسوی مادر نادیده گرفته می شده است.
رابطه دو گانه گرای بین بیمار و مادر او که همزمان با عشق و نفرت همراه است در بیمارستانی که دختر برای درمان درآن بستری می شود به خوبی قابل مشاهده است. مادر حاضر به ترک دختر نیست و دختر هم تا زمانی که مادر در کنار بستر اوست از خوردن احتراز می کند. با جداکردن مادر، فرستادن او به خانه، دختر در بیمارستان غذاخوردن را شروع می کند.
بی اشتهایی عصبی ریشه های روانشناختی خودآگاه و ناخودآگاه فراوانی دارد و بیمار از این طریق به منافع اولیه وثانویه دست می یابد.به وسیله نشان دادن تخاصم و برانگیختن دیگران به رفتارهای تنبیهی که به نوبه خود موجب احساس گناه در آنان می شود، نفع اولیه برای بیمار به دست می آید.
بیماری نفع ثانویه ناخودآگاهی هم برای بیمار به ارمغان می آورد که به شکل توجه، عاطفه و همدردی ازسوی خانواده است.
در برخی موارد این امر باعث می شود توجه خانواده از فرزند دیگرشان که محبوب تر است به سوی بیمار معطوف گردد و حسادت وی تخفیف یابد.گزینش درمان بستگی به وضعیت بیمار در هنگام نخستین ملاقات با او دارد. اگر بیمار دچار سوءتغذیه شدید باشد و شواهدی از کمبود ویتامین و عدم تعادل آب و املاح دیده شود، تغذیه از راه رگ و لوله معده علاوه بر تغذیه دهانی ممکن است برای حفظ حیات ضروری باشد.
دراین صورت هرکوششی به جز برقراری یک رابطه حمایتی که مشوق درمان باشد غیرعاقلانه است. باید بیمار به آغاز مصرف غذا با مقادیری کمتر از آنچه او به عنوان حدظرفیت خود می داند تشویق گردد و با گذشت زمان این مقادیر را باید بیشتر کرد. در صورتی که کشمکش های خانوادگی آشکار باشد، وی را باید از مداخلات افراد خانواده محافظت کرد.
در برخی بیماران بستری، رفتار درمانی در زمینه تقویت عاملی، یعنی پاداش دادن به تغذیه به صورت اجازه فعالیت جسمی، موجب افزایش سریع وزن گردیده است.در برخی از بیماران که زمینه خلقی دارند مصرف داروهای مناسب مفید بوده است. برای پیشگیری از برگشت بیماری، خانواده – درمانی برای بازسازی روابط خانوادگی ضروری است. کوشش های بیمار برای رشد شخصیت و خود – اتکایی باید تشویق گردد. برای بیمارانی با ساختار شخصیتی روان – نژند، روان درمانی بینشگرا قابل انجام است.در بسیاری از بیماران، چشم انداز سازگاری اجتماعی و رهایی از نشانه ها خوب است.
اساسا بی اشتهائی عصبی بر دو نوع است:
۱- محدود کننده: در این حالت بیمار به شدت مصرف هر گونه خوراکی را محدود میکند و به شدت لاغر میشود. آمادگی زیادی برای ابتلا به افسردگی در این دسته وجود دارد.
۲- در دسته دیگر حملاتی از پر خوری وجود دارد ،به طوریکه بیمار مرتب محتویات خورده شده را برمی گرداند (استفراغ) یا سعی میکند از مواد مسهل یا ادرار آور برای لاغر شدن استفاده نمایند. وزن متوسط این بیماران نسبت به گروه قبلی بالاتر است، بسیار عصبی ، وآمادگی زیادی برای ابتلاء به اختلال افسردگی دوقطبی دارند.
بیماری مشابه دیگری وجود دارد به نام بمیاری بولیمیا (بی‌اشتهایی عصبی) که بیشتر یک اختلال روحی روانی است تا یک بیماری جسمی . بولیمیا در واقع زاییده تصور نادرستی است که مبتلایان به این بیماری از وضعیت جسمی خویش دارند و همواره فکر می‌کنند باید لاغرتر شوند.
این بیماری بیشتر کسانی را درگیر خود می‌کند که به نوعی شغل یا موقعیت اجتماعی‌شان ارتباط مستقیم با وضعیت بدنی آنان دارد مثل مدل‌ها، هنرپیشه‌ها، خواننده‌ها و … و شیوع آن بین زنان و دختران جوان بیشتر است.
بولیمیا یا آنورکسیا به دو شکل بروز می‌کند
۱- رژیم‌های طولانی و هولناک و اجتناب شدید از خوردن.
۲- پرخوری مفرط و انجام حرکات جبرانی مانند استفراغ کردن یا استفاده بی‌رویه از داروهای مسهل و ادرارآور
مبتلایان به بولیمیا، در ابتدا پس از خوردن غذا، سعی می‌کنند با تحریک گلوی خود هرآنچه را که خورده‌اند، استفراغ کنند اما به مرور زمان و پس از تکرار این وضعیت، این موضوع روحی روانی می‌شود و به محض خوردن یا نوشیدن، دچار دل درد و استفراغ می‌شوند.
از دیگر عوارض بولیمیا همچنین باعث اختلالات آبوالکترولیت شده یعنی تنظیم سدیم و پتاسیم و کلسیم بدن به هم می‌خورد که همین وضعیت هم یکی از دلایل تشدید حالت تهوع و استفراغ در بیمار است.
از دیگر نشانه‌های این بیماری افت فشار خون بیمار است که این افت فشار خون به چند دلیل اتفاق می‌افتد که عبارتند از:
کم شدن آب بدن در اثر استفراغ‌های مکرر، اختلالات سدیم – پتاسیم و تحلیل عضلات قلب‌ بیمار که باعث افت حجم ضربه‌ای قلب می‌شود.
کاهش وزن شدید در این بیماران باعث تحلیل مفرط عضلات بدن از جمله عضلات قلب می‌شود که در اثر آن قلب دیگر قادر به پمپاژ مناسب خون نیست.
این افراد به محض اینکه سر پا می‌ایستند بیشتر افت فشار خون پیدا می‌کنند. بیشتر علت مرگ و میر مبتلایان به بولیمیا اختلالات قلبی عروقی گزارش می‌شود.
بی اشتهایی عصبی یا آنورکسیا می‌تواند موجب اختلالات کلیوی نیز ‌شود زیرا آب به اندازه کافی به کلیه‌ها نمی‌رسد و در شکل پیشرفته‌تر موجب نارسایی‌های کبدی هم می‌گردد اما معمولا پیش از رسیدن به این مرحله مرگ این بیماران فرا می‌رسد.
علایم جسمی بیماری بولیمیا
– دل درد، نفخ، یبوست و دفع گاز
– علایم ریوی ناشی از ورود مواد غذایی به مجرای تنفسی و عفونت ریه
– بی نظمی و حتی قطع قاعدگی
– ورم پاها به علت استفاده بی رویه از داروهای مسهل و ادرار آور
– زخم‌هایی روی زبان و لثه در اثر تماس با اسید معده در کسانی که استفراغ را تحریک می‌کنند
– به هم خوردن ضربان قلب
– خرابی و پوسیدگی دندان‌ها وزخم لثه‌ها
– کاهش شدید آب بدن، کاهش سطح پتاسیم که به ضعف شدید و ریتم‌های نامنظم قلب منجر می‌شود
علایم روحی – روانی بیماری بولیمیا
– افسردگی و اضطراب
– خستگی و بی حالی
– پرهیز از برقراری ارتباط چشمی
– آشفتگی روحی
– ضعف اراده
– داشتن افکار خودکشی یا دیگرکشی
معمولا درمان بیماری بولیمیا باید به صورت گروهی متشکل از پزشک متخصص داخلی، متخصص تغذیه و روانپزشک انجام شود. زیرا بسیاری از مبتلایان به علت تصور نادرستی که از وضعیت جسمی خود دارند حتی آمادگی پذیرش داروها یا مواد غذایی برای جبران کمبودهای بدنی‌شان را ندارند.

برای تمامی موارد ذکر شده درمان داروئی وغیر دارویی مناسبی از جمله هیپنوتراپی وجود دارد و گاهی به بستری بیمار در شرایط شدید نیاز باشد.

دکتر حریری ، پزشک و هیپنوتراپیست

16 دیدگاه ها

  1. رویا گفت:

    با درود
    ممنون از آگاهیهایی که در سایت قرار میدید.. ۳ سوال داشتم ..
    ۱- آیا برای درمان بیماری بی اشتهایی عصبی میشه از هپنوتیزم استفاد کرد؟
    ۲- آیا پایین بودن پتاسیم ارتباطی داره به اینکه فرد قابلیت هیپنوتیزم شدن داشته باشه ؟ ( خود فرد تمایل به هیپنوتیزم شدن داره )
    ۳- آیا با یادگیری خودهیپنوتیزمی فرد مبتلا به بی اشتهایی عصبی میتونه به خودش کمک کنه ؟
    ممنون که برای پاسخ وقت میگذارید

    • سلام رویای عزیز.
      در پاسخ شما عرض میکنم که:
      ۱- بله تجربه درمان بی اشتهایی عصبی با هیپنوتیزم را در چند مورد داشته ام و درمان پذیر هست.
      ۳- گاهی امکان پذیر هست که فردی بتواند با خود هیپنوتیزم “خود درمانی ” کند گاهی هم خیر؛ چون اغلب تکنیک خاص خودش را نیاز دارد.
      ۲- اولا کمبود پتاسیم شایع نیست مگر در مصرف بعضی داروها و یا برخی حالات نادر و فقط اگر شدید باشد علایم میدهد و درمانش راحت است؛ دوما کمبود پتاسیم با قابلیت هیپنوتیزم پذیری ارتباطی ندارد مگر در مواردی که علایمش مانع از تمرکز فرد بشود؛ سوما برای من این سوال پیش آمده که چرا چنین سوالی برایتان پیش آمده است! آیا فرد مورد نظر شما علایمی دارد؟
      پاینده باشید.

      • رویا گفت:

        سلام آقای دکتر.. پیام شمارو بعد از ۲ ماه دیدم ..ممنون از پاسختون.
        بیمار ما یک نوجوان دختر ۱۶ ساله س که براشون تشخیص آنورکسیا داده شده .. از اونجایی که اضطراب اضافه وزن داره و بسیار کم غذا میخوره دچار کمبود انواع ویتامین ها و املاح در بدنش هست ..
        ایشون یک بار هیپنوتیزم شدن و راضی بودن اما برای دفعات بعد روانپزشک ایشون نتیجه آزمایش پتاسیم رو خواستن که پایین بود و براشون انجام ندادن هیپنوتیزم رو.
        البته چون بنده مستقیما با آقای دکتر صحبت نکردم نمیدونم علت دقیق اینکار رو نمیدونم.
        این نوجون با اینکه هنرهای زیادی داره اما به خودکشی فکر میکنه.
        دکتر براشون داروی رسپریدال تجویز کرده
        ممنون از راهنماییتون

        • سلام رویای عزیز.
          تلفن بزنید که اینهمه معطل نشوید! از اینکه وقتتان سپری شده متاسفم. تلفن زدن یگ روش ارتباط زنده هست که سریعتر جواب میگیرید.
          بهرحال، برای انجام هر کاری اول بررسیهایی را که لازم میدانیم باید انجام دهیم بعد تصمیم بگیریم شروع کنیم یا نه، البته گاهی همیشه به این سرراستی نیست و راهی را که رفته ایم رها میکنیم. کم بودن پتاسیم بر اثر کم خوردن و یا نخوردن غذا هست و یک مسئله واضحی هست. ایشان افسردگی هم دارند. اگر خودشان مایل به درمان هستند، ایشان را تشویق و ترغیب کنید که خودشان از مدیر دفترم با تلفن ۰۹۱۲۳۹۸۹۵۸۷ وقت بگیرند و درمان را شروع کنند که از این حالتها نجات پیدا کنند.
          موفق باشید.

  2. محمدرضا گفت:

    خدا قوت دکتر جان
    من به هیپنوتیزم خیلی عاقه دارم برای همین میخوام فواید اونو بدونم. میشه بگیدلطفا

    • سلام محمد عزیز
      از علاقه مندی شما به هیپنوتیزم خوشحالم پیشنهاد میکنم حتما آنرا امتحان کنید. اما پاسخ به سوال شما :
      فواید هیپنوتیزم را می توان در سه بخش خلاصه کرد.

      بخش اول اینکه اختلالات و ناراحتی‌ها چگونه به وجود می‌آیند و هیپنوتیزم به چه دلیل و چگونه این ناراحتی‌ها را از بین می‌برد.
      بخش دوم- فواید علمی و اثبات شده هیپنوتیزم مورد بحث قرار می‌گیرد که منظور از آن عبارت از فوایدی است که مورد بررسی و آزمایش دانشمندان و روانشناسان هیپنوتیزم قرار گرفته و در عمل نتایج فراوانی به بار آورده است. به وسیله هیپنوتیزم می‌توانیم کودکان را بهتر تربیت کنیم و سرنوشت آنها را آن طور که می‌خواهیم پی‌ریزی نماییم. دانش‌آموزان و محصلین را به درس خواندن علاقه‌مندتر کنیم، میزان هوش و استعداد آنها را بالا ببریم و حافظه را تقویت نماییم. به وسیله هیپنوتیزم می‌توان عادات منفی و مضر را ازبین برد، نظیر عادات به تنبلی و تن پروری، عادت به پرخوری و پرخوابی، ترک عادت به ناخن جویدن ، ترک سیگار و ترک قلیان.
      به وسیله هیپنوتیزم می‌توان بسیاری از ناراحتی‌های فکری و اختلالات روانی را معالجه کرد. سر دردهای میگرنی ، تنگی نفس، بی خوابی، نگرانی و اندوه، برخی از اختلالات جهاز هاضمه، و ناراحتی‌های قلبی، ترس، اضطراب، آشفتگی، نومیدی، دلسردی، نارضایتی، دردهای نابهنگام شکم، پشت،گردن، دست و پا، نفخ معده و بسیاری دیگر از این قبیل ناخوشی‌ها که جنبه عصبی و روانی داشته باشند به وسیله هیپنوتیزم از بین می‌روند.
      همواره سلامت و شادکام باشید.

  3. مادر گفت:

    مطالب ارزنده شما موجب بالا بردن اگاهیم و درک و کمک به دختر نوجوانم شد وبسیار سپاسگذارم و موفقیت شما را از خداوند خواهانم

  4. مهسا گفت:

    شوهرم بهم خیانت کرده و الان پشیمونه ولی من نمیتونم پیامهای عاشقانشو فراموش کنم و این موضوع داره منو از بین میبره

  5. ناهید گفت:

    سلام آقای دکتر خسته نباشید واقعا مطالبی که به اشتراک میزارید عالی هستن و به من روانشناس خیلی کمک کرده ممنون

  6. ناهید گفت:

    سلام آقای دکتر خسته نباشید واقعا مطالبی که به اشتراک میزارید عالین و به من روانشناس خیلی کمک کرده ممنون

  7. م گفت:

    باسلام
    من حدود یکسال هست که به دلیل افسردگی مس از بارداری دارو مصرف میکنم.ولبان مصرف میکنم.
    هنوز حالم خوب نیست.بیشتر اوقات بی حوصله هستم.احساس پوچی میکنم.خیلی غصه میخورم که با اینکه هوش واستعداد زیادی دارم ولی نتونستم کاری بکنم.تبدیل شدم به کسی که همش توخونه است و بجز کارهای خونه کاری انجام نمیده.کلافه ام.نمیتونم کاری رو تا اخر برسونم.هرکاری که میخام بکنم اضطراب میگیرم .هرکاری.حتی ریلکسیشن هم که میخوام انجام بدم اضطراب میاد سراغم.ناامیدم وبی انگیزه.درعین حال همش دوست دارم کاری انجام بدم.شغلی داشته باشم.سردرگمم.گیجم.اصلا نمیدونم چه کاری رو دوست دارم.توچه چیزی میتونم موفق باشم.هرروز دنبال این میگردم که بتونم مهارتی یادبگیرم که بتونم ادامش بدم وواسه خودم کارو درآمدی داشته باشم ولی هرتصمیمی که میگیرم سریع ناامید میشم هرچقدر توضیح بدم کمه.لطفا بهم بگید چیکار کنم؟

    پاسخ دادن

    • سلام خانم / آقای م
      بله افسردگی در زندگی روزمره فرد تاثیر بسزایی دارد. در بیماری افسردگی فرد همواره در حالت دلسردی، غم، دلتنگی و ناامیدی به سر می برد نوع افکار و احساسات و رفتاری که همراه آن است تماما” از نشانه های این بیماری می باشد البته برخی از مردم بیش از دیگران مستعد افسرده شدن هستند و دلایل مشخصی نیز برای آن وجود دارد.
      بیماری افسردگی قابل درمان است و کسانی که دچار آن هستند کاملا” بهبود خواهند یافت. این بیماری اغلب پس از دست دادن عزیزی، شغلی، موقعیتی یا سایر بحران های زندگی که ضربه روحی شدیدی به فرد وارد آمده باشد بروز می کند. علائم این بیماری عبارتند از: غمگین یا تحریک پذیر بودن، احساس تاسف به حال خود، بی حالی، کسلی، احساس درماندگی که زندگی فرد را مشکل می سازد. جهت درمان و تعیین وقت ویزیت میتوانید با شماره مطب تماس بگیرید. سلامت و سرافراز باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.